این درحالی است که تاکنون اقدامات مقابلهای دولتها برای کنترل این پدیده که با خود گرد و غبار، نابودی چرخههای مختلف زیستی و غذایی، فقر و مهاجرت جوامع محلی و... را به ارمغان میآورد، به هیچ وجه کافی نبوده است و نمیتوان چشمانداز روشنی برای بازگشتشان به وضعیت پیشین یا احیای دوباره آنها تصور کرد.
دکتر احمدرضا لاهیجانزاده، معاون محیط زیست دریایی و تالابهای سازمان حفاظت محیط زیست و مجری ملی طرح حفاظت از تالابهای ایران درباره آخرین وضعیت تالابهای کشور و اقدامات دولت چهاردهم برای مقابله با نابودی آنها با ما گفتوگو کرده است.
در حال حاضر مساحت تالابهای ایران چقدر شده است؟
براساس قانون حفاظت از تالابها مصوب سال ۱۳۹۶ که شناسایی و لیستبندی تالابهای کشور دوباره برمبنای آن انجام گرفت درمجموع تعداد ۲۲۵ تالاب در کشور به تصویب دولت رسیده که مجموع مساحت آنها به ۳میلیون هکتار میرسد.
تا پیش از این مصوبه، تعداد و مساحت تالابهای کشور چقدر بوده است؟
ما قبلاً شناسایی تالابها را براساس قانون حفاظت بهسازی دنبال میکردیم که چندان دقیق و قابل اتکا نبود و فهرست اینچنینی هم نداشتیم. ضمن اینکه در گذشته تالابهای کشور از نظر تعداد و عنوان کمتر بودهاند. اما حالا محدوده تالابی براساس تعریف کنوانسیون رامسر مورد بررسی قرار گرفته بهطوری که عمق ۶متری سواحل نیز محدوده تالابی تلقی شده است. یعنی درمجموع شناسایی تالابها با دقت زیاد انجام و برای هرکدام از آنها نیز نقشه مشخصی تهیه شده تا تغییر کاربری در آنها صورت نگیرد و بهتر حفاظت شوند و آنهایی را هم که خشک شدهاند دوباره احیا کنیم.
براساس اظهارات بعضی کارشناسان زیست محیطی، ۹تالاب ایران در خطر انقراض قرار دارد. البته گزارش سال گذشته مرکز پژوهشهای مجلس هم رقم یاد شده را تأیید میکند. با وجود این، ارزیابیتان از آخرین وضعیت تالابهای ایران چگونه است؟
۱.۵میلیون هکتار از تالابهای کشور در معرض خشک شدن و تبدیل به کانون گرد و غبار هستند. البته این عدد با توجه به شرایط آب و هوایی تا ۱۰درصد تغییر میکند. مثلاً ممکن است در یک سال مثل همین امسال بارش برف و باران خیلی کاهش داشته باشد و میانگین خشکی تالابها ۵-۴ درصد افزایش یاید یا برعکس. اما در مجموع به طور میانگین نیمی از مساحت تالابهای ایران مستعد خشک شدن هستند.
چند درصد مساحت تالابها در سه چهار دهه اخیر خشک شدهاند و دیگر امکان احیای آنها وجود ندارد؟
الان نمیتوانم درصدی در این زمینه ارائه دهم اما میتوانم به چند مورد از اینگونه تالابها اشاره کنم. مثلاً تالاب گاوخونی تقریباً از ۱۸-۱۷سال پیش خشک شده است، چون رودخانه زایندهرود که تغذیهکننده اصلی این تالاب است هنوز نتوانسته به شرایط نرمال خود برگردد و حجم آبی که سالانه از این منبع به گاوخونی میریزد بسیار پایین و حدود ۵درصد است.
یا تالاب هامون در سیستان و بلوچستان که ۵۰۰هزار هکتار مساحت دارد نیز از زمانی که افغانستان بند کمالخان را روی رودخانه هیرمند ساخته و مسیر آب را منحرف کرده و حقابه ما را نمیدهد، تقریباً خشک شده است. همچنین دریاچه ارومیه نمونه بارز دیگری از این پدیده است بهطوری که حجم آب آن که باید حداقل ۱۰میلیارد مترمکعب باشد الان حدود یک میلیارد مترمکعب است. یعنی مساحت بسیار بزرگی از این تالاب خشک شده است. در کنار اینها تالاب هورالعظیم، جازموریان و بخش زیادی از تالابهای استان فارس، پریشان و بختگان به صورت جدی دچار آسیب خشکی شدهاند.
وضعیت تالابهای متصل به دریای خزر مثل خلیج گرگان و تالاب میانکاله چگونه است؟
این تالابها هم به دلیل پسروی دریاچه خزر الان به صورت جدی در معرض خشک شدن هستند و برای عبور از این حالت باید پروژههای پیشبینی شده برای آنها اجرا شود، وگرنه مثل تالابهای هامون، پریشان، جازموریان، بختگان و... تبدیل به کانونهای گردوغبار میشوند. البته تبدیل شدن به کانونهای گردوغبار تنها پیامدهای منفی پدیده خشکی تالابها نیست، چون این موضوع موجب از دست رفتن تنوعزیستی، خدمات اکوسیستمی، معیشت جوامع محلی، مهاجرت جوامع محلی و... هم میشود.
مهمترین دلایل خشک شدن و یا در معرض تهدید قرار گرفتن تالابهای ما چیست؟
ما در وزارت نیرو در بحث مدیریت آب اصطلاحی با عنوان تابلو منابع آبی به مصارف داریم. این تابلو نشان میدهد میزان مصرف ما از منابع آبی کشور پیشی گرفته و انباشت افزایش این مصارف نسبت به منابع، به این معنی است که بهتدریج در حال از دست دادن منابع آبی خود هستیم که در این شرایط ابتدا افت آبخوان «سفره آبهای زیرزمینی» اتفاق میافتد و بهتدریج در مرحله بعد فرونشست زمین رخ میدهد. ضمن اینکه رودخانهها نیز به دلیل صدور بیرویه برداشت آب نمیتوانند به حیات خود ادامه دهند؛ مثلاً برای رودخانه زایندهرود ۹۰۰میلیون مترمکعب بیشتر از آورده آب، مجوز برداشت صادر شده است. خب چنین رودخانهای هیچ وقت نمیتواند به حیات خود ادامه دهد و در چنین شرایطی تالابها نخستین اکوسیستمی هستند که فدا میشوند، چون در پایاب رودخانهها قرار گرفتهاند.
اجازه دهید برگردیم به مدیریت تالابها؛ میخواهیم بدانیم دولت و یا به عبارت دقیقتر سازمان متبوع شما برای حفاظت و احیای تالابها چه اقداماتی انجام داده و یا در دست اقدام دارد؟
برای تعدادی از تالابهای یاد شده مثل خلیج گرگان و تالاب میانکاله طرحهای جامع تهیه شد و به تصویب ستاد ملی مالی تالابها رسید. حتی بخشی از طرح هم اجرایی شد. برای نمونه لایروبی کانال آشوراده به سمت دریای خزر سال گذشته به پایان رسید که با این اقدام، خشک شدن تالاب به تعویق میافتد، چون افت و پسروی آب دریای خزر همچنان ادامه دارد. بنابراین برای حفظ این تالابها باید در کنار راهکار یاد شده برنامه پمپاژ آب هم دنبال شود.
یا برای تالاب انزلی طرح جامع تهیه شده و به تصویب رسیده، حتی بخشی از آن هم اجرایی شده است، ولی پیشرفت برنامه از نظر ما قابل قبول نیست. البته در اجرای طرحهای جامع، تکالیفی برای دستگاههای متولی تعیین شده که باید به آنها عمل کنند اما انجام برنامه با آنچه پیشبینی شده خیلی فاصله دارد. مثلاً در طرح جامع احیای دریاچه ارومیه که حتی یک ستاد به ریاست معاون اول ریاست جمهوری برایش تشکیل شده، تعهداتی در دو بخش سختافزاری و نرمافزاری مثل ساخت تصفیهخانههای فاضلاب تبریز و ارومیه و انتقال آبهای تصفیه شده به دریاچه ارومیه یا پیادهسازی الگوی کشت در سطح حوضه آبریز دریاچه ارومیه برای کاهش ۴۰درصد آب در بخش کشاورزی و ... پیشبینی شده که هنوز برنامه آنگونه که باید اجرایی نشده است. درواقع با اینکه تعهدات سختافزاری تا ۹۰ درصد انجام شده اما کار در حوزه نرمافزاری به اندازه حوزه سختافزاری موفقیتآمیز نبوده است؛ یعنی هنوز خیلی جای کار داریم.
البته ناگفته نماند اجرای طرح جامع تالاب زریوار در غرب ایران و در ۱۳۰کیلومتری شمال غربی سنندج و در غرب شهر مریوان خیلی خوب پیش رفته است، بهطوری که ۱۰۰درصد آن آب دارد.
به هرحال برای نزدیک به ۳۰درصد تالابهای کشور طرحهای مدیریت اکوسیستمی تهیه شده و به تصویب شورای برنامهریزی رسیده است؛ یعنی وضعیت ما به لحاظ تهیه طرحهای جامع برای تالابها نسبتاً خوب است اما در تأمین اعتبارات این طرحها و اجرای آنها مشکل داریم. ضمن اینکه عزم ملی برای نجات تالابها چندان وجود ندارد تا جایی که تالابهایی را میبینیم که به دلیل حفر چاههای خیلی زیاد و برداشت بیرویه از آنها بهشدت آسیب دیدهاند، اما این چاهها همچنان فعالیت میکنند و وزارت نیرو نتوانسته مانع برداشت بیرویه آب از آنها شود.
از تأمین نشدن بودجه به عنوان یکی از چالشهای اجرای برنامههای حفاظت و احیای تالابهای کشور یاد کردید. مگر اجرای برنامههای مورد نظرتان چه میزان بودجه نیاز دارد؟
بودجه حفاظت و احیای تالابها میان دستگاههای مختلف توزیع میشود. چون مثلاً طبق قانون و همچنین برنامه جامع، سازمان منابع طبیعی باید فعالیت آبخیزداری را در بالادست انجام دهد تا ما هم شاهد تغذیه آبهای زیرزمینی و همچنین جلوگیری از رسوبگذاری در مسیر رودخانهها و تالابها باشیم یا وزارت نیرو باید تمام چاههای غیرمجاز را پلمب و در عین حال یک معیشت جایگزین برای بهرهبرداران آن پیشبینی کند. از سوی دیگر وزارت کشاورزی، باید تا پایان قانون برنامه هفتم پیشرفت، میزان مصرف آب بخش کشاورزی را تا ۱۵میلیارد مکعب کاهش دهد. خب بودجه اجرای چنین برنامههایی در اختیار دستگاههای مربوط قرار میگیرد که اگر به میزان لازم نباشد و یا دستگاههای یاد شده به هر دلیل دیگری برنامهها را بهدرستی اجرایی نکنند، میزان موفقیت برنامه مدیریت حفاظت و احیای تالابها از سوی سازمان حفاظت محیط زیست هم رضایتبخش نخواهد بود.
اما سازمان حفاظت محیط زیست نقش نظارتی دارد. اگر دستگاههای مسئول در اجرای وظایفشان کوتاهی و یا ترک فعل میکنند چرا این سازمان از قدرت نظارتیاش برای وادار کردن آنها به انجام تعهداتشان استفاده نمیکند؟
سازمان حفاظت محیط زیست کار خودش را انجام میدهد و هرجا حقابه تالاب تأمین نشود و یا در اجرای تعهدات قصوری ببیند، موضوع را گزارش میکند. اما موضوع باید از سوی دیگر دستگاهها مثل مجلس، سازمان بازرسی و دستگاه قضایی دنبال شود، چون تشخیص اینکه موضوع ترک فعل است یا نه با دستگاه قضایی است نه سازمان حفاظت محیط زیست. مثلاً ما به دلیل اختصاص نیافتن حقابه تالاب گاوخونی از شرکت آب منطقهای اصفهان شکایت کردیم و پرونده در دست بررسی است اما به هرحال اینها مباحث خیلی مفصلی هستند.
براساس گزارشها برای رفع مشکل اختصاص نیافتن حقابه ایران توسط افغانستان، وزارت خارجه از دو سه سال پیش به این موضوع ورود کرده، این تلاشها چه نتایجی داشته است؟
یکی از پیچیدهترین و سختترین موضوعات در مباحث محیط زیستی، دیپلماسی محیط زیست است. مثلاً معاهده پاریس که جلساتش سالانه برگزار میشود، مخالفان و موافقانی هم دارد یا حذف پلاستیک از طبیعت موضوع بحث کنفرانس کرهجنوبی در ۱۴روز بود اما اعضای کشورها نتوانستند به یک جمعبندی برسند. در حوزه آب نیز همین وضعیت است، دیپلماسی آب پیچیدگیهای خاص خودش را دارد؛ چون کشورها براساس منافع ملی خودشان وارد عمل میشوند نکات و ملاحظات خیلی زیادی را لحاظ میکنند. با وجود این، وزارت خارجه بهشدت پیگیر موضوع است که بتواند منافع کشور ایران را در مسئله حقابه هامون تأمین کند.
در پایان بفرمایید طرح بینالمللی حفاظت از تالابهای ایرانی به کجا رسیده و این برنامه در چه تعداد از تالابهای کشور درحال اجراست؟
طرح بینالمللی حفاظت از تالابها از سال ۲۰۰۵ آغاز شد ولی آن موقع کمکهای بینالمللی کلان را دریافت نمیکرد و اغلب یکسری کمکهای خرد انجام میشد، یعنی طرحهای چند هزار دلاری بودند، ولی از سال۱۳۹۲که بحث دریاچه ارومیه مطرح شد، ژاپن اعلام آمادگی کرد که سالی یکمیلیون دلار با تمرکز بر کشاورزی پایدار کمک کند. اینگونه هم شد و به مدت یک دهه، این مبلغ برای اجرای این برنامه ارائه شد؛ با پایان مدت توافق یاد شده، این کشور اعلام آمادگی کرد از سال میلادی جدید در زمینه کشاورزی پایدار در حوضه دریاچه ارومیه به مدت چهار سال و سالی ۵/۳میلیون دلار به ایران کمک کند که انشاءالله اسناد این توافقنامه بهزودی امضا میشود. البته تمرکز برنامه یاد شده بر حوضه دریاچه خزر است، اما بهصورت خیلی محدود برای تالابهای شادگان، بختگان و پریشان هم در نظر گرفته شده است.
نظر شما