شهید علی صیاد شیرازی که به صیاد دلها معروف شد اگرچه یک نظامی کارکشته و امیر دلاور در ارتش اسلام بود، اما بیش از آنکه بر جسم و عقلها حکم براند بر دلها امیری میکرد. معمولاً یک فرمانده، آن هم در شرایط جنگی بر فیزیک نیروهای تحت امرش فرمان میراند، اما صیاد برخلاف رویههای حاکم بر نظامات لشکری و قواعد میادین جنگی به صید دل میپرداخت. البته این خصلت کم نظیر و منحصر به فرد، برای بسیاری جای این پرسش را باز میکرد که چگونه صید میکرد دلها را. بدون تردید بخشی از پاسخ این سؤال به ویژگیهای شخصیتی و روحیات اجتماعی وی باز میگشت که او را از دیگران ممتاز میساخت؛ «ایمان و اعتقادش به خدا» که از او سربازی برای اسلام ساخته بود. شاخصهای که حتی دشمنان اسلام و انقلاب به آن معترف بودند. چنانکه نشریه مالین چاپ فرانسه در ۱۳۶۲ در توصیف وی مینویسد: «برای صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران، کلید پیروزی به تانک و موشک بستگی ندارد بلکه فقط به اعتقاد به خدا بستگی دارد. این متخصص توپخانه که دوره تخصصی خود را در امریکا گذرانده و امروزه فرماندهی نیروی زمینی ارتش ایران را هدایت میکند، از فرمولها نمیترسد. او با سادگی میگوید: من یک سرباز اسلام هستم.» «پشتکار و تلاشش» به اندازهای زیاد بود که در همان ابتدای ورودش به دانشکده افسری ارتش، توانست عنوان اولینها را در میان رنجرهای آموزش کادر از آن خود کند. «نظم و انضباطش» به حدی جدی بود که با توجه به دقایق و ثانیهها در وعده هایش از وی الگوی یک نظامی کامل ساخته بود. «پایبندیاش به احکام الهی» تا جایی بود که بعضی از نوافل را پشت فرمان و در حال رانندگی انجام میداد. «عیار اخلاصش» آنقدر بالا بود که وقتی بنی صدر خائن وی را از فرماندهی غرب کشور عزل کرد و دو درجهاش را از او گرفت، مانع انجام وظایفش نشد و برای ادامه کار به سپاه رفت. تواضع بی نظیری داشت که اگر کسی او را نمیشناخت هرگز باور نمیکرد که با فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا، فرمانده نیروی زمینی ارتش، نماینده حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع، یا جانشین رئیس ستادکل ارتش روبهرو است. اما آنچه بیش از هر چیز دیگر صیاد را در دلها جا میداد، «ثبات عقیده و قدم» در صراط مستقیم و عدم انحراف از مسیر حق بود که ریشه در بینش عمیق، بصیرت نافذ، قدرت تحلیل سیاسی او داشت. رمز و رازی که صیاد شیرازی را صیاد دلها کرده بود همین بینش سیاسی بود که از اولین روزهای ورودش به ارتش با خود داشت و این در حالی بود که میدانست یک افسر اطلاعاتی برای مراقبت از او گماشته شده تا صرفاً رفتارهای سیاسی و ارتباطاتش را گزارش کند. با وجود این صیاد هرگز ارتباطش را با شخصیتهای سیاسی و مبارز از جمله مقام معظم رهبری قطع نکرد. بدین ترتیب صیاد امیر ارتش بود، اما با روحیات بسیجیاش، بر دلها امارت میکرد. امیر دلها راز این توفیقش را در یکی از آخرین سخنرانیهای عمر پر برکتش چنین بازگو میکند: پشتوانه عمل صالح ما در زندگی انقلابی خودمان در این نظام مقدس جمهوری اسلامی عمدتاً بر دو پایه استوار بود؛ یکی انگیزهای که در وجود ما حاکم است و دوم بینشی که برای شناخت راه داریم... داشتن بینش که از آگاهیهای ما، در درسهای ما، دانشهای ما، علم ما، ابتکارات مان و همه آن نبوغی که خداوند در وجود فرد فرد ما گذاشته است، استفاده بکنیم که راه را گم نکنیم، چون برای تکامل در این مسیری که قدم گذاشتیم حتماً نیاز به بینش داریم، بینش به ما آگاهی میدهد، شناخت میدهد تا راه را از چاه تشخیص بدهیم. آن مسیر روشنی را که حضرت امام (ره) برای ما مشخص کرد و جانشین بر حق ایشان امروز سکاندار آن راه است، راه روشنی است، ولی اگر بینش قوی و عمیق نباشد، در زندگی ما خطر آلودگی است، خطر انحراف است و برای ادامه راه هم ما به این دو عامل قوی و مهم نیاز داریم. از خداوند بخواهیم که روز به روز بینش مان را قویتر و عمیقتر کند تا در مسیری که قدم برمی داریم خدایی ناکرده منحرف نشویم.
نظر شما