تحولات منطقه

سریال این شب‌های شبکه۳ یاد و خاطره سریال ماندگار «روزی روزگاری» را زنده کرده است. در هر دو آن‌ها، ماجرای تحول یک راهزن روایت می‌شود ؛آن یکی مرادبیگ و این یکی مهیاربیگ.

نگاهی به سریال «مهیار عیار»/ عشق و عیاری در روایتی از روشنای تاریخ
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، سریال «روزی روزگاری» که اوایل دهه ۷۰ از تلویزیون پخش شد و مخاطبان زیادی را با خود همراه کرد داستان راهزنی به نام «مرادبیگ» را روایت می‌کرد که با گروه راهزنی دیگر درگیر شده و زخمی می‌شود. خانواده‌ای  عشایری  او را نجات می‌دهند و زندگی در کنار آن‌ها سبب می‌شود تغییر و تحولاتی در وجودش صورت بگیرد. به طوری که در طول داستان، او از فردی راهزن به فردی صالح تبدیل می‌شود. سریال «مهیار عیار» که این شب‌ها روی آنتن شبکه۳ می‌رود، ماجرای تحول راهزنی به نام «مهیاربیگ» از طراری به عیاری را روایت می‌کند. این مجموعه تلویزیونی در ۳۵ قسمت به تهیه‌کنندگی بهروز مفید و کارگردانی سیدجمال سیدحاتمی، مجموعه شبانه این شب‌های تلویزیون است که می‌تواند خاطره سریال‌های تاریخی و تماشایی دهه ۷۰ را زنده کند.

 رد پای یک دیالوگ‌نویس قهار
مجموعه «مهیار عیار» درباره قصه راهزنی است که به شکل اتفاقی مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کند و هر بار درگیر داستانی جدید می‌شود. ماجرای راهزنی که دچار تحول می‌شود و از طراری به سمت عیاری می‌رود. مهیار از مهارت و ذکاوت خوبی برخوردار است و به مرور درگیر مشکلاتی می‌شود که برای مردم شهر و داروغه و دیگران اتفاق می‌افتد و در هر قسمت ماجرایی روایت می‌شود. قصه این سریال در دوران صفویه می‌گذرد و بیش از ۲۵۰ بازیگر در این مجموعه تلویزیونی مقابل دوربین قرار گرفته‌اند. نقش اصلی را کامران تفتی بازی می‌کند که ظاهر تنومند و صدای پرقدرتش به تشخص این شخصیت کمک کرده، اگرچه در جاهایی بازی گل‌درشتی دارد اما در مجموع این شخصیت به آن شمایل نشسته است. متین ستوده به عنوان بازیگر نقش خاتون و بهنام تشکر در نقش کلانتر شهر اصفهان نیز بازی‌هایی خوب و تماشایی دارند. سیامک صفری در نقش داروغه و رامین ناصرنصیر در نقش مباشر خاتون نقش‌آفرینی می‌کنند و دیگرانی همچون صفا آقاجانی، جواد انصافی، آتش تقی‌پور، مهدی حاجیان، بهروز بخت‌آور، جواد کشانی و سهیل نوشادیان از بازیگران این سریال هستند. 
فیلم‌نامه توسط محمدرضا محمدی‌نیکو نوشته شده و امرالله احمدجو به عنوان مشاور نویسنده با او همکاری داشته است. کما اینکه رد پای احمدجو که کارگردان و نویسنده سریال «روزی روزگاری» بود در دیالوگ‌نویسی سریال مشهود بوده و دیالوگ‌ها از غنای خوبی برخوردار است.



 کم‌دقتی در طرا لباس و صحنه
آنچه در سریال‌های تاریخی زیر ذره‌بین تماشاگران است، طراحی صحنه، لباس و گریم بازیگران است یعنی هر آنچه از ظاهر که قرار است مخاطب را به گذشته تاریخی پیوند بزند. طراحی صحنه و لباس در این سریال نیاز به دقت بیشتری داشت به ویژه طراحی لباس؛ چرا که لباس غنی و فقیر، رعیت و شاهزاده، راهزن و قزلباش و... همه اتوکشیده و نو بوده و کمتر آثار کهنگی و خرابی در لباس‌ها با توجه به طبقه و موقعیت اجتماعی شخصیت‌ها دیده می‌شود. از سوی دیگر در طراحی لباس سربازان، کم‌سلیقگی شده و اگرچه لباس سربازان شبیه لباس قزلباش‌های دوران صفویه است اما شکل یقه، سرآستین و ترکیب رنگ سبز آن با ردای اصلی که قرمز است، بیشتر تداعی‌کننده لباس‌های عروسکی توت‌فرنگی است! این کم‌سلیقگی در انتخاب رنگ و طراحی، شمایل سربازان را تصنعی کرده است.  چهره‌پردازی به ویژه در گریم زنان آن دوره هم می‌توانست با دقت و وسواس بیشتری انجام شود، البته تلویزیون برای آثار تاریخی خود با کمبود چهره‌های طبیعی به ویژه در میان بازیگران زن مواجه است و بیشتر چهره‌ها عمل‌های زیبایی دارند اما در گریم می‌شد کمی خوش‌سلیقگی به خرج داد و چهره‌های عمل شده امروزی را به زنان دوران صفویه نزدیک‌تر کرد یا از بازیگرانی با چهره‌های طبیعی استفاده کرد، اگرچه پیدا کردن بازیگرانی با چهره طبیعی هم کار بسیار سختی شده است!
 
 موفق‌تر از تجربه قبل
سیدجمال سیدحاتمی که پیش‌تر فصل اول سریال تاریخی «مستوران» را به همراه مسعود آب‌پرور کارگردانی کرده بود، با این ژانر غریبه نیست. البته «مستوران» که روایتگر افسانه‌های کهن ایرانی بود نتوانست انتظارات بینندگان تلویزیون را برآورده کند و با وجود هزینه‌ بالای تولید اما در نمایش موفقیت چندانی نداشت؛ چرا که جلوه‌های ویژه و فضای ماورایی این سریال به ذائقه مخاطبانی که درام‌های فانتزی روز دنیا را می‌بینند، چندان خوش نیامد. 
سیدحاتمی اما در سریال جدیدش سعی کرد در میدانی آزموده شده عرض اندام کند و تا حد امکان از ورود به فضای ماورایی و فانتزی پرهیز کند. 
به جز یک موجود ناشناس که مانند شبحی در شب‌ها پیدا می‌شود، فضای سریال «مهیار عیار» کاملاً رئال و اتفاق‌ها براساس منطق و واقعیت است. آنچه موجب شده سریال از ریتم نیفتد، خرده روایت‌هایی است که به کشش سریال کمک کرده است؛ کشمکشی که میان روابط مهیار، کلانتر و داروغه وجود دارد به خوش‌ریتم شدن آن کمک کرده یا اتفاق‌هایی که میان خاتون  و مهیار رخ می‌دهد، چاشنی عاشقانه‌ای را به سریالی اجتماعی در بستر تاریخی بخشیده است. 

 بخشیدن عطای لهجه
ساخت سریال‌های تاریخی، دشوار و پرهزینه است. اگرچه فضای سریال، مخاطب را تمام و کمال به دوران صفویه نمی‌برد اما نمره پایینی هم نمی‌گیرد. یکی از انتقادهای وارده به سریال، نداشتن لهجه اصفهانی شخصیت‌هاست در حالی که قصه در اصفهانِ دوران صفویه می‌گذرد و شخصیت‌ها بدون لهجه حرف می‌زنند اما به نظر می‌رسد کارگردان یک ایراد بدون لهجه بودن شخصیت‌ها را بر هزار ایراد بدلهجگی شخصیت‌ها ترجیح داده است؛ چرا که در سال‌های اخیر آثاری که با لهجه ساخته شده‌اند یا کمدی بوده‌اند یا مواجهه مخاطب با آن‌ها به طنز و مسخره بوده که دلیل آن ادای غلیظ و گل‌درشت لهجه بوده است و تصور کنید سریال پربازیگری که قرار است همه شخصیت ها در آن با لهجه اصفهانی اصیل صحبت کنند تا چه اندازه می‌تواند برای کارگردان پرریسک باشد! گویا قبول چنین ریسکی از سوی کارگردان با وجود محدودیت زمان و بودجه، چندان منطقی و به صلاح پروژه به نظر نمی‌رسیده که عطای لهجه را به لقایش بخشیده است.از آنجا که موسیقی در سریال‌های تاریخی می‌تواند عنصری مهم در فضاسازی و تهییج مخاطب باشد، «مهیار عیار» آن طور که انتظار می‌رفت از گنجینه موسیقی ایرانی به ویژه دستگاه اصفهانی بهره نبرده و موسیقی سریال در برخی سکانس‌ها یادآور موسیقی سریال‌های ترکی است!

 توجه به دوره تاریخی مغفول
سریال‌های تاریخی سال‌های اخیر تلویزیون نتوانسته‌اند با سریال‌های سال‌های دور این رسانه رقابت کنند و به اعتبار و محبوبیت آن‌ها برسند؛ چرا که عمده ضعفشان داستان‌های کم‌مایه آن‌ها بوده به طوری که بیش از داستان‌گویی به دنبال شعار دادن هستند و این مسئله موجب پس زدن مخاطبی می‌شود که تمایل به دیدن قصه‌ای پرکشش با شخصیت‌پردازی درست و اجرایی چشمگیر دارد اما سریال مهیار عیار با فیلم‌نامه‌ای جذاب و خرده روایت‌هایی پرکشش توانسته نظر مثبت مخاطبان را جلب کند. همین که سریال در میان مجموعه‌های تاریخی دوره قاجار توانسته یک گام پیش بگذارد و با پرداختن به عصر پرشکوه صفویه به یک سده پیش از قاجاریه برگردد، قابل توجه است.
مهیار عیار سریال بی‌نقصی نیست اما در شرایطی که بسیاری از کارگردان‌ها با وجود محدودیت‌های بودجه‌ای تلویزیون و دشواری‌های تولید سریال تاریخی از ورود به این ژانر پرهیز می‌کنند، ساخت سریالی که به روایت‌های عصر صفویه می‌پردازد، قابل تحسین است. ورود سیدحاتمی به دوره‌ای که مملو از قصه‌های جذاب و عبرت‌های پندآموز است آن هم در سال‌هایی که سریال‌های تاریخی تلویزیون محدود به دوره‌های قاجار و پهلوی شده قدمی شجاعانه است که می‌تواند مسیر ورود دیگر فیلم‌سازان را به این دوره تاریخی مهم هموارتر کرده و غلط‌های سریال‌سازی مرتبط با این دوره تاریخی را آشکارتر کند. به این امید که بار دیگر دوران طلایی ساخت سریال‌های تاریخی تماشایی و پربیننده تکرار و به تعداد کارگردان‌های این ژانر افزوده شود تا فهرست استخوان خرد کرده‌های این ژانر به چند نام سرشناس محدود نشود. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.