به گزارش گروه فرهنگی قدس، فیلم سینمایی «صیاد» به کارگردانی جواد افشار و تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی، روایتی است از زندگی شهید علی صیاد شیرازی که در نخستین سانس از نخستین روز چهل و سومین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد.
این فیلم محصول مشترک بنیاد سینمایی فارابی و بنیاد شهید انقلاب اسلامی است که با حمایت سازمان عقیدتی سیاسی ارتش و توسط مؤسسه فرهنگی هنری صاد تولید شده است.
جواد افشار، کارگردان نامآشنایی در قاب تلویزیون است و تنها فیلم سینمایی که پیش از «صیاد» ساخته، «کلبه» است که تولید آن به ۱۶سال پیش بازمیگردد. او در این سالها مشغول سریالسازی بود و «کیمیا»، «برادر» و «گاندو» از مهمترین آثارش در تلویزیون به شمار میآیند.حالا افشار در دومین تجربه سینمایی خود سراغ سرداران جنگ رفته و پرتره یکی از قهرمانان هشت سال دفاع مقدس را به تصویر کشیده است.
نتیجه وحدت سپاه و ارتش
فیلم با صحنهای از درگیریهای مردم مرزنشین با حزب کومله آغاز میشود، شهرهای کردنشین از سیطره جمهوری اسلامی خارج شدند؛ سنندج از دست رفته و در اختیار گروهکهاست. به دستور ستاد ارتش، نیروهای ویژه حق خروج از پادگان را ندارند. صیاد شیرازی در پی سامان دادن به امور است اما به دلیل شرایط بد و نبود سلاح و هماهنگی دچار مشکل میشود.
نقطه ضعف اول فیلم، شروع نابهنگام از میانه یک ماجراست؛ تا اینجای کار ایرادی ندارد اما در «صیاد» مخاطب به میان داستانی پرتاب میشود که اگر هم میداند کجاست به مدد اطلاعات شخصی خودش است نه اینکه فیلم به او بگوید دقیقاً کجا قرار گرفته است. فیلم از همان ابتدا بر محور اختلافات بنیصدر، رئیسجمهور وقت و صیاد شیرازی میگذرد؛ شهید صیاد معتقد است سپاه و ارتش باید با هم هماهنگ باشند اما بنیصدر مخالفت کرده و در ادامه، بنیصدر اختیارات کاملی در فرماندهی سنندج را به صیاد واگذار میکند.
اختلافات صیاد و بنیصدر همچنان ادامه دارد، دشمن پیشروی کرده و بنیصدر از اینکه اسلحه، تجهیزات نظامی و مهمات در اختیار ارتش قرار دهد، خودداری میکند. داستان تا عملیات آزادسازی بستان پیش میرود، نقطه عطفی در هشت سال دفاع مقدس که حاصلش ایجاد یک قرارگاه مشترک برای همکاری سپاه و ارتش با یکدیگر در این عملیات بود. با آغاز عملیات مشترک که نخستین گام قرارگاه کربلا بود، با اطلاعات حسن باقری، بستان آزاد شد و وحدت سپاه و ارتش نتیجه داد؛ وحدتی که به قول شهید صیاد شیرازی، اگر حفظ شود میتواند قدس را هم آزاد کند.
روایت خطی و مستندگونه
فیلمنامه «صیاد» را حسین ترابنژاد پس از سالها تحقیق و پژوهش نوشته است. در کارنامه کاری او شمار آثار تلویزیونی بیش از فیلمهای سینمایی است، او در یک دهه گذشته فیلمنامههای آثاری همچون «دارکوب»، «ماجرای نیمروز: رد خون»، «ضد»، «آپاراتچی» و ... را نوشته و «صیاد» نخستین تجربه او در نگارش فیلمنامهای بیوگرافی است.
یکی از مهمترین نقاط ضعف «صیاد» دیالوگمحور بودن فیلم است. فیلم بهقدری بر پایه دیالوگهای طویل جلو میرود که اثر را در دستانداز میاندازد و یک خطر جدی در اکران عمومی برایش به همراه دارد و برای مخاطب خستهکننده خواهد بود. این در حالی است که زمان ۱۱۰ دقیقهای فیلم هم با توجه به سکانسهای گفت و شنودیاش کسالتبار است.
روایت فیلم، خطی و به نوعی گزارشی مستند از درگیریهای ارتش با حزب کومله در مناطق کردنشین است. «صیاد» به سیاق آثار این ژانر از جلوههای ویژه میدانی بهره گرفته، اما نقاط عطف و نفسگیر فیلم درنیامده است. همان فضاسازیهای درگیری و صحنههای جنگی هم در قیاس با همتایانش حرف تازهای برای گفتن ندارد.
به دیالوگهای پرشمار این فیلم، اضافه کنید نریشنهایی که توسط عفت، همسر شهید صیاد با بازی مارال بنیآدم روایت میشود و روزنگاشتی که توسط صیاد شیرازی نوشته شده را میخواند.ساختن فیلمهای بیوگرافی چند شاخصه مهم و اساسی دارند؛ نخست اینکه قهرمانمحورند و بر یک شخصیت خاص متمرکز میشوند که این شخصیت میتواند در دامنهای از قهرمان، ضدقهرمان و یا یک فرد معمولی بگنجد، اما عموماً شخصیتی که در فیلمهای بیوگرافی مورد توجه قرار میگیرد مؤلفههای بارزی دارد که آن را بنا به دلایلی از دیگران متمایز میکند. حالا جاری کردن ژانر بیوگرافی در بستر یک فیلم دفاع مقدسی هم شرایط خاص خودش را میطلبد، یعنی یک شخصیت ملی با ارزشهای میهندوستانه و اعتقادات عمیق معنوی که باید به سلامت از مرز تقدسسازی عبور کند و با آن آمیخته نشود.
عاشقانه علی و عفت
علی سرابی نقش شهید صیاد شیرازی و مارال بنیآدم نقش همسر او را در این فیلم بازی میکند. سرابی پیش از این یک بار برای فیلم «چ» ابراهیم حاتمیکیا در نقش شهید چمران تست گریم شده بود که در نهایت این نقش به فریبرز عربنیا رسید، اما این بار شانس بازی در نقش شهید صیاد شیرازی را پیدا کرد. شاید مهمترین نکتهای که در مورد شهید صیاد فیلم افشار به چشم میآید این است که این نقش باوجود تلاشهای علی سرابی آنطور که باید درنیامده و چهره باصلابت یک ارتشی قهرمان را بهسختی میتوان در او پیدا کرد.
نکته دیگر در مورد شخصیتپردازیهای «صیاد» تعدد حضور سرداران جنگ همچون شهید بروجردی، محسن رضایی، ادبیان، رحیم صفوی، حسن باقری و... است که پیشتر هم در بسیاری از فیلمهای دفاع مقدسی به تصویر درآمده بودند و دست مخاطب را برای قیاس آنها با یکدیگر باز میگذارد؛ شخصیتهایی که گاهی به تیپ تنه میزنند. هومن برقنورد، نادر سلیمانی، محمدرضا هدایتی، ایوب آقاخانی، خیام وقار کاشانی و حامد شیخی دیگر بازیگران این فیلم هستند که بار حسیترین بازی بر دوش نادر سلیمانی است.
پرداختن به روابط خانوادگی و زندگی شخصی سرداران جنگ و تماشای آنها در قامت همسر و پدری که بیشتر در صحنههای نبرد دیده شدهاند در فیلمها همیشه جذاب بوده؛ نمونه درخشان آن را پیشتر در «موقعیت مهدی» و ارتباط شهید مهدی باکری و صفیه مدرس دیدهایم. اما از سکانسهای خوب فیلم «صیاد» هم میتوان به ارتباط شهید صیاد و همسرش عفت اشاره کرد که گرچه کوتاه و محدود است اما بار عمیق و عاطفی آن به واسطه ارتباط علی سرابی و مارال بنیآدم به خوبی درآمده است.
«صیاد» به سرمنزل مقصود رسید؟
صداگذاری فیلم با هوش مصنوعی انجام شده که تجربه تازهای در سینمای ماست اما در برخی صحنهها تصنعی و به دور از واقعیت درآمده؛ طراحی صحنه و موسیقی فیلم هم در راستای اثر حرکت میکند؛ مسعود سخاوتدوست که سال گذشته از پرکارترین آهنگسازان دوره چهل و دوم بود، امسال هم دست پر به جشنواره آمده است. موسیقیای که سخاوتدوست برای فیلم ساخته همچون آثار دیگر او در این ژانر، حماسی بوده و بیشباهت به دیگر ساختههای او نیست.
مهمترین نکته در فیلمهای بیوگرافی فرصتی طلایی برای خلق یک اثر سینمایی است. به عبارتی اولین فرصت، همیشه بهترین فرصت است مشروط بر اینکه بتوان حق مطلب را ادا کرد. «صیاد» نخستین پرتره سینمایی از شهید علی صیاد شیرازی است که به بخشی از رشادتهای او در سالهای جنگ پرداخته است؛ فیلمی متوسط که درامش جا نمیافتد، بهندرت نقاط عطف و نفسگیر دارد و از اتمسفر فضای جنگ هم بهره کافی نبرده است اما یک امتیاز ویژه دارد و آن هم پرداختن به ارتباط سپاه و ارتش و وحدت میان این دو در سایه تدبیر شهید صیاد شیرازی است؛ اتفاقی که دل دشمن را در سالهای جنگ به لرزه درآورد.
نظر شما