پس از تهاجم آمریکا و رژیم صهیونیستی به تأسیسات هستهای کشورمان ابر ناامیدی بر روندهای دیپلماتیک سایه انداخته، با این حال هنوز عدهای مذاکره با اروپا را در میانه ادامه تهدیدها لازم و ضروری میدانند. اما گفتوگوهای مذکور چرا مهم است و به نتیجهبخش بودن آن چقدر میتوان دل بست؟
حقیقت این است که در شرایط فعلی به ویژه با روی کار آمدن دونالد ترامپ، معادله قدرت جهانی نسبت به گذشته کاملاً تغییر کرده است. تا پیش از این مناسبات میان دو سوی آتلانتیک در پروندههای مختلف تقریباً هماهنگ و یکدست بود اما پدیده ترامپ حتی غربیها را هم سرگردان کرده است. نوع مواجهه یکجانبه و قلدرمآبانه او در پرونده روسیه، غزه و دیگر بحرانهای جهانی و نادیده گرفتن اقمار اروپایی در این حوزهها صدای اتحادیه را هم درآورده است. چالش میان طرفین تا حدی است که همین چند ماه پیش و برای نخستین بار ایالات متحده در کنار روسیه و کره شمالی، علیه قطعنامهای در مجمع عمومی سازمان ملل رأی دادند که حمله ارتش پوتین به اوکراین را محکوم کرده و خواستار بازگرداندن «سرزمینهای اشغالی» اوکراین به این کشور شده است.
این روند سبب ایجاد زاویه و تنش میان طرفین شده و این مسئله در مقابل، فرصتی برای ایران در مسیر رایزنی با اروپا جدا از اقدامهای دولت ترامپ فراهم آورده است. با وجود این امکان مثبت، اما نباید از یاد برد که اکنون صحنه بینالملل با گذشته بسیار متفاوت است و اروپا دیگر سرزمین آن امپراتوریهای یکهتاز گذشته نیست. از طرفی برخلاف قبل که بحث اردوگاه شرق و غرب بود رقابت جدی در عرصه جهانی در شرایط فعلی میان آمریکا و چین بوده و اتحادیه تعیینکننده جدی نیست، کما اینکه دیدیم در ماجرای برجام هم پس از اینکه ترامپ سال ۹۷ از توافق خارج شد اروپاییها وعده جبران دادند اما در واقع طرف منفعل ماجرا بودند.
با این حال همین طرف اروپایی اکنون به پیشقراول جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی با ابزار مکانیسم ماشه تبدیل شده و نباید از این موضوع غافل ماند. بازگشت ۶قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در صورت اسنپبک در حالت حداقلی مسیر یک جنگ روانی تازه علیه کشورمان را فراهم میکند. اگر بپذیریم در عرصه بینالملل، معادله قدرت حاکم است، در چنین شرایطی اتخاذ تصمیمهای سخت برای گذر از بزنگاههای حساس لازم بوده و دیپلماسی با اروپا با وجود موانع موجود در همین راستا قابل تحلیل است. اینکه در این مرحله تعامل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی به گشایش بزرگی منجر شود هنوز قابل معنا نیست ولی همین روند هم میدان خوبی برای دفع تهدیدهاست. البته که چنین ابتکاری نه از سوی وزارت امور خارجه بلکه از سوی کلیات نظام خواهد بود و بیانیه اخیر دبیرخانه شورای امنیت ملی مؤید این مسئله است. موضوع پرونده هستهای در دولتهای مختلف از چنان اهمیت و حساسیتی برخوردار بوده که تصمیمگیری در مورد انتخاب اهداف، تعیین راهبردها و حتی تاکتیکهای مذاکراتی؛ جمعی و فراقوهای است. پس از جنگ تحمیلی ۱۲روزه که ما نه فقط با اسرائیل بلکه با کل قدرت ناتو و سامانه آفندی و پدافندی کشورهای غربی روبهرو بودیم، تصمیمسازی در این مورد هم فراتر از جناحهای سیاسی و با حضور دیدگاههای متنوع و همه سلایق مدیریتی است و آنچه بر زبان وزیر امور خارجه جاری میشود خروجی چارچوبهای تعیین شده و تصمیمهای حاکمیتی است. در جهان متغیر امروز که در کنار آمریکا طرفهای مختلف از جمله اتحادیه اروپا، چین، روسیه، هند، برزیل و... دارای نقش هستند انفعال، بیمعناست و دیپلماسی در حداقلترین حالت میتواند به رفع بهانهتراشیها و رو شدن دست آمریکاییها منجر شود. آنچه روشن است مسیر دیپلماسی آن هم در مقطع کنونی پر از دستانداز است ولی شاید بتوان به این طریق از انطباق و اشتراک منافع بیشتر اروپا از یک سو با آمریکا و رژیم صهیونیستی جلوگیری کرده و این گونه از خسارتهای احتمالی بیشتر جلوگیری کنیم.
۲۷ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۴:۰۷
کد خبر: ۱۰۹۶۵۰۸
این روزها در بحث مناسبات شکل گرفته میان ایران و اتحادیه اروپا ذیل آژانس بینالمللی انرژی اتمی ابهامها و اظهارنظرهای متفاوتی وجود دارد.
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
منبع: روزنامه قدس



نظر شما