لقب «غریبالغربا» که به امام رضا(ع) اطلاق شده، بهطور عمیق و چندبعدی مفهومی فراتر از غربت جغرافیایی و فیزیکی دارد. این لقب اشارهای است به تنهایی و بیتوجهیهای اجتماعی و سیاسی آن حضرت در دوران تبعید به خراسان و در عین حال، نمایانگر غربت معنوی و دینی ایشان در برابر ظلم و انکارهایی است که در تاریخ بهویژه از سوی قدرتهای زمانه متوجه ایشان شد. در یکی از روایات مهم، امام رضا(ع) فرموده است: «هر که مرا در غربتم و دوری مزارم زیارت کند، روز قیامت در سه جا به فریادش میرسم تا از هول و وحشت آن مواضع نجاتش دهم»، سخنی که نه تنها عظمت شفاعت امام را میرساند، بلکه ابعاد معنوی و معرفتی غربت ایشان را در مقابل ظلم و بیتوجهیها برجسته میکند.
توفیق پیدا کردیم چهارشنبه هر هفته، خوانندگان عزیز را میهمان شرح یکی از القاب مبارک امام رضا(ع) کرده و در گفتوگو با علما و اندیشمندان حوزه و دانشگاه، از جام معارف ناب رضوی، جان تشنه خویش را سیراب کنیم. این هفته در محضر استاد حوزه و دانشگاه، حجتالاسلام والمسلمین محسن اکبری شاهرودی از شرح لقب دلنشین «غریب الغربا» بهرهمند خواهیم شد؛ به امید آنکه گامی در راستای افزایش معرفت خود نسبت به آن امام همام برداریم.
از القابی که حضرت رضا(ع) به آن مشهور شدهاند «غریبالغربا» ست. برای خوانندگان رواق درباره منشأ و معنای این لقب توضیحی دهید.
از القابی که امام رضا(ع) بدان معروفاند لقب «غریبالغربا» ست. وجوه این غربت را میتوان در ابعاد مختلف برشمرد؛ اما مراد از آنچه در روایات به آن اشاره شده، غربت امام رضا(ع) در دوری از وطن و اهل و عیال و نیز نداشتن یار و یاور در دوران تبعیدشان به خراسان و همچنین شهادت مظلومانه و غریبانه آن حضرت است. از آن حضرت در صفحه ۱۰۶ امالی شیخ صدوق نقل شده است: «هر که مرا در غربتم و دوری مزارم زیارت کند، روز قیامت در سه جا به فریادش میرسم تا از هول و وحشت آن مواضع نجاتش دهم: هنگامی که نامههای اعمال به چپ و راست تقسیم میشود، هنگام صراط و هنگام سنجش اعمال».
همچنین در صفحه ۲۵۶، جلد دوم از کتاب گرانسنگ عیون اخبارالرضا(ع) روایت شده است که امام رضا(ع) فرمود: «به خدا قسم هیچ یک از ما نیست جز اینکه کشته و شهید شود». وقتی از ایشان پرسیدند: یابن رسولالله، شما را چه کسی خواهد کشت، فرمودند: بدترین خلق خدا در زمان من، مرا به وسیله زهر میکشد. سپس مرا در مکانی دور افتاده و سرزمین غربت دفن میکنند. بدانید هر کسی که مرا در غربتم زیارت کند، خداوند بلندمرتبه اجر ۱۰۰ هزار شهید و ۱۰۰ هزار صدیق و ۱۰۰ هزار حجکننده و عمرهکننده و ۱۰۰ هزار مجاهد را برای او مینویسد و با ما محشور میشود و در درجات عالی بهشت همراه ماست.
باز از آن حضرت(ع) در عیون اخبارالرضا(ع) روایت شده است: «من در زمین غربت مسموم، کشته و مدفون میشوم. این را از سخنانی میگویم که پدرم از پدرش که از پدرانش از علی بن ابیطالب(ع) از رسول خدا(ص) برای من وصیت میکرد. همانا هر که مرا در غربتم زیارت کند، من و پدرانم شفاعتکنندگان او در روز قیامت هستیم و هر که ما شفیع او باشیم، نجات مییابد، حتی اگر گناهان انس و جن را بر دوش داشته باشد».
براساس آنچه در تاریخ نقل شده، حضرت رضا(ع) هنگام سفر به خراسان به این غربت اشاره فرمودند. درباره اصل این سفر و مقدمات آن برای ما بفرمایید.
بنا به نقل کتب تاریخی، هنگامی که امام رضا(ع) مجبور به حرکت به سوی خراسان شد، پیش از مهاجرت، اقوام و عشیره خود را جمع کرد و پس از اشاره به سفر خود به خراسان و برنگشتن به مدینه و غربت و شهادت خود، خود حضرت و دیگران بسیار گریستند.
درباره مقدمه این سفر و نوع وداع، نکات زیر قابل طرح است.
نخست باید بگویم این سفر به سفر امام حسین(ع) شباهت دارد، از این حیث که انتهای سفر با شهادت آن بزرگواران همراه بود و حائز اهمیت است و این مهم را میرساند که مأمور به تکلیف و شهادت بوده و با علم کامل این راه را طی کردهاند.
دوم اینکه اقوام و عشیره آن حضرت بدانند این دعوت مأمون که به ظاهر برای علاقه به حضرت بود، درواقع جز فریب و نیرنگ نبود و هدف اصلی وی، حصر امام و حذف جایگاه و مقام امام در عرصه سیاسی اجتماعی بود. سوم، این محفل و وداع، کراهت امام(ع) از این سفر و اعتراض او به حاکمیت را بیان کرد و به همه فهماند این حاکمیت در تعارض با فرزندان رسول خدا(ص) است.
شاید این پرسش به ذهن خطور کند اکنون که زمینه حکومت ائمه(ع) فراهم شده، چرا امام رضا(ع) از پذیرش آن سر باز زدند، اما با اندک تأملی، منطق با درایت امام(ع) را خواهیم پذیرفت، چرا که امام(ع) با کدام زمینه و با کدام افراد مورد اعتماد به حکومت مدنظرش میرسید؟ یقیناً مأمون با آن نیت خود، جزو سران حکومت امام(ع) میشد و به هر عمل، نیرنگ و خیانتی که میداد در سایه حکومت فرزند رسول خدا(ص) مشروعیت میبخشید و مهمتر اینکه حمایت و پشتیبانی مؤمنان و شیعیان را که سرمایه بزرگی برای حکومت به حساب میآمد، همیشه با خود میداشت و دیگر هیچ تهدید اجتماعی را به صورت نهضت و یا شورش علوی احساس نمیکرد
آیا میتوان منشأ غریبالغربا بودن حضرت رضا(ع) را در تهمتی دانست که درباره ایشان درخصوص سازش کردن با مأمون مطرح میکنند؟
بله؛ یکی از جهات غریبالغربا بودن آن حضرت همین است. حرکت امام رضا(ع) مشت ظلم و چهره سیاه و ریاکارانه مأمون را آشکار کرد. اگر کسی اندکی در علم سیاست و اجتماع وارد باشد بهخوبی تیزبینی و کیاست آن امام بزرگوار را درک میکند که چگونه با این نرمش قهرمانانه، کاخ ظلم و ستم خلفای غاصب را درهم ریخت و رسوایشان کرد. این تهمت به حضرت رضا(ع) نهایت غریب بودن آن امام همام را نشان میدهد.
درسهایی که شیعیان و پیروان آن حضرت میتوانند از این لقب بگیرند چیست؟
از لقب «غریبالغربا» امام علی بن موسیالرضا(ع) میتوان درسهای عمیق و گرانبهایی گرفت. نخست باید بدانیم غربت هیچگاه نمیتواند حقیقت را از حق بودن خود خارج کند یا سبب انزوای آن شود. امام رضا(ع) در غربت و دوری از وطن نیز همچنان پیش رفت و مسیر هدایت را ادامه داد. حقیقت، همانند خورشید که در پشت ابرها درخشان است، در هر شرایطی راه خود را مییابد. دیگر اینکه باید وجوه مختلف غربت و مظلومیت اهل بیت(ع) بهویژه امام رضا(ع) برای معرفی بیشتر این بزرگواران به جهانیان مورد توجه قرار گیرد. غربت ایشان نهتنها به عنوان یک وضعیت سخت، بلکه به عنوان فرصتی برای آشکار کردن عظمت آنها در دنیا مطرح میشود. اهلبیت(ع) همواره به غربت خود اشاره میکردند تا نشان دهند این شرایط نمیتواند از مقام معنوی و هدایتگری آنان بکاهد. نکته بعدی هم اینکه غریبنوازی یکی از ویژگیهای برجسته اهلبیت(ع) است. امام رضا(ع) همواره با دلسوزی و مهربانی، از کسانی که در غربت بودند حمایت میکرد. این ویژگی باید الگویی برای ما باشد تا در برابر غریبان، یتیمان و مستمندان همانند اهلبیت(ع) رفتار کرده و دست یاری به سوی آنان دراز کنیم. امیدوارم خداوند متعال توفیق دهد از امام رضا(ع) معرفت بیشتری بیاموزیم و براساس سیره ایشان گام برداریم تا در زندگیمان بهویژه در برخورد با نیازمندان و غریبان، محبت و دلسوزی بیشتری نشان دهیم.
نظر شما