تحولات منطقه

وقتی می‌دیدم خیلی‌ها به خاطر هزینه‌های سفر نمی‌توانند به مشهد بیایند و آرزو دارند و از طرفی با ذوق و شوق هر چه دارند را در طبق اخلاص جلو زائران پیاده اربعین می‌گذارند، تصمیم گرفتم من هم خانه‌ام را در اختیار زائران قرار دهم.

خانه‌ای که از تمام ایران میهمان دارد
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

خیلی‌ها تردید می‌کنند، مثل خود من! با خودمان می‌گوییم باشد هر وقت خدا یک خانه چند طبقه یا یک خانه دیگر داد، آن را برای زائران امام رضا(ع) آماده می‌کنیم تا هر وقت به نیت زیارت آمدند دیگر نگران جا و مکان و هزینه‌های آن که یکی از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین دغدغه‌های سفر است، نباشند. البته که شاید همان موقع که یک خانه مثلاً دو طبقه یا شاید یک واحد آپارتمان دیگر توانستیم بخریم باز این فکر و خیالات سراغ ما بیاید که خرج‌های واجب‌تری هم هست و... این‌ها را گفتم تا به یک جمله برسم، به اینکه بعضی از کارها دلی بزرگ و البته عنایت می‌خواهد؛ یکی‌شان همین افرادی که خانه‌هایی که خودشان در آن زندگی می‌کنند را در اختیار زائران آقا علی بن موسی الرضا(ع) قرار می‌دهند.

***

قصه خانم محتشمی‌نیا به سال ۹۰ برمی‌گردد، به نخستین پیاده‌روی اربعین. می‌گوید: سال ۹۰ بود که زائر پیاده کربلا شدم. رفتار مردم عراق برایم عجیب بود. هر چه داشتند را در طبق اخلاص می‌گذاشتند و تقدیم زائران می‌کردند. زائر برایشان جایگاهی ویژه داشت و توجه خاصی به ما می‌کردند. حتی التماس می‌کردند به خانه‌شان برویم و میهمان آن‌ها شویم. این رفتارها برایم عجیب و غیرطبیعی بود؛ اینکه زائر تا این اندازه برایشان مهم بود و جایگاه رفیعی داشت. یادم است به خانه‌ای رفتم برای نماز خواندن، آن قدر آماده پذیرایی از زائر و شرایط را پیش‌بینی کرده بود که فر جوجه‌گردان بزرگی گوشه حیاط گذاشته بود و مرغ‌ها در حال سرخ شدن بودند تا ناهار زائران تهیه شود. روی سرشان در هوای گرم خرما می‌گذاشتند و تعارف می‌کردند، حلواهای گرانقیمت می‌آوردند و کلاً رفتارهای خاصی داشتند که برای من درس بود.

میهمان من باشید

نرجس‌خانم از رفتارهای مردم عراق درس می‌گیرد. اتفاقاتی در این سفر برای او رخ می‌دهد که تأثیرات زیادی روی زندگی‌اش می‌گذارد. او به انگشتر نقره چند نگینی که در دست دارد اشاره می‌کند و می‌گوید: گاهی پیش می‌آمد که دست و پا شکسته با مردم عراق هم‌صحبت می‌شدم. وقتی می‌پرسیدند از کجا آمده‌ای؟ و می‌گفتم از مشهد. دگرگون می‌شدند. برایشان مشهد و حرم مطهر آقا امام رضا(ع) جایگاهی ویژه دارد. خیلی‌ها می‌گفتند تا به حال مشهد نیامده و آرزوی زیارت حرم مطهر را دارند. جالب است می‌خواستند به عنوان یک مشهدی به آن‌ها هدیه‌ای بدهم اما سال اول بود و تجربه‌ای نداشتم و چیزی به عنوان هدیه با خود نبرده بودم. خیلی اذیت شدم و خجالت کشیدم، ولی از سال بعد، پیش از پیاده‌روی اربعین می‌رفتم و کلی هدیه می‌خریدم. از انگشتر و گل سر بگیرید تا شال و روسری. این‌ها را برای هدیه از مشهد برای مردم عراق می‌بردم. هدیه که چه عرض کنم یک جور متبرکی برای آن‌ها بود و خیلی دوست داشتند. هم‌کاروانی‌هایم می‌گفتند همه کوله سبک برمی‌دارند ولی تو با این وسایل کوله را سنگین می‌کنی ولی من با تمام سختی و سنگینی که داشت ترجیح می‌دادم این کار را انجام دهم.

شروع پذیرش زائران در خانه‌ام هم از همان زمان بود. وقتی می‌دیدم خیلی‌ها به خاطر هزینه‌های سفر نمی‌توانند به مشهد بیایند و آرزو دارند و از طرفی با ذوق و شوق هر چه دارند را در طبق اخلاص جلو زائران پیاده اربعین می‌گذارند، تصمیم گرفتم من هم خانه‌ام را در اختیار زائران قرار دهم. از همان جا به افرادی که حسرت زیارت داشتند می‌گفتم شما بیایید و میهمان من باشید. یادم است خانم مسنی بود به نام ام‌سلمه که برای زیارت امام رضا(ع) خیلی گریه می‌کرد و آرزو داشت به مشهد بیاید. من حال و هوای او را که دیدم، گفتم بیاید همه کارهایش با من. بنده خدا سن بالایی داشت و بیمار هم بود. من قبول کردم در خدمتش باشم ولی متأسفانه قسمت نشد که بیاید. به تمام افرادی که می‌خواستند بیایند، شماره تماس می‌دادم و می‌گفتم متأسفانه خانه ما از حرم مطهر دور است ولی قدمتان روی چشم. با همین راه دور زائران سر ما منت می‌گذاشتند و می‌آمدند. من همیشه دوست داشتم خادم امام رضا(ع) باشم و با این کار سعی کرده‌ام بخشی از خدمت را انجام دهم. روزهای پایانی ماه صفر که می‌شود تا جایی که می‌توانم فراخوان می‌دهم و استوری می‌کنم که اگر زائری نیاز داشت، من در خدمت او باشم.

قرار نیست جبران کنم

خانم محتشمی‌نیا خانه‌ای که در اختیار زائران می‌گذارد دقیقاً خانه‌ای است که خودش هم در آن زندگی می‌کند. خانه‌ای حدوداً ۹۰ متری در بولوار دانشجو که دو اتاق خواب دارد و به فراخور تعداد زائران میهمان این اتاق‌ها تقسیم می‌شود. او می‌گوید: اینکه می‌گویند پیاده‌روی اربعین درس است واقعاً درست است. من پس از سال ۹۰ توفیق داشتم هر سال به این پیاده‌روی مشرف شوم. یک چیز دیگری که یاد گرفتم این بود که اقلام مورد نیاز زائران پیاده را که خودم در پیاده‌روی اربعین می‌خواستم و چندان در دسترس نبود برای زائران پیاده دهه پایانی صفر که به مشهد می‌آیند تهیه کنم و در جاده میان زائران توزیع کنم. به خصوص اقلام بهداشتی که کمتر به آن توجه می‌شود ولی خیلی مورد نیاز است مثل دستمال کاغذی که جواهری است برای خودش در ایام پیاده‌روی. در این مسیر خدمت، خواهرهایم هم همراه من شده‌اند. خانه من که کوچک و ۹۰ متری است ولی خانه آن‌ها بزرگ و ۱۵۰ متری است و هر کدام سه خواب دارد. آن‌ها هم اعلام آمادگی کرده‌اند و وقتی خانه خودم پر است زائران را می‌برم خانه خواهرهایم. آن‌ها هم یک خواب را برای خودشان نگه می‌دارند و دو خواب دیگر را برای زائران می‌گذارند. کل خانه و زندگی هم در اختیار میهمان است. از سرویس‌ها و حمام بگیرید تا آشپزخانه. البته در خانه ما که دو خواب است شرایط فرق می‌کند. براساس تعداد میهمانان تصمیم می‌گیریم از اتاق‌ها چطور استفاده کنیم. مثلاً اگر زوجی جوان بیایند یکی از اتاق‌ها را برمی‌دارند ولی اگر چند خانواده باشند خودشان تصمیم می‌گیرند در یکی از اتاق‌ها خانم‌ها و در یکی آقایان بخوابند. این را هم بگویم که وقتی زائری می‌آید من می‌گویم اگر راحت نیستید می‌روم و خانه در اختیار شما باشد ولی تا به حال همه خواسته‌اند که بمانم. وقتی هستم از صبحانه گرفته تا شام را آماده می‌کنم. البته که زائران در خانه نمی‌مانند صبح می‌روند و شب برمی‌گردند، آمده‌اند برای زیارت ولی من در حد توانم البته با محوریت ساده‌زیستی خورد و خوراکی تهیه می‌کنم. این را هم بگویم غذایی که آماده می‌کنم از همان چیزی است که در خانه دارم. سخت نمی‌گیرم تا برای زائر هم سخت نباشد. البته تمام زائرانی که می‌آیند شماره می‌دهند و می‌خواهند حتماً به خانه آن‌ها بروم ولی من قرار نیست جبران کنم چون با امام رضا(ع) معامله کرده‌ام.

از کل ایران بوده‌اند

وقتی حرف از واگذاری تمام خانه به زائران می‌شود، باید پای بقیه خانواده را هم کشید وسط. اینکه آن‌ها هم همراه هستند یا نه خیلی مهم است. نرجس خانم درباره همراهی خانواده‌اش در این مسیر می‌گوید: من یک دختر دارم که ازدواج کرده و نوه هم دارم. او که خانه خودش است. پسرم هم بزرگ است و همراه. از همراهی‌اش این را بگویم که یک روز در میدان شهدا مشغول عکاسی بوده که خانمی از او سؤال می‌کند جایی برای اسکان سراغ نداری؟ او هم بدون اینکه بگوید من مادرش هستم شماره‌ام را به آن خانم داده بود. بنده خدا زنگ زد. سه خانواده بودند که آمدند و یک شبانه‌روز میهمان ما شدند. همسرم هم در این مسیر با من همراه است فقط کمی نگرانی‌های امنیتی دارد به خاطر عدم شناختی که وجود دارد ولی خودم اصلاً نگرانی ندارم و شکر خدا تا الان مشکلی هم پیش نیامده است. تمام خانه را در اختیارشان می‌گذارم. البته که این اعتماد دوطرفه است بالاخره زائر هم به ما اعتماد می‌کند که به خانه می‌آید. وسایلشان را در خانه می‌گذارند و به زیارت می‌روند. خیلی وقت‌ها هم چون تردد با مترو راحت‌تر است خودرو را داخل پارکینگ می‌گذارند و می‌روند. این اعتماد دوطرفه است که البته لطف حضرت رضا(ع) است. زائران خانه ما از کل ایران بوده‌اند از ملایر و شیراز بگیرید تا گنبد و کرمان. خاطرم است یک بار زیر یکی از پست‌هایی که از حرم منور گذاشته بودم خانمی از روستاهای سمت ملایر، پیام گذاشته بود که امام رضا(ع) کی می‌شود بیایم حرم شما؟ از روی پست‌هایش متوجه شدم مادر و دختری هم دارد. پیام دادم خودت و دخترت و مادرت بیایید مشهد، میهمان من. بنده خدا از این پیشنهاد من آن قدر گلویش را بغض گرفته بود که نمی‌توانست پیام صوتی بگذارد. وقتی زنگ زد تا صحبت کنیم هق‌هق ‌گریه می‌کرد. زائراولی بود و کلی ذوق داشت که به لطف آقا آمد و زیارت قسمت او شد.

طلبکار نیستم

خانم محتشمی‌نیا هیچ وقت به دنبال جبران کردن این محبت نه تنها از سمت زائران بلکه حتی از سمت امام رئوف(ع) هم نبوده است. او می‌گوید: آرزویم این است که یک خانه بخرم که کلاً آن را در اختیار زائران قرار دهم که راحت باشند. تمام این سال‌هایی که در خدمت زائران بودم هر وقت تعارفی کرده‌اند گفته‌ام شما نیازی نیست جبران کنید یا ناراحت باشید؛ چرا که من با امام رضا(ع) معامله کرده‌ام. البته که این معامله کردن به معنای توقع داشتن از آقا نیست، هر چه هست لطف ایشان است. همیشه گفته‌ام من بچه‌هایم را به شما می‌سپارم و ایشان هم روی من را زمین نزده‌اند ولی این نه از سر طلبکاری است بلکه لطف آقاست. توقعی ندارم اما ایشان به من و زندگی‌ام توجه و عنایت دارند.

خبرنگار: لیلا لاریچه

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha