شاید زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی که بیشتر به مسجد جامع گوهرشاد آمد و شد داشتهاند، چهره پیرمردی خوشسیما را به یاد داشته باشند که همواره به زائران و مجاوران حضرت رضا(ع) خوشامد میگفت و برای آنها دعا میکرد. پیرمردی تنها از اهالی استان مازندران که سالها بود مجاور حضرت رضا(ع) شده و با موافقت بانیان حسینیه اباالفضلیها، در این حسینیه ساکن شده بود. از مظاهر دنیا چیزی نداشت و جز عبادت و زیارت حرم مطهر نیز کاری انجام نمیداد.
بیش از ۴۰ سال پیش مجاور امام رضا(ع) شد
«مرحوم «علی نصیری» ۹۲ سال داشت و بیش از ۴۰سال بود که در این حسینیه ساکن شده بود. اهل ساری بود و زن و فرزندی نداشت و از وقتی که به مشهد آمد و مجاور حضرت رضا(ع) شد، چون جایی برای ماندن نداشت، با موافقت مرحوم «حاج قدمعلی پاشایی» از بانیان حسینیه که اصالتاً از اهالی دامغان بود، ساکن حسینیه شد».
این مطلب را «غلامرضا فداییپور» یکی از متولیان حسینیه اباالفضلیها (تودرواریهای مقیم مشهد) واقع در خیابان امام رضا(ع) میگوید و میافزاید: او همیشه نماز صبح را در مسجد ملاحیدر میخواند و پس از نماز، به حرم مطهر مشرف میشد. در اوقات نماز، به حسینیه میآمد و دوباره به حرم مطهر مشرف میشد. شب را در حسینیه استراحت میکرد. بیشتر اوقات سال را روزهدار بود. خودش اهل نماز بود و همه را به نماز توصیه میکرد.
با دستور تولیت آستان قدس رضوی در حرم مطهر به خاک سپرده شد
فداییپور در ادامه خاطرنشان میکند: حجتالاسلام والمسلمین مروی، تولیت آستان قدس رضوی، پیش از آنکه به عنوان تولیت منصوب شوند، چندین بار در این حسینیه نماز خوانده و با مرحوم نصیری آشنا شده بودند. پس از آنکه به تولیت آستان قدس رضوی منصوب شدند، بارها به حسینیه میآمدند و جویای احوالش میشدند. به خادم حسینیه هم سپرده بودند اگر مرحوم نصیری به کمکی نیاز داشت، به دفتر تولیت اطلاع دهد.
وی در ادامه میگوید: صبح پنجشنبه ۲۰ دی که وضعیت بیماری مرحوم نصیری شدت پیدا کرد، خادم حسینیه با دفتر تولیت تماس گرفت و این موضوع را اطلاع داد. در فاصله کوتاهی آمبولانس اعزام شد و ایشان را به دستور تولیت به بیمارستان منتقل کردند. اما متأسفانه در بیمارستان دارفانی را وداع گفت. روز جمعه ۲۱ دی هم ایشان به دستور تولیت، در دارالحجه حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد. امور مربوط به تشییع و تدفین هم توسط خادمان حرم مطهر برگزار شد.
بنده خدا بود
«محمد نیکخو» معروف به «نجاتی» یکی دیگر از متولیان این حسینیه نیز میگوید: مورد احترام نمازگزاران مسجد بود، تا آنجا که برخی از نمازگزاران پیشنهاد کرده بودند منزلی را به نام او برایش بخرند تا شب را در آن اقامت کند. ولی مرحوم نصیری نپذیرفته و گفته بود میخواهم تا آخر عمر در همین حسینیه بمانم.
وی میافزاید: مرحوم نصیری بنده خالص و مخلص خدا بود. دائمالذکر بود و فقط بنده خدا بود. زیاد صحبت نمیکرد. سعی میکرد بیشتر اوقات در حرم مطهر باشد. وقتی بیمار شد هم راضی نشد او را به بیمارستان ببریم تا اینکه وضعیت جسمی او بسیار حاد شد و پس از تماس خادم حسینیه با دفتر تولیت و آمدن آمبولانس هم به زور او را به بیمارستان بردند. میگفت درد و درمان از خداست.
حال همه را میپرسید
«سید محمدباقر فریمانه» یکی دیگر از افرادی است که شیخ را به واسطه نماز میشناسد و دربارهاش میگوید: ایشان گاهی به مسجد امام زمان(عج) در کوچه عیدگاه میآمد و نماز ظهر و عصر میخواند، معمولاً پس از نماز هم میماند. من ابتدا نام و نشان ایشان را نمیدانستم، تنها دستم آمده بود که پیرمردی است که با توجه به سن و سالش خیلی هم حواس جمع و هوشیار است. هوای همه را داشت. مشتی و باصفا بود. یک بار پسر کوچکم را به مسجد برده بودم و او قدری شلوغکاری میکرد. پیش از اینکه کسی معترض شود، شیخ بلند شد و گفت: «کاری به بچه نداشته باشید، ها! بچه است دیگر و بچگی میکند. خیلی هم خوب است. کسی صدایش را برایش بالا نبرد ها».
هر کس روایتی درباره شیخ دارد، اما همه در یک چیز مشترک هستند و آن هم ارادت شیخ به امام رضا(ع) است. سیدمحمد در این باره میگوید: «شما برای نماز، ایشان را در مسجد میدیدی. میدانستیم اتاقی هم در حسینیهای دارد اما هر وقت میخواستی سراغش را بگیری در حرم مطهر بود. به همه هم توجه و محبت داشت. برخی به خاطره ظاهر سادهاش شاید میخواستند به او کمک کنند اما خودش خیرش به همه میرسید. چه کمکهایی که میرسید، چه حقوق اندکی که ظاهراً خودش داشت، همه را به این و آن میرساند. شاید بیشتر از همه، نیازمندان او را میشناختند. از کنار هر شخصی که رد میشد، میپرسید چیزی خوردی؟ کار نداری؟ جویای احوالشان بود.
حاج آقا فریمانه در پایان با اشاره به مراسم شیخ علی، میافزاید: «خودش باصفا بود و مراسم ختمش هم باصفا شد. نمیدانید چه حال و هوای دلنشینی داشت. خیلیها آمده بودند و معلوم بود هر که آمده برای خودش آمده است».
خبرنگار: لیلا لاریچه
نظر شما