اگر «بختیار» را نمیشناسید یا کمتر دربارهاش خواندهاید، با دیدن متن نامه مفصل او به امام(ره)، ممکن است مواضع شبهانقلابی و بلکه خیلی انقلابیاش در این نامه حیرتزدهتان کند! به خصوص اینکه آخرین نخستوزیر دوران پهلوی در نامهاش ظاهراً از احترام به امام(ره) مضایقه نکرده، برای شهدای راه انقلاب چیزی کم نمیگذارد، نگران حقوق حقه ملت مسلمان ایران است و پای دفاع از آزادی ملت، تا پای جانش میایستد!
قول میدهم
دولت بختیار ۴بهمن ۵۷ اعلام کرد پرواز هواپیماها از همه کشورها به ایران تا سه روز قدغن است. نامه به ظاهر درخواستگونه بختیار هم که در چهار بند تنظیم شده بود همان روز یا فردایش برای امام(ره) ارسال شد: «۱- آن حضرت واقفاند که برنامه این دولت از صدر تا ذیل کاملاً و جزاً همان مطالبی است که طی سالیان دراز دوران اخافه و ارعاب و اختناق مورد نظر آن وجود مقدس و سایر مبارزان و شهیدان راه حق و آزادی بوده است و به محض تصدی نخستوزیری بلافاصله با توکل به خدای متعال با کمال اشتیاق و اخلاص شروع به اجرای آن کردم و جای هیچگونه تردید نیست که اگر مهلت معقولی داده شود، به خاطر صیانت حقوق حقه ملت مسلمان و مبارز ایران به حرمت روان پاک شهیدان راه آزادی و به حکم ۲۵ سال سابقه مبارزات سیاسی و برای حفظ استقلال و تمامیت خاک میهنم، به خواست خدای متعال، تمام جزئیات این برنامه را مردانه و مخلصانه به موقع اجرا خواهم گذاشت. این کار البته در گرو توفیق الهی است. امیدوارم در این راه و از برکت انفاس قدسیه آن حضرت و دعای خیر همه نیکخواهان این مرز و بوم برخوردار شوم.
۲- هرچند زیارت آن پیشوای بزرگ روحانی سعادتی است که من نیز مانند بسیاری از فرزندان ایران که هواخواه آزادی و استقلال آزادی ایران و مؤدب به آداب اسلام در تجلیل مقام آیات عظام و علمای اعلام در آرزوی آنم ولی اجازه میخواهم به عرضتان برسانم که به عقیده اینجانب در شرایط کنونی به سبب تحریکات گوناگون و حالت عصیانی که در گروههای موافق و مخالف وجود دارد، بازگشت آن وجود مغتنم موجب تشنجات و اختلالاتی خواهد شد که دولت را از ادامه برنامهای که متفقعلیه همه آزادیخواهان خداپرست ایران است باز خواهد داشت. لذا تمنا دارد استدعای ارادتمند را در تأخیر عزیمت به ایران به سمع قبول تلقی فرمایند».
ترور امام(ره)
بختیار که در بند اول و دوم نامه، به حساب خودش پُست و مقام قانونی، همچنین علاقهاش به انقلاب مردم و درخواست عدم بازگشت امام(ره) را مطرح کرده بود در بند سوم و چهارم تهدید هم کرد که اگر اوضاع خطرناک شد، مسئولیتش گردن من نیست:
«۳- اگر پس از تشریففرمایی مبادرت به اعلام یک سازمان سیاسی بفرمایند که با قانون اساسی کنونی سازگار نباشد، یقیناً دولت را در وضع بسیار دشوار و خطرناکی قرار خواهند داد که اینجانب نمیخواهد مسئولیت عواقب آن را بپذیرد.
۴- امیدوارم با توجه به موقعیت اینجانب، به حکم درایت حکیمانه و نیت مخلصانه و خیرخواهانهای که برای سعادت مردم ایران داشته و دارید، اجازه بفرمایید که هر تغییری در نظام مملکت از راه صحیح و سالم و آرامش بر طبق سنن دموکراتیک مقبول در تمام جهان انجام گیرد. مبادا خدای ناخواسته پس از یک ربع قرن سیطره خودکامگی و درندهخویی مطلق و فساد عام و شامل، دوباره گرفتار مصیبتی عمیقتر و بلایی بزرگتر گردیم که در آن صورت باید بگویم: مسکین من و رنجهای بیحاصل من»!
حالا که چهار بند نامه را خواندید، خوب است این را هم بدانید که آقای نخستوزیر بعد از اینکه احساس کرد شاه دیگر امکان بازگشت به قدرت را ندارد، برای ماندن خودش در رأس قدرت، همان روزها تلاشهای پنهانی برای حذف فیزیکی امام(ره) را هم آغاز کرده بود. سال ۱۳۹۴ روزنامه «یدیعوت آحارونوت» نوشت: «یوسی آلفر یکی از مأموران سابق دستگاه امنیتی اسرائیل در مرکز مطالعات امنیتی تلآویو فاش کرده که شاپور بختیار، درخواست ترور امام خمینی را با موساد طرح کرده بود! او از مأموران موساد که در تهران مستقر بودند، درخواست کرده که امام خمینی را به قتل برسانند...«ییتژاک هوفی» (مدیر وقت موساد) در جلسهای پاسخ داده بود که حمایت از این درخواست برای موساد امکانپذیر نیست ولی باز هم باید نظرات حضار را شنید... یوسی آلفر هم به سران موساد گفته حمایت از این درخواست برای من مشکل است زیرا ما هنوز چیزی از شخصیت (امام) خمینی نمیدانیم... اما آلفر بهتازگی و در مرکز مطالعات امنیتی تلآویو به حاضران گفته: «الان تأسف میخورم که چرا سال ۱۹۷۹ از درخواست بختیار حمایت نکردیم!»
اعلامیه تلفنی
برخی اسناد و شواهد میگویند تلاشهای بختیار به مواردی که گفتیم محدود نشده است. او پیش از اینکه نامهاش به پاریس برسد، سعی میکند درخواست به تعویق انداختن بازگشت امام(ره) را تلفنی هم به گوش اطرافیان امام(ره) برساند. «آسوشیتدپرس» چند سال پیش نوشت: «قبل از سپیدهدم پنجشنبه پنجم بهمن۵۷ تلفن اتاق هتل «حسن نزیه» رئیس کانون وکلای ایران، در پاریس زنگ زد. شاپور بختیار پشت خط بود و به نزیه گفت: از آیتالله خمینی بخواه که بازگشتشان را به ایران سه هفته به تأخیر اندازند. من کوشش دارم اوضاع را آرام کنم. نزیه بلافاصله با محل اقامت امام خمینی تماس گرفت و با دکتر یزدی مذاکره کرد. دکتر یزدی اما گفت: «دیگر دیر شده است. آیتالله تصمیمش را گرفته و هیچ چیز ایشان را از بازگشت به ایران منصرف نخواهد کرد...»
بختیار که خوب میدانست اگر پای امام(ره) به ایران برسد، باید با صندلی نخستوزیری و خوابهایی که دیده است خداحافظی کند، بیانیه داد که برای دیدار با امام(ره) به پاریس میرود. وانمود هم کرد که با امام(ره) مذاکره کرده و ایشان با پذیرفتن او موافقت کردهاند. «کیهان» اما روز ۸ بهمن ضمن انتشار بیانیه بختیار، تیتر اصلی روزنامه را به واکنش و اعلامیه امام(ره) اختصاص داد: «امام خمینی: بختیار را تا استعفا ندهد نمیپذیرم». در این اعلامیه که به صورت تلفنی از نوفل لوشاتو برای دفتر کیهان در تهران خوانده شده بود، میخوانیم که: «حضرات حججاسلام تهران و سایر شهرستانها دامت برکاتهم...آنچه ذکر شده است که شاپور بختیار را با سمت نخستوزیری من میپذیرم دروغ است، بلکه تا استعفا ندهد او را نمیپذیرم، چون او را قانونی نمیدانم. حضرات آقایان به ملت ابلاغ فرمایید که توطئهای در دست اجراست و از این امور جاریه گول نخورید. من با بختیار تفاهمی نکردهام و آنچه سابق گفته است که گفتوگو بین او و من بوده دروغ محض است. ملت باید موضع خود را حفظ کنند و مراقب توطئهها باشند. والسلام علیکم و رحمتالله ۲۸ صفر ۹۹ – روحالله الموسوی الخمینی»
نظر شما