تحولات منطقه

تا چندین دهه پیش، دریاچه ارومیه بزرگ‌ترین دریاچه کشور و دومین دریاچه فوق‌شور جهان با ۱۰۲جزیره بود.

«ارومیه» دیگر دریاچه نیست!
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

تا چندین دهه پیش، دریاچه ارومیه بزرگ‌ترین دریاچه داخلی کشور و دومین دریاچه فوق‌شور جهان با ۱۰۲جزیره بود. اواخر دهه ۵۰ توسعه کشاورزی در کشور آغاز شد، مدیران به رشد صنایع علاقه‌مند شدند و شهرها توسعه پیدا کرد. با توسعه کشاورزی، آب را از رودخانه‌ها گرفتند و چاه زدند. برای آب شرب و توسعه فزاینده اراضی کشاورزی، سد ساختند. صنایع آب‌بر در منطقه توسعه یافت. با افزایش جمعیت، شهرها به‌ سرعت توسعه پیدا کردند و با گذشت کمتر از سه دهه، نخستین علائم کاهش سطح آب دریاچه ارومیه در سال ۱۳۷۹ ظاهر شد. با این‌ حال، برداشت آب بیش از ظرفیت تجدیدپذیر از حوضه دریاچه ارومیه ادامه یافت و با آنکه سال ۱۳۹۲ محدودیت‌های توسعه اراضی در دستور کار کارگروه احیای دریاچه ارومیه و سازمان‌های مسئول قرار گرفت، زمین‌های کشاورزی و تغییر کاربری اراضی حوضه با شتاب بیشتری توسعه یافت تا جایی که سطح آب این دریاچه ۹۷درصد کاهش یافت.

البته در این مدت نسخه‌هایی همچون انتقال ۳۰۰میلیون مترمکعب آب از تصفیه‌خانه‌های اطراف برای احیای این دریاچه پیچیده شد، اما این مقدار آب در عین اینکه در برابر کاهش قابل ‌توجه سطح آب این دریاچه بی‌تأثیر بوده، در عمل هم تحقق‌ نیافته است تا جایی که در هفته گذشته اعلام شد بر اساس جدیدترین تصویر ناسا از دریاچه ارومیه؛ نگین آبی شمال غرب ایران به ‌طور کامل خشک ‌شده و دیگر اثری از یک دریاچه در تصویر هوایی دیده نمی‌شود.

این مهم را بهانه‌ای برای گفت‌وگو با دکتر دانیال زینال‌زاده؛ رئیس پژوهشکده مطالعات دریاچه ارومیه قراردادیم تا چرایی این وضعیت را از زبان ایشان بشنویم.

چرا در سال‌های اخیر در فاصله‌های زمانی کم همواره خبرهایی از خشک شدن و احیای دوباره دریاچه ارومیه منتشر شده است؟

بیش از یک دهه است که به دلیل کاهش شدید آب دریاچه و رسوب املاحی که در آب ‌شور دریاچه موجود بودند، با بستر خشک، مسطح و فرسایش پذیر مواجه شده ایم، در واقع دریاچه ارومیه ماهیت خود را از دست ‌داده و به یک تالاب فصلی کم‌عمق تبدیل ‌شده است که بخش عمده آن کمتر از ۵سانتیمتر عمق دارد. به همین دلیل در تابستان‌ها- با افزایش دما- بخش عمده دریاچه ناپدید و با شروع فصل بارندگی در وسعتی از سطح دریاچه آب پدیدار می‌شود و گسترش پیدا می‌کند و با دیدن این تصاویر از طریق ماهواره در فصول مختلف، برای افراد غیرمتخصص این ذهنیت ایجاد می‌شود که در فصل بارندگی دریاچه احیا و در فصل تابستان دوباره ناپدید شده است.

واقعیت این است که ما سال‌هاست دریاچه ارومیه‌ای را که ۵هزار کیلومتر مربع آب و در بعضی از نقاط ۱۷ متر عمق داشته است، نداریم و در حال حاضر یک تالاب فصلی داریم که با کمی بارش سطح آب - با عمق بسیار کم- در آن پدیدار می‌شود و دوباره در فصل تابستان همین عمق کم آب تبخیر و ناپدید می‌شود که در دو سه سال اخیر کاهش شدید بارش‌ها و عدم تخصیص حقابه‌ها ارومیه را به وضعیت ناگوار فعلی رسانده است.

«ارومیه» دیگر دریاچه نیست!
دکتر دانیال زینال‌زاده؛ رئیس پژوهشکده مطالعات دریاچه ارومیه

این وضعیت دریاچه - خشک و احیا شدن مکرر- چه پیامدهایی برای اکوسیستم ارومیه دارد؟

همان ‌طور که اشاره کردم موضوع، خشک و احیا شدن دریاچه ارومیه نیست بلکه جمع شدن و تبخیر مقداری آب با عمق بسیار اندک- بیشتر جاها با عمقی کمتر از ۵ سانتیمتر- است و متخصصان به این نتیجه رسیده‌اند که ما باید تعریف و انتظاری که از احیا داریم را بازنگری کنیم. به‌ طور حتم با توجه به شرایط فعلی اقلیم و شرایطی که در مصرف آب‌ داریم، امکان ندارد که بتوانیم دوباره با دریاچه‌ای با شرایط آبی سال‌های ۱۳۷۴ و ۱۳۷۵ –دریاچه‌ای با ۳۰ میلیارد مترمکعب آب -روبه‌رو شویم، در واقع باید بکوشیم آبی که بتواند حداقل کارکردهای زیست‌ محیطی دریاچه را برای پیشگیری از تولید ریزگردها و سایر کارکردهای زیست‌ محیطی داشته باشد تأمین کنیم.

وقتی نقشه راه احیای دریاچه برای اولین بار در سال ۹۳ ارائه شد، تراز اکولوژیکی۱۲۷۴/۱ متری برای آن تعیین ‌شده بود ولی بعداً به این نتیجه رسیدند که ما باید بکوشیم حداقل تراز اکولوژیکی۱۲۷۲/۱ متری را برای دریاچه تامین کنیم. این خشک شدن دریاچه ارومیه - بستر خشکی که رسوبات دریاچه که حاوی انواع آلاینده‌هاست - وقتی در معرض شرایط محیطی قرار می‌گیرد، می‌تواند تبعات زیان‌باری برای اکوسیستم حوضه آبریز دریاچه ارومیه و اراضی پیرامونش داشته باشد.

افزون بر اینکه خشک شدن، به‌ طور کلی اکوسیستم آبی دریاچه را بر هم زده و کارکرد ارزشمندی که این دریاچه در سطح منطقه و بین‌الملل برای محیط ‌زیست داشته ‌است را از بین برده است، خشک شدن و در معرض فرسایش قرار گرفتن بستر ارومیه مشکلات متعددی از جمله تولید گرد و غبار، آلودگی هوا، شور شدن اراضی کشاورزی، شور شدن آب زیرزمینی اراضی پیرامون دریاچه، شیوع بیماری‌های مختلف در گونه‌های گیاهی و جانوری و همچنین شیوع بیماری‌های مختلف مانند پوستی، تنفسی و فشار خون در انسان به همراه دارد که چه‌ بسا از هم‌ اکنون نیز شروع ‌شده است. ضمن آنکه شاهد تغییرات دمایی زیادی پیرامون دریاچه هستیم که این مسئله شرایط اقلیمی منطقه را به سمت بیابانی شدن سوق می‌دهد که می‌تواند روی کشاورزی، محیط ‌زیست و سلامت ساکنان منطقه تأثیرگذار باشد.

سدسازی‌ها چه تأثیری بر حقابه ارومیه داشته است؟

مهم‌ترین مشکل این دریاچه نبود حکمرانی آب است. ما نه ‌تنها حکمرانی و مدیریت کنترل آب نداریم، بلکه توانایی رصد آبی که به صورت حجمی در اختیار مصرف‌کننده قرار می‌دهیم را هم نداریم و فقط آب را به تله می‌اندازیم و آن را ذخیره می‌کنیم، نتیجه این می‌شود که آب به تاراج رفته و با کمترین بهره‌وری از بین می‌رود.

خشک شدن، به‌ طور کلی اکوسیستم آبی دریاچه را بر هم زده و کارکرد ارزشمندی که این دریاچه در سطح منطقه و بین‌الملل برای محیط ‌زیست داشته ‌است را ندارد، خشک شدن و در معرض فرسایش قرار گرفتن بستر ارومیه مشکلات متعددی از جمله تولید گرد و غبار، آلودگی هوا، شور شدن اراضی کشاورزی، شور شدن آب زیرزمینی اراضی پیرامون دریاچه، شیوع بیماری‌های مختلف در گونه‌های گیاهی و جانوری و همچنین شیوع بیماری‌های پوستی، تنفسی و فشار خون در انسان به همراه دارد که چه‌ بسا از هم‌ اکنون نیز شروع ‌شده است.

مشکل اصلی ما سدهای بزرگ شناخته ‌شده نیست، ما هزاران سد کوچک و آب‌بند داریم که توسط وزارت جهاد کشاورزی، سازمان منابع طبیعی، وزارت نیرو و مردم در مسیر آبراه‌ها ایجاد شده، یعنی سدها یک‌ طرف قضیه هستند و آب‌بندها و غیره سوی دیگراست.

زرینه‌رود و سیمینه‌رود به‌ تنهایی آب قابل‌ ملاحظه‌ای از حوضه آبریز دریاچه ارومیه را تأمین می‌کنند، اما متأسفانه از ارتفاعات بالادست این رودها تا محل اتصال آنها به دریاچه، صدها آب بند احداث شده و صدای چاه‌های غیرمجاز در بستر این رودخانه ها بخشی از طبیعت شده است که در مقابل چشم مسئولان در حال کشیدن آب حتی از بستر خشک رودخانه هستند و مجموع این موارد موجب شده هیچ آبی به تالاب‌های پایین‌دست و دریاچه‌ها نرسد. بنابراین از سدهای بزرگ مهم‌تر، سدهای کوچک و آب‌بندهایی است که مقابل آبراهه‌ها ایجاد شده و جای تعجب نیست که چرا رودخانه ها توانایی رساندن آب به دریاچه ارومیه را ندارند. حتی آبی که از سد به سمت دریاچه ارومیه جاری می‌شود، در طول مسیر از طریق موانعی که توسط مردم و در غفلت سازمان‌های دولتی ایجاد شده به دریاچه نمی‌رسد.

آیا می‌شود سهمی از آب دریای عمان را برای ارومیه در نظر گرفت یا رؤیایی غیر قابل‌ دسترس است؟

هر کاری می‌شود انجام داد. مدتی پیش، انتقال آب از خزر مطرح ‌شده بود و اکنون نیز پروژه‌هایی در حال اجرا برای انتقال آب از عمان به فلات مرکزی ایران است و هنگامی ‌که این پروژه تا فلات مرکزی اجرا شود شاید طرح انتقال آب به حوضه آبریز دریاچه ارومیه هم مطرح شود، اما واقعیت این است با این تفکر سازه‌ای- تفکری که مصرف زیاد آب را تشدید نموده و موجب خشک شدن دریاچه ارومیه شده - حتی اگر آبی از دریای عمان که پروژه‌ای بسیار پرهزینه و زمانبر است، به حوضه آبریز دریاچه ارومیه منتقل شود، به‌ طور حتم به دریاچه نخواهد رسید و صرف صنایع پرآب‌بر می‌شود.

در حال حاضر حدود ۵ میلیارد مترمکعب آب تجدیدپذیر در حوضه آبریز دریاچه ارومیه داریم که حدود یک میلیارد مترمکعب آن به مصرف آب شرب می‌رسد. اراضی آبی ۶۵۰ هزار هکتاری این حوضه نه تنها کل آب تجدید پذیر حوضه را مصرف می کند بلکه از منابع آب زیرزمینی منطقه هم برای بخش کشاورزی برداشت می‌شود. به همین دلیل در سال‌های اخیر با وجود خشک شدن دریاچه ارومیه همواره شاهد توسعه لکه‌های سبز-باغات کشاورزی- بوده‌ایم بنابراین اگر بخواهیم آبی از عمان به حوضه آبخیز ارومیه انتقال دهیم با این روند بی رویه مصرف آب، بی‌تردید باز هم آبی به دریاچه ارومیه و تالاب‌ها نمی‌رسد. به ‌این‌ ترتیب هر آبی هم که به حوضه آبخیز دریاچه ارومیه برسد بی‌تردید صرف توسعه صنعت و کشاورزی خواهد شد.

آنچه بحران آب را تشدید می‌کند وضعیت مصرف بی رویه با بهره وری بسیار پایین آب است و تا زمانی که این وضعیت اصلاح نشود، هیچ برنامه‌ای تأثیری در احیای دریاچه ارومیه نخواهد داشت، در واقع نجات حوضه آبریز دریاچه ارومیه از این بحران جدی، نیازمند جراحی اساسی است و ما باید شجاعت داشته باشیم و درد را تحمل ‌کنیم تا محور بودن توسعه این حوضه آبریز - و حتی فراتر از آن در کشور- را از کشاورزی خارج کنیم و با توجه به ظرفیت‌ها، آمایش سرزمین و قابلیت‌های جغرافیایی منطقه و کشور محورهای توسعه را بسنجیم و تا می‌توانیم سیاست‌های توسعه ناپایدار کشاورزی را از عرصه حوضه‌های آبریز دور کنیم و این تنها راه نجات سرزمینمان است.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha