بیستمین دوره جشنواره بین المللی نمایش عروسکی- مبارک با پشتوانه یک عمر تلاش و دغدغه هنرمندان عرصه نمایش و مدیران به عنوانی یکی از جشنوارههای مهم در دوران مدیریت نادره رضایی معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حال برگزاری است. جشنوارهای که به گفته علی سلطان احمدی دبیر این رویداد هنری، از بودجه ۱۵ میلیارد تومانی جشنواره، تاکنون تنها بخش اندکی حدود ۲۰ درصد از این مبلغ تخصیص پیدا کرده است. این صحبت دبیر جشنواره مبیین این مطلب است که مدیریتها با وجود مشکلات مالی بسیار با سختی و اصطلاحا با چنگ و دندان در تلاش برای حفظ داشتهها و میراث فرهنگی ایران هستند.
بهروز غریبپور یکی از هنرمندانِ عرصه نمایش و مدیر هنری است که در هر موقعیتی بنابر شرایط موجود با امکاناتی که در دست داشته برای آبادانی جنگیده است و به گفته خودش در عرصه هنرهای نمایشی به خصوص تئاتر عروسکی و ماندگاری آن طرحها و ایدههای مختلفی ارائه کرده که یکی از این ایدههای ماندگار در عرصه جشنواره بین المللی، پیشنهاد افزودن نامِ مبارک به این جشنواره هنری است. مشروح گفتگو با غریبپور را میخوانید:
آقای غریبپور به عنوان هنرمندی که همواره دغدغه نمایشهای عروسکی را دارید. برگزاری جشنواره بین المللی نمایش عروسکی تهران، مبارک را چطور ارزیابی میکنید؟
در آغاز باید یک نکته را متذکر شودم که اساسا نمایشهای عروسکی یا کتاب کودک، نوجوان و یا شعر و موسیقی صرفا برای گروه سنی کودک و نوجوان نیست. ولی معتقدم آنچه به پیکره این جشنواره لطمه وارد کرد تبدیل شدن آن به رویدادی دوسالانه بود و این تصمیم که بنده همیشه مخالف آن بودهام بزرگترین ضربه را به جشنواره بین المللی نمایش عروسکی تهران- مبارک وارد کرد.
با توجه به این موضوع که عمر بیست ساله بر این جشنواره گذشته، آیا همچنان با اهدافی که شروع شد همخوانی دارد؟ آیا رشد چشمگیری داشته است؟
برای پاسخ به این سئوال می خواهم برگردم به صحبتهای شما که اشاره کردید جشنوارهای برای کودکان است که از جهتی برداشتِ درستی است که طی سالهای گذشته باید برای کودکان بهترین نمایشهای عروسکی را تولید میکردیم و در عین حال از نمایش عروسکی برای بزرگسالان نیز غافل هم نمیشدیم. چون نمایش عروسکی ظرفیت مناسبی برای همه افراد در گروههای مختلف سنی است که در این زمینه آموزش و پرورش غفلت بسیار کرده و راه خطا رفته است و اساسا مولد نیست. از سوی دیگر مرکز هنرهای نمایشی هم کمترین بودجه را به نمایش عروسکی اختصاص داده است و برای رسیدگی به این موضوع هم بارها بحث و جدال کردهایم.
به نتیجه هم رسیدید؟
قطعا خیر. زمانی آقای منتظری یک بروشور چاپ کرده بود که محتوای آن مبین این مطلب بود که بله نمایش عروسکی خوب است که اجرا شود. چون هم ارزان و هم ساده تر است. که نقطه نظر کاملا اشتباهی است. من میخواهم یک فراخوان به تمام ایران ارسال کنم و بخواهم هر فردی که بتواند یکی از این عروسکهای ما را بسازد و یا بازی دهد از او به عنوان قهرمان ملی یاد میکنم و جایزه میدهم. کجای این کار ساده و ارزان است؟
در تاریخ برگزاری این رویداد فرهنگی اینگونه ثبت شده که شما نام «مبارک» را برای این جشنواره گذاشتید. این انتخاب از کجا آمد؟
در دورهای نایب رئیس یونیما به ایران آمده بود و میهمان مرکز تئاتر عروسکی شد و نمایش «شش جوجه کلاغ و یک روباه» به کارگردانی مرا دید. او شیفته این نمایش شد و از من دعوت کرد در چند جشنواره شرکت کنم که فقط توانستم در جشنوارهای در تایوان شرکت کنم. در آن زمان اظهار تاسف کرد که چرا عضو یونیما نیستم. در حالی که ما عضو یونیما شده بودیم. در اول انقلاب مسئولان وقت جمهوری اسلامی معتقد بودند یونیما جز چند سازمان مشکوک است که من متن و لایحه دفاعی نوشتم و آقای مهندس احمدیان که به مجلس میرفت از آن دفاع کرد و در ادامه هم عضو یونیما و هم عضو سازمان تئاتر کودک و نوجوان شدیم. در ادامه این مسیر من در مقطعی رئیس یونیما شدم و مرضیه برومند هم معاون آن شد. برای این مرکز به واسطه ریاست یک ایرانی باید نامی بومی انتخاب می کردیم که بنده نام مبارک را انتخاب کردم.
یک روایت هم در مجله نمایش چاپ شد که نوشته شده بود رئیس یونیما وقتی جعبه هدیه ایران را باز کرد گفت مبارک! یعنی کار شما را میشناخت.
بله همینطوراست. من در سفرهایی که به کشورهای مختلف میرفتم مبارک را با خودم میبردم و مبارک جزء رفیقهای من بود که همه سفرها با من میآمد و او را میشناختند.
علاوه بر عروسک مبارک چه عنصر دیگری در معرفی نمایش عروسکی متعلق به ایران کارآمد بود؟
بازی دهندگی. و این حرفه آنقدر مهم است که جای آزمون و خطا وجود ندارد. ضمن اینکه فراموش نشود که در نمایش عروسکی باید از هنرهای تجسمی هم استفاده شود تا اثر ماندگار با مجسمهایی خوش ساخت که قابلیت حرکت دارد؛ از آب درآید. بنابراین عدم شناخت پدیده ای به نام نمایش عروسکی یکی از معضلات اصلی است. در جشنواره سال جاری یک مستر کلاس برای من ترتیب داده شده تا آنچه که در دانشگاهها به دانشجویان آموزش نمیدهند بتوانم در این کارگاه آموش دهم. به نظر بنده دانشکدههای هنری ایران سطح پایینی دارند و خب سطح تولید تئاتر عروسکی در مدارس، مراکز تئاتری و دانشکده پایین است و همین موضوع باعث شده که جشنوارهها نسبت به هر سال سطح نازلتری داشته باشند.
آقای غریبپور شما بحرانهای مدیریت فرهنگی را در چه میبینید؟ ببینید در دوره ای مدیری مانند آقای منتظری به مرکز هنرهای نمایشی آمد که از بدنه حاکمیتی بود اما افق نگاه موثری داشت و هنرمندان را حمایت کرد یا وقتی آقای شریف خدایی مدیر شد جشنواره تئاتر را بین المللی کرد و اجراهای خوبی را از آلمان آورد و در کنار آن بزرگان تئاتر ایران مانند آقای بیضایی راضی شدند که در حاشیه جشنواره اجرا داشته باشند. اما این نوع فرهنگسازیها بستگی به آمد و رفت مدیرتها در دولتهای مختلف دارد.
سئوال شما را با خاطرهای بیان میکنم. من تازه به ایتالیا رفته بودم. تلویزیون روشن بود و دیدم یک نوازندهای در حال نواختن یک قطعه پیانو است یعنی اساسا تصور میشد او یک پیانیست است و بعد از آن رو به دوربین کرد و گفت که با عرض معذرت به دلیل مسئولیت وزارت آموزش و پرورش، مدتی است که پیانو نزدهام. حالا شما به من نشان دهید که یک وزیر فرهنگ و هنر که فرق پیانو با هارپ را بداند. بنابراین آب از سرچشمه گل آلود است. آقای محمد قاضی مترجم میگفت: «مرا به وزارت ارشاد احضارکردند و گفتند آقای قاضی! از شما سنی گذشته است. شما افتخار ترجمه ایران هستید.
این چه اسمی است که روی کتاب گذاشته اید؟ تعجب کردم. گفتم چه اسم بدی؟ گفتند مسیح بازِ مصلوب یعنی چی؟ بازپرس مسیحِ باز مصلوب را نمیتوانسته درست بخواند. بنابراین آب از سرچشمه گل آلود است و متاسفانه سواد هم ندارند. یک مثال از دکتر معین میزنم دکتر معین ۸ سال وزیر علوم دولت خاتمی بود. او یکی از اپراهای ما را دیدو گفت آقای غریب پور! چرا یک دانشکده وجود ندارد که هنر شما را تدریس کند؟ گفتم ده تا دانشکده وجود دارد. یعنی میخواهم بگویم وزیر علوم نمیداند که رشته عروسکی وجود دارد!
این موارد از ضعف مدیریت میآید.
بله دقیقا. ببینید من در مدیریت علاوه بر اینکه عاشقم، بسیار سخت گیر هم هستم. برای اینکه به آینده مملکت را دارم نگاه میکنم. حالا بگویند عصبانی و تند خو است. مگر شمس و مولوی تند خو نبودند؟
پس تولیت استاندارد را جزو اصول میدانید؟
بدون شک. تصورم این است که همین الان دانشگاههای معروف مانند هاروارد و کلمبیا متاثر از نظامیههای نظام الملک هستند که یک نمونه از آینده نگری فاخر است. درست است که سلطان محمود غزنوی را لعن میکنیم که شاهنامه را نپسندید و جای طلا به شاعر نقره داد. ولی بالاخره شاهنامه به عنوان سند بزرگ خلق شد. ناراحت هستند که از ترکها دفاع میکنم. چرا؟ چون ترکها مولوی را جهانی کردند. حالا میخواهم مثالی دیگر از شعر دوست و مولوی شناسی مسئولان در ایران بیان کنم.
زمانی از من دعوت کردند که برای بزرگداشت شمس به خوی بروم و اپرای مولوی را اجرا کنم. گفتم چقدر خوب که پیش بینی های لازم صورت گرفته است. حدود ۹ ماه از این دعوت گذشت دیدم خبری از آنها نشد ولی عاقبا تماس گرفتند که آقای غریب پور چه زمانی تشریف میآورید؟ گفتم ما هشت وسیله و تعداد زیادی بازیدهنده داریم . گفتند که ما سالن نداریم و میخواهیم در فضای آزاد برگزار کنیم. فکر کنید اجرا در آبانماه و در سرمای خوی. گفتم عقل دارید شما؟ چه افرادی در سرمای آبان میآید و دو ساعت کار را میبیند؟ اصلا درکی نداشتند. خب با این اوصاف چرا از ترکها دفاع نکنم؟
خانم اردوغان کتاب رومی را به همسر اوباما هدیه کرد. یعنی مال خود کردن و ما حتی به کشورهای اسلامی هم مولوی ندادهایم .
مدیریت حقیر، بی دانش، حزبی و ایدئولوژیک همین نتیجه را دارد.
نظر شما