تلویزیون در سالهای اخیر تلاش کرده با تولید برنامههای نو و متفاوت، بار دیگر توجه مخاطبان گسترده خود را جلب کند. در همین مسیر، «مسابقه ۱۰۰» با اجرای هادی حجازیفر و تهیهکنندگی محسن نجفی سولاری یکی از تازهترین تجربههاست که نگاهها را به خود جلب کرده است. این برنامه با دکوری بزرگ، حضور ۱۰۰شرکتکننده همزمان و پرسشهایی متنوع، هم برای شرکتکنندگان روی صحنه و هم برای تماشاگران در خانه جذابیت دارد. اجرای حجازیفر، با تجربه و محبوبیت او میان اقشار مختلف مردم، یکی از عوامل کلیدی موفقیت برنامه محسوب میشود.
محسن نجفی سولاری، تهیهکننده باسابقه تلویزیون ایران، پیش از این تهیهکنندگی برنامههایی همچون «برمودا» گفتوگومحور و چالشی و «از سرگذشت» ویژهبرنامهای مناسبتی با محوریت داستانهای انسانی و اجتماعی را بر عهده داشته و با این تجربههای متنوع توانسته برای «مسابقه ۱۰۰» چارچوبی حرفهای و جذاب طراحی کند. ایده این مسابقه از نمونههای موفق جهانی الهام گرفته شده، اما نسخه ایرانی آن با چالشها، بومیسازیها و نوآوریهای خاص خود همراه است. «مسابقه ۱۰۰» جمعه و شنبه شبها ساعت ۲۲:۳۰ از شبکه ۳ سیما پخش میشود و در گفتوگوی پیش رو با تهیهکننده برنامه، از روند شکلگیری ایده، طراحی پرسشها، چالشهای تولید، انتخاب مجری و جایگاه این برنامه در رقابت با پلتفرمهای برخط پرسیدهایم.
ایده ساخت «مسابقه ۱۰۰» از کجا شکل گرفت؟
این مسابقه در کشورهای مختلف جهان با نامهای دیگری شناخته میشود و حدود دو سال است که در ۲۸ کشور دنیا تولید و پخش میشود. ما نیز تصمیم گرفتیم نسخه ایرانی آن را بسازیم. در واقع، ایده اولیه اجرای این برنامه از نمونههای خارجی آن گرفته شد.
یکی از انتقادهایی که همواره به مسابقات تلویزیونی وارد میشود، «سادهسازی بیش از حد» یا برعکس «پیچیدگی خستهکننده» است. شما در طراحی پرسشهای «۱۰۰» چه معیارهایی را در نظر گرفتید تا این تعادل حفظ شود؟
ما دقیقاً حد میانه را در نظر گرفتیم. به این معنا که پرسشهای ما طیف گستردهای از موضوعات را در بر میگیرند؛ از تخصصی تا غیرتخصصی، از بسیار عامیانه تا نسبتاً پیچیده. نکته مهم این است که تلاش کردیم شکل پرسشها به گونهای باشد که قابلیت تبدیل به تصویر یا صدا داشته باشند و در عین حال، مخاطب در خانه نیز بتواند همراه ما بماند. زیرا پرسشهای بیش از حد تخصصی میتوانند بیننده را منفعل کنند و پرسشهای بیش از حد ساده هم ممکن است برایش آزاردهنده باشند. به همین دلیل، ساختار طراحی به شکلی است که در هر موضوع، پرسشها از سطح آسان آغاز میشوند و بهتدریج به سمت دشوارتر شدن حرکت میکنند. همین روند خود بهتنهایی ایجاد تنوع میکند؛ بهگونهای که مسابقه نه صددرصد سخت است و نه صددرصد آسان. از جذابیتهای اصلی این مسابقه همین است که مخاطبان در خانه هم علاقه دارند همزمان با شرکتکنندهها به پرسشها پاسخ بدهند. اگر این ریتم قطع شود، بخش بزرگی از جذابیت از دست میرود. ما تمام تلاشمان را کردهایم تا چنین اتفاقی رخ ندهد.
تعامل این مسابقه با مخاطبانی که در خانه هستند به چه شکل خواهد بود؟ پیشتر نمونههایی وجود داشته که مردم همزمان با شرکتکنندگان میتوانستند به پرسشها بهصورت برخط پاسخ دهند. آیا شما نیز چنین امکانی را در نظر گرفتهاید؟
اتفاقاً ما در حال تدارک چنین امکانی هستیم و برنامهریزی کردهایم با همکاری و مشارکت «تلوبیون» بستر نرمافزاری لازم را فراهم کنیم تا مردم بتوانند همانند شرکتکنندگان مسابقه، در خانه نیز بازی کنند. البته این موضوع در فصل جاری عملیاتی نمیشود، زیرا پیچیدگیهای فنی دارد و احتمالاً به زمان بیشتری نیاز خواهد داشت.
بزرگترین چالشهای تولید این برنامه چه بوده است؟
چالشهای متعددی پیش روی ما قرار داشت. نخستین چالش مربوط به پیچیدگیهای سمعی برنامه بود؛ چرا که برای نخستین بار در تلویزیون ایران چنین سطحی از امکانات به کار گرفته شد. بهعنوان نمونه، استفاده از مساحت وسیع الایدی روی کف صحنه و برخی تجهیزات فنی مورد نیاز در کشور موجود نبود و ناچار شدیم آنها را با توان نیروهای سمعی داخلی طراحی و تولید کنیم. همین موضوع زمانبر شد، اما در نهایت محصولی کاملاً ایرانی شکل گرفت. چالش مهم دیگر، انتخاب شرکتکنندگان بود. تعداد بسیار زیادی ثبتنام کردند و فرآیند گزینش و فیلتر آنها تا رسیدن به صحنه نهایی دشوار و چندمرحلهای بود. در مرحله اول، هنگام ثبتنام در سایت یک آزمون آنلاین برگزار شد. در مرحله دوم، داوطلبان باید آزمون ویدیویی میدادند و در نهایت، مرحله سوم شامل حضور در محل ضبط، انجام مصاحبه حضوری و راستیآزمایی نهایی بود. پس از گذر از این سه مرحله بود که شرکتکنندگان به صحنه اصلی مسابقه راه یافتند. چالش دیگر، تقسیمبندی موضوعات و حجم بالای تولید بود. در حالی که در بسیاری از کشورها تنها یک فصل از این برنامه در طول سال تولید میشود، ما در ایران در طول یک سال پنج فصل را آماده و پخش میکنیم. این موضوع، کار طراحی پرسشها، گرافیک و محتوای مرتبط با شرکتکنندگان را بسیار پیچیدهتر میکرد. با این حال، به لطف خدا و تلاش تیم، تمام این دشواریها پشت سر گذاشته شد و برنامه به مرحله ضبط و آمادهسازی برای پخش رسید.
در انتخاب هادی حجازیفر به عنوان مجری چه عواملی مؤثر بود؟ و چرا تلویزیون به سمت استفاده از چهرهها در مقام مجری حرکت میکند، در حالی که مجریان جوان و کمتر شناخته شده اما مستعد نیز وجود دارند؟
آقای حجازیفر سابقه حضور در تلویزیون دارند. سالها پیش در حوزه برنامهسازی و اجرا، بهویژه در بخش کودک، فعالیت کردهاند و بنابراین چهرهای ناآشنا برای تلویزیون نیستند. ضمن اینکه خودشان هم تمایل داشتند حضوری بیواسطه و نزدیک با مردم داشته باشند. قرار گرفتن در صحنهای با حضور صد نفر به نمایندگی از مردم کشور برایشان جذابیت ویژهای داشت و همین موضوع یکی از دلایل اصلی پذیرش اجرای مسابقه بود؛ تجربهای که تا امروز کمتر مشابهش در تلویزیون ایران اتفاق افتاده است. در مورد استفاده از چهرههای جوان هم باید گفت ارزش افزوده آنها در مقایسه با فردی مثل حجازیفر متفاوت است. من خودم در برنامههای دیگر به جوانها میدان دادهام؛ برای مثال، آقای علیاکبر قلیچ را در برنامه «از سرگذشت» معرفی کردیم که امروز بهعنوان یک مجری شناختهشده فعالیت میکند. اما اجرای «مسابقه ۱۰۰» با توجه به وسعت دکور، میزانسن و حضور صد شرکتکننده روی صحنه، صرفاً به یک مجری نیاز ندارد، بلکه به یک صحنهگردان باتجربه احتیاج دارد؛ کسی که توانایی مدیریت جمعیت، هدایت جریان مسابقه و حتی کارگردانی لحظهای را داشته باشد. همه چهرههای شاخص تلویزیونی در سه چهار دهه گذشته مسیر تدریجی را طی کردهاند؛ از پشت صحنه و کارهای کوچک آغاز کردهاند، بعد به اجرای گفتوگوهای ساده یا گزارشهای خیابانی پرداختهاند و کمکم وارد برنامههای بزرگتر شدهاند. صحنه «مسابقه ۱۰۰» بسیار بزرگ و پیچیده است و نیازمند کسی است که تجربه کافی داشته باشد. مانند این است که کسی گواهینامه موتور داشته باشد اما پشت فرمان یک تریلی بنشیند؛ توانایی رانندگی دارد، اما نه برای چنین ابعادی. از همین رو ما از تجربه و توان صحنهگردانی آقای حجازیفر استفاده کردیم. محبوبیت او میان اقشار مختلف مردم، سن و سال و توانایی تعامل پدرانه با شرکتکنندگان جوان و نوجوان، کنترل احساسات در لحظه و بداههگویی از ویژگیهایی بود که انتخاب او را منطقی و مؤثر میکرد. بهویژه اینکه بسیاری از چهرههای شاخص تلویزیون امروز در پلتفرمهای دیگر مشغول فعالیتاند و نیاز بود فردی انتخاب شود که هم توان اجرا داشته باشد و هم برای مردم جذابیت. از این منظر، حجازیفر بهترین گزینه بود؛ چرا که مردم تا پیش از این بیشتر با خرید اکانت او را در آثار سینمایی یا پلتفرمی میدیدند، اما حالا تلویزیون این فرصت را فراهم کرده که برنامهای با حضور او بهطور رایگان در دسترس تمام مخاطبان قرار بگیرد.

در شرایطی که تلویزیون برای جذب مخاطب با شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای برخط رقابت میکند و به نظر میرسد با روی کار آمدن این فضاها بخشی از بینندگان خود را از دست داده است، «۱۰۰» چه مزیتی دارد که میتواند تماشاگر را پای تلویزیون نگه دارد؟
راستش را بخواهید، من اساساً این نگاه را قبول ندارم؛ البته نظر شخصی من است. همچنان معتقدم تلویزیون رقیبی جدی ندارد که بخواهد با پلتفرمها مقایسه شود. وقتی جامعه بزرگی مثل ایران را در نظر بگیریم، ماجرا متفاوت است. اگر فقط تهران، اصفهان، مشهد، شیراز یا تبریز را معیار قرار دهیم، شاید چنین تصوری ایجاد شود. اما کافی است به شهرهای کوچکتر، مناطق مرزی و روستاها نگاه کنیم؛ جایی که بسیاری از مردم توانایی خرید اکانت یا دسترسی مستمر به اینترنت پرسرعت را ندارند. این بخش از جامعه در واقع جمعیت پرشمارتر و متنوعتری هستند و آنها همچنان تلویزیون میبینند. یک مقایسه ساده میتواند این موضوع را روشن کند. حتی در بدترین شرایط پخش، در زمان نامناسب و روی شبکهای کممخاطب، آمار بیننده تلویزیون در لحظه از پربینندهترین سریال یا رئالیتیشوی یک پلتفرم بیشتر است. رامبد جوان هم چندی پیش در مصاحبهای اشاره کرد که در بدترین موقعیت، تلویزیون حدود ۳۰ میلیون بیننده داشت؛ آماری که طبیعتاً در پلتفرمها دستیافتنی نیست. بنابراین اگر ملاک «حجم مخاطب» باشد، تلویزیون همچنان بیرقیب است؛ چون هم فراگیرتر است و هم تماشای آن هزینهای برای مردم ندارد.
البته باید پذیرفت که فضاهای مجازی در حوزه «جریانسازی» تأثیرگذارند. یک ویدیوی کوتاه در شبکههای اجتماعی میتواند موجی رسانهای ایجاد کند؛ اتفاقی که در تلویزیون یا پلتفرم کمتر رخ میدهد. اما وقتی صحبت از یک محتوای کامل و تولیدشده با ساختار حرفهای به میان میآید، باز هم تلویزیون است که توان جریانسازی اصلی را دارد.
در برخی موارد شاهد بودهایم برنامههایی ابتدا از تلویزیون آغاز شده اما در فصلهای بعد به پلتفرمها کوچ کردهاند. آیا برای «۱۰۰» نیز چنین اتفاقی خواهد افتاد یا با توجه به آنچه گفتید، همچنان در تلویزیون ادامه خواهید داد؟
واقعیت این است که جایگاه «مسابقه ۱۰۰» تلویزیون است. کافی است نگاهی به پلتفرمها بیندازیم؛ تا چه اندازه در آنها مردم عادی دیده میشوند؟ آیا محتوای پلتفرمها بر محور حضور مردم عادی شکل گرفته یا بیشتر «سلبریتیمحور» هستند؟ میدان حضور مردم و جایی که بتوانند جلوی دوربین بیایند و خود را نشان دهند، تلویزیون است. این فرصت در پلتفرمها بهندرت فراهم میشود. «مسابقه ۱۰۰» برنامهای است که با مردم عادی سر و کار دارد و از دل جامعه آنها را به صحنه میآورد. به همین دلیل، جایگاه طبیعی و واقعی آن تلویزیون است. اگر روزی پلتفرمها توانستند محتوایی تولید کنند که بر اساس حضور مردم عادی باشد و به واسطه نمایش آنها در کف جامعه بتوانند اکانت بفروشند یا ترافیک جذب کنند، شاید بتوان گفت شرایط تغییر میکند. اما تا آن زمان، این برنامه جایگاهش در تلویزیون خواهد بود.
برخی معتقدند مسابقههای پرخرج در صدا و سیما نوعی نمایش تجمل هستند و با واقعیت اقتصادی جامعه فاصله دارند. پاسخ شما به این نگاه چیست؟
من با چنین برداشتی موافق نیستم. تجربه حضورم در پشت صحنه برنامههای مختلف نشان میدهد هزینهها در این سطح نیست که بتوان آن را تجملاتی دانست. ساخت یک مسابقه تلویزیونی الزاماتی دارد؛ از جمله تهیه متریالهایی مانند آهن، چوب، چراغ، سیم و سایر ملزومات فنی برای طراحی و اجرای دکور. علاوه بر آن، پذیرایی از عوامل و شرکتکنندگان نیز بخشی از هزینههای اجتنابناپذیر است. اینها جزء بدیهیات تولید هستند و چیزی فراتر از این وجود ندارد.
ضمن اینکه همه هزینهها با حداقل رقمها مدیریت میشود. کارشناسان متعدد بالای سر پروژهها هستند و فرآیندها با دقت کنترل میشوند، بنابراین هیچ فضایی برای هزینهکرد بیرویه وجود ندارد. در حال حاضر نیز ما اسپانسر نداریم و هزینه تولید «مسابقه ۱۰۰» رقم غیرعادی یا عجیب و غریبی نیست. در واقع، یک دکور ساخته شد که نیازمند تهیه برخی متریال بود و باقی هزینهها به دستمزد عوامل، پذیرایی و... مربوط میشود.
این در حالی است که در پلتفرمها شرایط متفاوت است. برآوردها و دستمزدها در آن فضاها بهمراتب بالاتر است و بسیاری از افراد، به دلیل دستمزدهای کلانی که آنجا دریافت کردهاند، دیگر نمیتوانند با شرایط مالی تلویزیون همکاری کنند. واقعیت این است که دستمزدها در تلویزیون بسیار کمتر از پلتفرمهاست و مقایسه این دو، نشان میدهد که برچسب «تجمل» به مسابقات تلویزیونی چندان منصفانه نیست.




نظر شما