تورم افسارگسیخته، با ثبت رکوردی بیسابقه، سایه سنگین خود را بر سر سرمایهگذاران گستراند. دلار و طلا، گویی در مسابقهای بیانتها، با جهشهای پیدرپی قیمتها، نبض بازار را به شماره انداختند. در این میان، امواج سرکش انتظارات تورمی، بار دیگر بازار مسکن را به گرداب خود کشاند و اجارهبها، رکوردی تلخ را به نام خود ثبت کرد. در این آشفتهبازار، سرمایهگذاران، سرگشته و حیران، در جستجوی مسیری امن برای حفظ سرمایههای خود هستند.
پول، ترسو است. این جمله، عصاره واقعیت حاکم بر بازارهای مالی ایران است. در این میان، نقدینگی، با احتیاط و تردید، گام برمیدارد و به سوی پناهگاههای امنتر، کوچ میکند. صندوقهای طلا، در دو هفته اخیر، میزبان سیل خروشان نقدینگی بودهاند. گویی سرمایهگذاران، در سایه افزایش ریسکهای سیاسی و نااطمینانیها، همچون حادثه تلخ شهادت رئیسجمهور و یارانش، به دنبال سپری در برابر گزند تورم و کاهش ارزش پول ملی هستند
در میان این هیاهو، بازار سهام، با چهرهای مغموم و پژمرده، در انزوا به سر میبرد. سایه سنگین ریسکهای سیاسی، تمایل به سرمایهگذاری در این بازار را به شدت کاهش داده و بازدهی شاخص بورس را به ورطه منفی کشانده است. بررسیها نشان میدهد که بسیاری از سهام، در قیمتهایی به مراتب پایینتر از ارزش ذاتی خود، معامله میشوند. اما در این شرایط پر ابهام، رغبتی به خرید وجود ندارد و نماگرهای سهامی، به طرز عجیبی، از قافله تورم، نرخ ارز و بازارهای موازی، عقب ماندهاند. گویی سرمایهگذاران، در انتظار نشانهای روشن از آینده، دست از کار کشیدهاند.
برای هدایت سرمایهها به سوی بازار سهام و تولید، چارهای جز روشن کردن چراغ آینده اقتصاد نیست. تا زمانی که افق سرمایهگذاری مبهم و سیاستهای اقتصادی ناپایدار باشند، نمیتوان انتظار تحولی در بازار سهام داشت. ابهام، همچون سدی محکم، مانع از ورود سرمایهها میشود و پولهای سرگردان را به سوی بازارهای امنتر سوق میدهد.
بازار خودرو، با وجود افزایش واردات، دیگر از نوسانات نرخ ارز پیروی نمیکند. گویی این بازار نیز، به تبعیت از سایر بازارها، به بازیِ گمانهزنیهای سیاسی گره خورده است. سفر وزیر خارجه روسیه به تهران، کافی بود تا دلار و طلا، سه روز پیاپی، در سراشیبی سقوط قرار گیرند و بورس، جانی دوباره بگیرد. اما دیری نپایید که با تکذیب این سناریو، ورق برگشت و اسکناس آمریکایی، دوباره اوج گرفت. این نوسانات، به روشنی نشان میدهد که نبض بازارهای دارایی، با تپشهای قلب سیاست، هماهنگ است.
رفتار معاملهگران در بازارهای ارز، سکه و طلا، گویای تغییر تاکتیک آنها در مواجهه با تحولات سیاسی است. آغاز به کار ترامپ و سیاست “فشار حداکثری”، بازارهای ایران را وارد فاز جدیدی از نوسانات قیمتی کرد. اما با اوجگیری مباحث مربوط به میانجیگری، معاملهگران، بار دیگر، به تغییر استراتژی روی آوردند. بورس، با رشدی ۴ درصدی، از رکود خارج شد، اما دلار و طلا، نتوانستند کارنامه درخشانی از خود به جای بگذارند.
در این میان، این سوال مطرح میشود که پولهای سرگردان، کدام مسیر را در پیش خواهند گرفت؟ آیا بورس، با وجود ارزش ذاتی بالای سهام، همچنان در انزوا باقی خواهد ماند؟ یا این که سرمایهها، به سوی بازارهای موازی سرازیر خواهند شد؟ تا کنون، طلا، سودآورترین بازار سال بوده و بورس، ارزشمندترین دارایی کشور محسوب میشود.
تا زمانی که ابهامات سیاسی و اقتصادی، همچون ابرهای تیره، آسمان بازارها را پوشاندهاند، نمیتوان انتظار شکوفایی و رونق را داشت. شفافیت در سیاستها، ثبات در قوانین و مقررات، و رفع موانع سرمایهگذاری، میتواند اعتماد از دست رفته را بازگرداند و زمینه را برای رشد و توسعه فراهم کند. در غیر این صورت، پول ترسو همچنان به دنبال پناهگاهی امن تر بازارهای مختلف را در می نوردد.
نظر شما