همزمان با نزدیک شدن عقربههای ساعت به لحظه این اتفاق، طرف آمریکایی با طرح خواستهها، مطالبات و تلاش برای دست پر نشان دادن خود، میخواهد قواعد بازی را به نفع خودش تعریف کند. در این مسیر مقامات کاخ سفید در حالی که از صلح سخن میگویند اما از سوی دیگر با تحریم و تجهیز نظامی، برای ایران چنگ و دندان نشان میدهند. به طور نمونه پنجشنبه مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا ضمن تکرار ادعای مستقیم بودن مذاکرات با ایران، درباره نتایج آن ابراز امیدواری کرد. اما تنها ساعاتی بعد، پیتر هگست، وزیر دفاع آمریکا مدعی شد تهران باید تشخیص دهد که استقرار بمبافکنهای بی-۲ در خاورمیانه پیامی به این کشور است یا نه!
در سوی مقابل، مقامات کشورمان هم برای بر هم ریختن بازی روانی دشمن بیکار ننشستهاند. در آخرین مورد «اسماعیل بقایی» سخنگوی وزارت خارجه گفتوگوی جاری را صرفاً فرصتی برای دیپلماسی و آزمونی برای سنجش نیت و جدیت آمریکا عنوان کرده است. «علی شمخانی» مشاور سیاسی رهبر معظم انقلاب نیز بیتوجه به هیاهوی رسانههای غربی، نوشت: وزیر خارجه ایران با اختیارات کامل برای مذاکره غیرمستقیم با آمریکا راهی عمان است. تهران به دور از نمایش و لفاظی مقابل دوربینها به دنبال توافقی واقعی و عادلانه است، پیشنهادهای مهم و قابل اجرا آماده است؛ اگر واشنگتن با صداقت و اراده توافق وارد شود، مسیر توافق روشن و هموار خواهد بود.
ترامپ از مذاکرات مسقط چه میخواهد؟
نوع موضعگیریهای اخیر که نشاندهنده برداشت متفاوت طرفین از گفتوگوها در عمان است از شرایط سخت و پیچیده این روند برای رسیدن به نتیجه مطلوب حکایت دارد. اکنون پرسش این است که ترامپ از مذاکرات مسقط چه میخواهد و چه چشماندازی در انتظار گفتوگوهای پیش رو است؟
باید توجه داشت رئیس جمهور ایالات متحده پس از روی کار آمدن، با هدف افزایش پرستیژ جهانیاش و مطرح شدن به عنوان مرد صلح، در ابتدا تلاش داشت ضمن بازی با کلمات از در دوستی با جمهوری اسلامی سخن بگوید. دونالد به عنوان متهم نخست بیاثر شدن توافقنامه چندجانبه هستهای برجام هنگامی که از سوی ایران به در بسته خورد با تحریک رژیم صهیونیستی شمشیر را برای جمهوری اسلامی از رو بسته و مدعی شد اجازه نمیدهد تهران به سلاح هستهای دست پیدا کند. بازی ضدایرانی ترامپ با کلیدواژه مذاکره هستهای در حالی است که تهران به صراحت اعلام کرده بر مبنای فتوای رهبر معظم انقلاب اسلامی به دنبال دستیابی به سلاح هستهای نبوده و نیست ولی هرگز حاضر به چشمپوشی از صنعت هستهای خود نخواهد بود. با این اوصاف و در حالی که منطقه خاورمیانه تحت تأثیر حملات رژیم صهیونیستی به سر حد فروپاشی رسیده است، تأکید دولت آمریکا بر مذاکره در موضوع هستهای شاید تنها بهانهای برای کشاندن ایران پای میز مذاکره و سپس طرح زیادهخواهیهای موشکی و منطقهای باشد، خواستهای که مطمئناً تهران به آن تن نخواهد داد.
البته ترامپ با اتخاذ سیاست مرد دیوانه نشان داد در پس تهدیدات مکرر علیه کشورهای مختلف در نهایت به دنبال بستن توافقی هر چند ظاهری با آن دولت است، توافقی که البته یک وجه متفاوت دارد، اینکه خود پای آن را امضا بزند نه بایدن، اوباما و یا... این حقیقتی است که در دوره نخست ریاست جمهوری وی و در ارتباط با کره شمالی تجربه شد، تنشی که با ثبت عکس یادگاری میان ترامپ و کیم به تنش شدید پایان داد! با این اوصاف با وجود همه لفاظیها - فارغ از نوع نفوذ و بازیگری رژیم صهیونیستی - به نظر، ترامپ در نهایت به بستن توافق حداقلی با جمهوری اسلامی راضی باشد.
۳ فاکتور جهتدهنده به مذاکرات
به تعبیری ترامپ به مرگ گرفته که جمهوری اسلامی ایران به تب راضی شود. در این شرایط تنها موضوع مورد بحث طرفین در مسقط همان گونه که تهران گفته منحصراً بر سر موضوع هستهای است یعنی رفع تحریمها در مقابل تضمین دادن از سوی جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه برنامه هستهایاش به سمت ساخت سلاح هستهای نخواهد رفت. از طرفی ایران به شدت به ترامپ بدبین است بنابراین مذاکره جاری تنها آزمونی برای سنجش صداقت رئیسجمهور آمریکاست.
اما با وجود همه نگاههای خوشبینانه و بدبینانه به روند گفتوگوهای مسقط به نظر از تأثیر سه عامل بیرونی بر نوع نتایج اتفاقهای اخیر نمیتوان غافل ماند؛ نخستین فاکتور اثرگذار بیرونی رژیم صهیونیستی است. رژیم زخم خورده از طوفان الاقصی، تمام اتفاقهای اخیر را زیر سر ایران میداند لذا درصدد است اکنون با فشار بر آمریکا از کانال مذاکرات ضربه خود را به ایران بزند. نوع مواضع دولتمردان آمریکا و به ویژه ترامپ بیانگر آن است که آنها به روشنی از پیامدهای گسترده هر گونه تهاجم نظامی علیه تهران آگاه بوده و از این گزینه فراری هستند. تجمع تسلیحات نظامی در منطقه و پایگاه دیگو گارسیا را هم میتوان با هدف نمایش قدرت و وادار کردن جمهوری اسلامی به دادن امتیاز تعبیر کرد. با این حال جنگطلبی رژیم صهیونیستی علیه ایران فاکتوری تعیینکننده در روند مذاکرات و دستیابی به نتیجه یا ناکامی در این مسیر است و در این میان میزان اثرپذیری ترامپ از لابی صهیونیست بر نوع نتیجه حاصله از گفتوگوها با ایران بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
نکته اثرگذار دیگر، نوع بازیگری طرفهای منطقهای و جهانی در این پازل است. با نزدیک شدن به پایان توافقنامه برجام در مهر ماه، اتحادیه اروپایی با نگرانی از دستیابی احتمالی ایران به سلاح هستهای، مایل به بستن توافق جدید با کشورمان است. تا اینجای کار یعنی دست نیافتن جمهوری اسلامی به سلاح هستهای، اروپا با دولت ترامپ دارای موضعی مشترک است. با این حال این روزها جنگ اقتصادی و وضع تعرفههای سنگین از سوی ترامپ به متحدان اروپایی شکاف عمیقی میان دو سوی آتلانتیک ایجاد کرده است و همین موضوع سبب رویارویی اتحادیه با آمریکا شده و قطعاً این گسل میتواند فرصتی برای بازیگری جدید در موضوع مذاکرات برای امتیازگیری از دولت ترامپ پیش روی ما قرار بدهد. در این محیط نوع بازیگری چین و روسیه نیز اثرگذار است. موضع کشورهای منطقه و همسایه نیز روشن است؛ آنها میدانند از پیامدهای هر گونه ماجراجویی نظامی ترامپ علیه ایران در امان نخواهند بود و ترجیحشان حل این چالش از طریق مذاکره است. با توجه به موارد گفته شده فضای کلی منطقهای و جهانی در حمایت از موضوع مذاکره در حل مسئله هستهای و متمایل به موضع ایران است و این فرصتی خوب در مذاکرات پیش روی تهران قرار میدهد.
تریبونهای اثرگذار
در نهایت جمهوری اسلامی در این مذاکرات با یک بازی چندوجهی روبهرو است که نیازمند هوشیاری و مدیریت راهبردی است. تا اینجای کار ایران موفق شد با حفظ اصل مذاکره غیرمستقیم و انتخاب عمان به عنوان میانجی، ابتکار عمل خود در چارچوبسازی برای مذاکره را نشان دهد. با این حال، دشمن به دنبال ایجاد فشار از طریق تهدید نظامی، عملیات روانی و تحریک جریانهای داخلی است. نباید غافل شد که لازمه تأمین منافع ملی در عرصه جهانی، همدلی و انسجام درونی است و در این شرایط انعکاس هر گونه ناهماهنگی و بروز چندصدایی از درون کشور که بیانگر اختلاف خواهد بود به ضرر کلیت ایران تمام میشود. تیم مذاکره نماینده همه ماست پس با نوع موضعگیری و تحلیلهای خود نباید در جبهه دشمن بازی کرده و موضع کشور را در این مسیر خطیر ضعیف کنیم.
در بازنمایی این نوع رویکرد، نقش رسانهها بسیار مهم است. همزمان با داغ شدن موضوع مذاکره البته نوع بازیگری رسانههای مختلف را در سه ساحت میتوان بررسی کرد؛ رسانههای وابسته به محور غربی- عبری تلاش دارند با برجسته کردن تهدید ایران هستهای، جمهوری اسلامی را در موضع ضعف قرار داده و امتیاز بگیرند. خود ترامپ با توییت زدنهای پی در پی در نقش یک رسانه ظاهر شده و لازم است تیم مذاکره ما با اطلاعرسانی به موقع و شفاف در مورد روند امور، فرصت بازیگری از او در این زمینه را بگیرد. در سطح منطقهای البته با وجود رویکرد انفعالی شاهد نزدیکی محسوس مواضع به تهران درباره تنش میان ایران و آمریکا هستیم. در این راستا گزارش رسانههای ترکیه، قطر و مصر را میتوان برجسته کرد که هر گونه تنش با ایران را به معنی فرو افتادن غرب آسیا در باتلاقی بزرگ تعبیر کردهاند. اما درباره نوع رویکرد رسانههای داخلی اینکه افراد صاحب تریبون و بلندگو مردم را برای چه وضعیتی آماده میکنند هم پرسشی مهم است. ایران در حالی پای میز مذاکره غیرمستقیم با طرف آمریکایی میرود که تجربههای قبلی، بدعهدی بیپایان آمریکا را نشان میدهد پس نباید در این زمینه خوشبینی دروغینی ایجاد کرد. از سویی اکنون شاهد نوعی اشتراک نظر میان طیفهای مختلف اصولگرا و اصلاحطلب با این محور بوده که همگی تأکید دارند مذاکرات غیرمستقیم چراغ سبز رهبر معظم انقلاب را داشته و در حالت حداقلی محک زدن نیت رئیس جمهور آمریکا برای گفتوگو است. اتفاق نظر حاصل شده نکته مثبتی است با این حال در ادامه نیز رسانهها و صاحبان تریبونهای مختلف باید از قطبی شدن جامعه در موضوع مذاکرات تا حد ممکن جلوگیری کنند. هر چند اطلاعرسانی درباره گفتوگوهای پیش رو و همچنین ارائه تحلیل و کار کارشناسی باید جدی گرفته شود، با این حال اینکه مذاکره را به سطح جامعه نیاورده و با گره نزدن همه چیز به گفتوگوها جامعه را شرطی نکنیم بر اساس تجربه و منطق اثبات شده، بسیار مهم است.
۲۳ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۰
کد خبر: ۱۰۶۰۴۹۸
مذاکرات غیرمستقیم میان جمهوری اسلامی ایران و دولت ترامپ قرار است از امروز به میزبانی عمان برگزار شود.

زمان مطالعه: ۷ دقیقه
نظر شما