به باور او، این استاد بزرگوار خدمتی بزرگ در حق ملت ایران و فرهنگ و هنر این سرزمین انجام داده است و تأکید دارد استاد با عمل خود، بیانی نو ارائه دادند که نه تنها حرف دل ایرانیان، بلکه زبان مشترک فرهنگ بشری بود. تابلوهای ایشان از منظر عرفانی، ادبی، عاطفی و هنری قابل بررسی است و هر اثر دریچهای تازه به معنا را به روی بیننده میگشاید؛ به بیان دیگر، آثار استاد، هنر سنتی ایران را به زبانی نو و جهانی بدل کرده است.
دکتر رجبی دوانی درباره سلوک معنوی و اخلاقی استاد و تأثیر این سلوک بر هنر نگارگری ایشان میگوید: استاد فرشچیان بدون تظاهر به امور معنوی، از آنجایی که خانواده ایشان مؤمن و متشرع بودند، به آداب دینی و شیعی عامل و معتقد بودند. از زمانی که استاد را میشناختم ایشان عامل به احکام دینی وشرعی بودند. وقتی آدابی جزو عقاید یک فرد شود، مسلماً بر همه اجزای وجودیاش اثر میگذارد و در اعمالش ظهور میکند.
وی اضافه میکند: عمل استاد فرشچیان فقط هنرشان بود، یعنی نمیتوان هنر ایشان را جدا از اجزای وجودیشان به شمار آورد و از بقیه زندگیشان جدا کرد، چون تمام آنچه وجودشان کسب کرده بود، چه از طریق خانواده و چه از مسیر تعلیمات و رنجهایی که بابت آموختن هنر بدست آورده بود، در آثارشان پیداست؛ در واقع ایشان فهمیده بودند باید به خلق هنری توجه کنند، به همین دلیل آثار متعدد و زیادی را خلق کردهاند.
به باور وی، هنرمندانی هستند که فعالیتهای اجتماعی داشته یا در مباحث نظری و غیره، خروجیهایی دارند، ولی استاد فرشچیان همه امور زندگی را در کار هنری منحصر کرده بودند و از این رو آثار هنری ایشان را میتوان ملاک شناخت افکار و ابعاد وجودیشان قرار داد.
انسانی متشرع که باطنی معنوی داشت
این استاد دانشگاه با بیان اینکه آثار استاد فرشچیان نشان میدهد ایشان از نظر معرفتی، انسانی متشرع بوده چرا که شریعت برای پاک کردن روح انسانها و پاسخگویی به خداوند با زبانی منزه است، خاطرنشان میکند: اگر بتوان شریعت را در همین چند جمله خلاصه کرد میبینیم استاد در آثارشان از زمانی که به سبک خاص خودشان رسیدند، توانستند بهراحتی هر آنچه میخواهند، روی بوم نقاشی نشان دهند. درواقع شیوه کار ایشان، انتقال مستقیم از روح به بوم نقاشی است، چون در آثارشان تکلف ندارند.
او یادآور میشود: به ایشان ایراد گرفته بودند چرا آثارتان اینقدر شلوغ و گردان است، ایشان پاسخ داده بودند نمیدانم، اما شاید به خاطر اینکه در کودکی توی حوض افتادم و همینطور میپیچیدم تا نجاتم دادند، این سبک متأثر از آن خاطره کودکی باشد. میبینید همه آثار استاد، متأثر از حالت روحی و وجودی ایشان است، چون نخواستند چیزی را بسازند، بلکه آنچه روی بوم میآید رابطه مستقیم میان روح و اثر است. به لحاظ معرفتی، تمام کارهایشان نوعی تعلیم معرفتی است، چون باطن معنویشان را به نمایش گذاشتند.
به گفته وی، ایشان با نقاشیهایشان همه ابعاد وجودی خود را که پاسخگویی به خداوند و نمایش خلوص بود به منصه ظهور رساندند، چرا که در هنر مهمترین اصل، بیواسطگی میان درون و بیرون بوده و دست هنرمند مستقیماً مبیّن روح او است.
پیش از انقلاب اجازه ورود فرشچیان به دانشگاه را نمیدادند
رجبی دوانی با بیان اینکه در دهه ۵۰ و از زمان تحصیل در هنرستان، شاگرد استاد فرشچیان بوده است، میگوید: پیش از انقلاب، فساد حاکم بر عالم هنر به اندازهای بود که اجازه نمیداد شخصیت بزرگواری چون فرشچیان که در آن زمان نیز در اوج عظمت هنری بود، اجازه ورود به دانشگاه را داشته باشد. اگرچه ما به عنوان دانشجویان آن دوره، تلاش کردیم کلاس درسی برای ایشان بگذارند و یک کلاس درس هم گذاشتند، ولی غربزدهها که در آن دوره همهکاره دانشگاهها بودند آنقدر علیه ایشان صحبت کردند که همین یک کلاس هم تعطیل شد.
به گفته او، غربزدهها در دانشگاه اجازه نمیدادند هنرمندانی مثل فرشچیان که دارای بار معنوی بودند در دانشگاه حضور پیدا کنند و میافزاید: استاد در کلاسهایشان از هنر اسلامی و ایرانی دفاع میکردند و آنها نمیخواستند این هنر ترویج شود. این وضعیت وجود داشت ولی فرشچیان فردی نبود که مسامحه کند و به هنر ایرانی غیرت داشت. ایشان با شدت و حدت از فرهنگ ایرانی اسلامی سخن میگفت و وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد، مسئولیت کارگاههای هنرهای سنتی وزارت فرهنگ و ارشاد را برعهده گرفت. از همان زمان بارها به مسئولان نامه مینوشت که دانشگاهی برای آموزش هنرهای سنتی راهاندازی شود که این هنرها اینقدر تحقیر نشوند و اجازه ورود به دانشگاه را داشته باشند. اینقدر بر این امر اصرار کردند که شهید طهرانچی، رئیس وقت دانشگاه آزاد موافقت کرد دانشگاه هنرهای سنتی در آن دانشگاه راهاندازی شود.
وی درباره نامگذاری این دانشگاه به نام استاد فرشچیان هم یادآور میشود: من شاهد بودم استاد بسیار ناراحت بود که دانشگاه به نام ایشان باشد، چون بسیار متقی بود، ولی از آنجا که ممکن بود در صورت مخالفت با این نامگذاری، راهاندازی دانشگاه به حاشیه برود و ایشان بسیار مُصر بودند که چنین دانشگاهی وجود داشته باشد تا جوانان در هنرهای ایرانی اسلامی تربیت شوند، با این نامگذاری موافقت کردند.
رویه یکسان استاد پیش و پس از انقلاب
دکتر رجبی دوانی درباره اینکه برخی از هنرمندان پس از انقلاب با تولید آثار دینی و مذهبی، برچسب حکومتی بودن خوردند، درحالیکه استاد فرشچیان با داشتن آثار ماندگاری با مضامین دینی، همواره از این برچسبزنیها مبرا بوده، در این باره توضیح میدهد: ایشان پیش و پس از پیروزی انقلاب، همین رویه را داشتند و اینطور نبود که پس از پیروزی انقلاب، به این حوزه گرایش پیدا کنند. بسیاری از دوستان و حتی دشمنانشان، منش و روش استاد را میشناختند، ایشان پیش از انقلاب هم آثاری با مضامین دینی و انقلابی خلق کردند و پس از انقلاب نیز همین رویه را در خلق اثر ادامه دادند، اما عدهای که پیش از انقلاب، آثارشان ارتباطی با مفاهیم ایرانی و اسلامی نداشت و پس از انقلاب، آثاری در این باره خلق میکنند دشمنان به آنان برچسب هنرمند حکومتی زدند؛ اگرچه آنها هم به این حدی که رسانههای ضدانقلاب تبلیغ میکردند، نبودند ولی استاد فرشچیان از ابتدا، رویهشان همین بود و تغییر نکرد.
به گفته این نقاش، رویه مشخص زندگی پیش و پس از انقلاب و سلوک استاد، ایشان را از این برچسبها مبرا میکرد. اگرچه با استاد فرشچیان، مخالفتهای زیادی هم میشد ولی ایشان یک رویه مشخص داشتند و در بسیاری از آثارش، فرهنگ دینی و شیعی بازتاب داشت.
او با بیان اینکه استاد سالها در آمریکا زندگی کردند ولی زیست در جهان غرب، تأثیری بر سلوک و منش ایشان نگذاشت، خاطرنشان میکند: وقتی باوری در جان کسی بنشیند، تعارضها نمیتواند تأثیری بر او بگذارد. استاد فرشچیان پیش از انقلاب و پس از گرفتن دیپلم، برای تحصیل علم به خارج از ایران رفت، سال ها در آنجا بود و کار و زندگی کرد ولی تغییری نکرد.
آنموقع که جوان بود و بیشتر تحت تأثیر قرار میگرفت هرگز متأثر از فرهنگ غربی نشد، اگرچه از هنر کلاسیک اروپا بهره برد و آموخت ولی هرگز متأثر از فرهنگ آنها نشد، چون به باور استاد، فرهنگ ایرانی آنقدر قوی و غنی است که جایی برای اثرات فرهنگی غرب نمیگذارد.
خلق بیانی تازه در هنر ایرانی
محمدعلی رجبی دوانی با اشاره به جایگاه منحصر بهفرد فرشچیان در تاریخ هنر ایران، او را هنرمندی توصیف میکند که توانست زبان نگارگری ایرانی را در قالبی نو و جهانی ارائه کند و توضیح میدهد: زمانی در محافل هنری و فرهنگی این پرسش مطرح میشد که آیا ایران امروز میتواند همچنان حرفی برای جهان معاصر داشته باشد یا خیر. برخی بر این باور بودند که هنر سنتی ایران دیگر پاسخگوی نیازهای امروز نیست، اما استاد فرشچیان با عمل هنری خود ثابت کردند هنر ایرانی نه تنها زنده و پویاست بلکه قادر است به زبانی جهانی سخن بگوید.
این نقاش و پژوهشگر هنر اضافه میکند: استاد فرشچیان با بهرهگیری از عالیترین اصول هنرهای سنتی و در عین حال با نگاهی نو، توانستند بیانی تازه خلق کنند؛ بیانی که از دل فرهنگ ایرانی برخاسته بود اما مخاطب آن تمام مردم جهان، بهویژه ملتهای ستمدیده بودند. در واقع آثار ایشان از نظر عرفانی، ادبی و عاطفی سرشار از زیبایی و معناست و توانسته در سطحی جهانی بازتاب یابد.
رجبی دوانی با اشاره به اهمیت جایگاه رنگ در آثار فرشچیان خاطرنشان میکند: رنگ در نگارگری استاد، تجلی روح ایرانی و بازتاب فطرت انسانی است. ایشان از رنگها نه تنها برای زیبایی بصری، بلکه به عنوان زبانی معنوی بهره گرفتهاند. این ویژگی سبب شده آثار استاد در دانشگاههای مختلف جهان مورد توجه قرار گیرد و به عنوان نمونه ای از حکمت و معنویت ایرانی شناخته شود.
به گفته وی، آثار استاد فرشچیان نشان میدهد حقیقت هنری محدود به یک زمان خاص نیست. هنر ایشان از حقیقتی سرچشمه میگیرد که همیشه تازه است و زبان آن برای هر عصری قابل فهم و تأثیرگذار خواهد بود.
او با بیان اینکه امروز مجموعهای ارزشمند از آثار استاد در اختیار مراکز علمی و پژوهشی قرار گرفته و بسیاری از نوشتهها و پژوهشهای مربوط به استاد در حال ثبت و نگهداری است که نشان از تبدیل شدن هنر استاد به یک جریان فکری و هنری دارد، یادآور میشود: ما باید دینی را که ایشان بر گردن ما دارند، ادا کنیم. آثار استاد برخلاف ادعای دشمنان فرهنگ ایرانی و اسلامی که از ناکارآمدی این هنر در جهان امروز میگویند، ثابت کرد فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی توانایی بیان مسائل بشر امروز را نه فقط برای مردم ایران که برای مردم جهان دارد.
رجبی دوانی در پایان تأکید میکند: باید این تفکر و طریقت معنوی استاد ترویج شده و از حقیقتی سخن گفت که در وجودشان متبلور بود، همچنانکه یونسکو به عنوان یک سازمان بینالمللی، ایشان را به عنوان یک هنرمند بشری معرفی کرده بود نه فقط یک هنرمند مسلمان یا یک هنرمندایرانی.




نظر شما