تحولات منطقه

فضایی وسیع با میز کنفرانسی بزرگ، جایی که هر کدام از پسرهای نوجوان و حتی کوچک‌تر، با کت‌وشلوارهای مرتب و چهره‌هایی پر از شوق، دور آن نشسته بودند.

یادم نمی‌رود که همه عزتم تویی
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

بعضی‌ها که شیطنتشان گل کرده بود، دکمه میکروفن را خاموش و روشن می‌کردند و با خنده‌های ریز، نویز می‌انداختند روی صدای بقیه. اما همه‌شان با همان بازیگوشی کودکانه، کنار هم مرتب و باوقار نشسته بودند. پدر و مادرهایی که در گوشه‌ای نشسته بودند، با دیدن این صحنه‌ها، لبخند رضایت بر لب داشتند. افتخار می‌کردند به فرزندانشان که حالا در حرم مطهر امام رضا(ع)، عضوی از گروه سرود و دکلمه‌خوانی شده‌اند. این جلسه قدردانی و تجلیل از نوجوانان گروه سرود «نغمه‌های رضوی» و دکلمه‌خوانان آیینی، در پایان ماه‌های محرم و صفر، در اتاق جلسات فاطمیون واقع در باب‌الهادی(ع) برگزار شد. مراسم با قرائت آیاتی از کلام‌الله مجید آغاز شد و سپس آقای محمد عباسی، کارشناس مسئول هنرهای تبلیغی، از فضای معنوی این ماه‌ها گفت، از حال‌وهوایی که بچه‌ها در آن رشد کردند و دل زائران را با صدایشان لرزاندند. در ادامه، آقای شکوهی‌فر، مسئول نیروهای افتخاری اداره مراسمات و آیین‌ها، درباره خدمت این نوجوانان در قالب دکلمه‌خوانی و مکبری صحبت کرد. از اشعار و محتواهایی گفت که با دقت انتخاب شده‌، از ضبط‌هایی که با عشق انجام شده‌ و از لحظاتی که بچه‌ها با تمام وجودشان در خدمت زائران بودند. جلسه به‌صورت صمیمی ادامه یافت، خانواده‌ها سؤالاتی پرسیدند، بچه‌ها حرف زدند و گپ و گفتی صمیمی شکل گرفت. اما آنچه این جلسه را خاص‌تر کرد، حضور بچه‌ها با تمام شیطنت‌ها و سادگی و خاطراتشان بود.

به‌خاطر امام رضا(ع) هر سختی‌ای را دوست دارم

علی‌اکبر صحراگرد، متولد ۱۳۹۲ و دانش‌آموز کلاس ششم، یکی از چهره‌های دوست‌داشتنی این جمع بود. خودش می‌گوید: «قبل از اینکه عضو گروه سرود شوم، کلاس مداحی می‌رفتم و از سال ۱۴۰۳ در حرم مطهر می‌خوانم». اولین اجرای علی‌اکبر در رواق امام خمینی(ره) و در ولادت امام زمان(عج) بود. سرودی برای حضرت اجرا کردند و تحسین همه را برانگیختند. علی‌اکبر از آن روز حس خوبی گرفته بود، حس معنوی، حس افتخار؛ «درست است که بعضی وقت‎‌ها این کار برایم سخت شده و زمان تمرین‌ها طولانی می‌شود، اما حضور در فضا و حال و هوای امام‌رضا(ع) ارزشش را دارد. به‌خاطر امام رضا(ع)، هر سختی‌ای را دوست دارم».خانم غلام‌زاده، مادر علی‌اکبر از روزی می‌گوید که علی‌اکبر را در گروه سرود دید. «یک روز در حرم مطهر، گروه سرودی دیدم و حس کردم علی‌اکبر می‌تواند آنجا باشد. با آقای قاسمی مشورت کردم و بعد پذیرفته شد». حالا حدود هفت‌هشت ماهی می‌شود که علی‌اکبر عضو گروه سرود شده است. «همان اوایل من بیشتر از خود علی‌اکبر شوق داشتم، ولی حالا انگار او هزار برابر بیشتر از من به حضورش در این فضا علاقه دارد، انگار فهمیده قدم اول را در مسیر روشنی گذاشته است». مادر علی‌اکبر اولین باری که او را در تلویزیون دید، سال تحویل بود. «تماس گرفت و گفت مامان تلویزیون را روشن کن. تلویزیون را روشن کردم و دیدم پسرم دارد در حرم مطهر امام رضا(ع) می‌خواند. آن لحظه یکی از شیرین‌ترین لحظه‌های زندگی‌ام بود».

دکلمه‌خوانانی با وقار و خادمیارانی کوچک

کوروش عیدی، متولد ۱۳۸۹ و دانش‌آموز کلاس نهم، از دوستی‌هایی گفت که در حرم مطهر شکل گرفته‌اند. «ما زیر سایه امام رضا(ع) همه با هم دوست و همراه هستیم. ما اینجا یک وقت‌هایی دور هم، مثل بزرگ‌ترها لباده می‌پوشیم، چوبپر دستمان می‌گیریم و خودمان را کنار ضریح تصور می‌کنیم». او معتقد است جنس دوستی‌هایی که در حرم مطهر شکل گرفته‌اند با دوستی‌های مدرسه فرق دارند. «ما اینجا با هم به روضه می‌رویم و در کل حس‌وحال متفاوتی داریم. حتی خارج از شیفت هم با هم قرار می‌گذاریم و در زمان‌های خالی در صحن‌های حرم مطهر دور زده، حرف می‌زنیم و از حضورمان در کنار یکدیگر کیف می‌کنیم».
یکی از نکاتی که بین بچه‌ها به‌خوبی دیده می‌شود همراه بودن آن‌ها در هر سن‌وسالی است. طوری که هیچ کدام از آن‌ها احساس تنهایی نمی‌کند، حتی کوچک‌ترین عضو گروه یعنی محمدامین بهادر که متولد ۱۳۹۴ است. محمدامین زمستان پارسال با گروه آشنا شد، پدرش خادم حرم مطهر بود و پس از دیدن استعداد محمدامین، او را به گروه سرود معرفی کرد. محمدامین با کت‌وشلوار مرتب، کلماتش را دقیق انتخاب می‌کند و می‌گوید: «مداحی را از وقتی کوچک‌تر بودم در خانه شروع کردم. در زمان‌های بیکاری مداحی‌هایی که به گوشم خورده بود و حفظ کرده بودم را می‌خواندم». او از شیرین‌ترین خاطره‌اش می‌گوید: «وقتی در ایوان مقصوره، روبه‌روی گنبد ایستاده بودیم و برای زائرها اجرا می‌کردیم، زائرها از شکوه آن لحظه گریه می‌کردند و من هم حال خیلی خوبی داشتم».
ابوالفضل سیبویه، سیزده‌ساله، یکی از دکلمه‌خوان‌های باوقار و خادمیار حرم مطهر رضوی است. با اینکه سنش کم است، اما رفتارش بزرگانه و متین است. پدرش خادم حرم مطهر است و همیشه الگوی او بوده است. «از وقتی کوچک‌تر بودم، دوست داشتم خادم شوم. حالا خداوند را شکر می‌کنم که می‌توانم با استعدادم اینجا حضور داشته باشم و حال خوبم را به زائرهای امام رضا(ع) هدیه دهم». ابوالفضل با صدای آرام و دلنشینش، در مراسم‌های مختلف دکلمه‌خوانی کرده و توانسته دل‌ها را با خود همراه کند. او از آن دسته نوجوان‌هایی است که وقتی صحبت می‌کند، بزرگ‌ترها با دقت گوش می‌دهند و لبخند رضایت بر لب دارند.

نغمه‌هایی که ادامه دارند…

در پایان این جلسه صمیمی، بچه‌های گروه سرود، با لباس‌های مرتب و چهره‌هایی پر از نور، کنار هم ایستادند و سرودی زیبا در مدح حضرت اباعبدالله الحسین(ع) اجرا کردند. صدایشان در فضای اتاق جلسات فاطمیون پیچید و دل‌ها را لرزاند. علی‌اکبر صحراگرد، به‌عنوان تک‌خوان گروه، چند قدم جلو آمد. با صدایی پر از احساس، شعری را خواند که اشک را بر چشم‌ها نشاند:
یادم نمی‌رود که همه عزتم تویی
من پای سفره تو محترم شدم حسین
لطفی که تو کردی، پدر و مادرم نکرد
ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حسین
در آن لحظه، پدر و مادرها با نگاه‌هایی سرشار از افتخار به فرزندانشان نگاه می‌کردند. به پسرانی که حالا در مسیر نور قدم گذاشته‌اند. بچه‌هایی که با صدایشان، با حضورشان و با دل‌های پاکشان، حال خوب را به دل‌های زائران می‌آورند. پسرانی که در کنار هم، در سایه‌ امام رضا(ع)، یاد گرفته‌اند صدایشان می‌تواند دل‌ها را آرام کند، که دوستی‌هایشان می‌تواند از جنس روضه باشد، که حضورشان در حرم مطهر، افتخار خانواده‌ها و افتخار یک مسیر روشن است.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha