ایران با دارا بودن ۲۷ اثر ثبت شده در میراث جهانی یونسکو و قرار گرفتن در میان ۱۰ کشور برتر دنیا از نظر جاذبههای تاریخی و طبیعی، از ظرفیتی بینظیر برای تبدیل شدن به یکی از قطبهای اصلی گردشگری جهان برخوردار است . با این حال، دادهها حکایت از شکافی عمیق میان ظرفیتها و عملکرد واقعی دارد؛ بهگونهای که سهم ایران از گردش مالی ۸۰۰میلیارد دلاری صنعت گردشگری جهانی، کمتر از ۰.۱درصد برآورد میشود.
با وجود این در آستانه روز جهانی گردشگری، پرسشهای زیادی ذهن فعالان این حوزه و مردم ما را به خود مشغول کرده که مهمترینش این است چرا ایران با برخورداری از غنیترین میراث فرهنگی، تاریخی و طبیعی نتوانسته در تحقق اهداف بلندپروازانه توسعه گردشگری خود ازجمله جذب ۲۰میلیون گردشگر خارجی- طبق قانون برنامه ششم پیشرفت کشور- موفق عمل کند؛ تا جایی که قانونگذاران مجبور شدهاند این رقم را در برنامه هفتم توسعه به ۱۵میلیون نفر کاهش دهند؟
دولتها به صنعت گردشگری باور ندارند
حرمتالله رفیعی، رئیس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران در پاسخ به قدس میگوید: برخلاف تصور خیلیها، ایران یکی از ارزانترین مقاصد گردشگری جهان نیست. در واقع بسته سفر ما در مقایسه با بسیاری از کشورهای توریستی دیگر، با وجود کاهش ارزش پول ملی، گرانتر است که علت اصلی این موضوع به مدیریت نادرست و زیادهخواهی برخی صاحبان محصول و ارائه سرویس نامناسب برمیگردد. در نتیجه، این موضوع موجب کاهش رقابتپذیری ایران در بازار گردشگری جهانی شده است. بنابراین نیازی نیست مسئولان برای رفع این مشکل بسته سفر را ارزان کنند؛ بلکه کافی است آن را واقعی کنند. چون قیمت بسته سفر کسی که به صورت انفرادی اقدام میکند با کسی که از طریق تور سفر میکند، متفاوت است. در واقع فلسفه وجود تورهای گردشگری ارائه خدمات بهتر با قیمت مناسبتر است که متأسفانه ایران در این بخش مشکل دارد.
وی از التهابات جامعه به عنوان یکی از مهمترین موانع تحقق اهداف برنامههای توسعه در حوزه گردشگری یاد میکند و میافزاید: پس از حادثه سیلابی شدن بیشتر شهرها در سال ۱۳۹۸ که خود ما به عنوان صاحبان صنعت گردشگری اعلام کردیم مردم به سفر نروند، بارها و بارها اتفاقات ناگواری رخ داد. مثلاً شیوع ویروس کرونا و پس از آن هم جنگ تحمیلی ۱۲ روزه و شرایطی که نه در جنگیم و نه در صلح پیش آمد که بیتردید این حوادث و بیثباتیها، بهطور مستقیم بر جریان ورود گردشگران به کشور تأثیرگذار بودهاند.
رفیعی با انتقاد از راهبرد غلط بازاریابی در حوزه گردشگری، تصریح میکند: نگاهمان همیشه به بازارهای غربی و دور بوده است؛ بهطوری که تلاش میکردیم در برخی از نمایشگاههای بزرگ کشورهای اروپایی حضور پیدا کنیم، درحالی که حتی پس از توافق برجام در سال ۱۳۹۷ که شرایط برای حضور گردشگران اروپایی و آمریکایی در ایران کاملاً فراهم بود، تعداد آنها در ایران به ۲هزارو۵۰۰ نفر هم نرسید، اما تلاشی هم برای حضور در نمایشگاههای عراق که ۵۰درصد گردشگران ما از این کشور است، نداشتیم.
رئیس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران در همین زمینه میافزاید: گردشگران اصلی کشورهایی مانند فرانسه و ترکیه از همسایگانشان هستند، بنابراین ما هم باید نگاه خود را تغییر دهیم و بدانیم کشورهای همسایه مانند عراق، ترکیه، هند و پاکستان میتوانند بازارهای بسیار مناسبی برای صنعت گردشگری ایران باشند. بر همین اساس نیز امسال برگزاری رویداد «رودشو گردشگری ایران و عراق» را در دستور کار قرار دادهایم تا ضمن معرفی جاذبههای خود، شاهد افزایش حضور گردشگران عراقی در ایران باشیم.
رفیعی توجه نکردن جدی دولتها به صنعت گردشگری را یکی از موانع مهم تحقق اهداف گردشگری عنوان میکند و میگوید: بسیاری از دولتها هنوز باور ندارند گردشگری میتواند درآمدی پایدار و بلندمدت برای کشور ایجاد کند. در حالی که کشورهای پیشرفته مانند آمریکا، فرانسه و اسپانیا بیشترین درآمد خود را از صنعت گردشگری کسب میکنند، متأسفانه در ایران این صنعت هنوز در سبد خانوارها و سیاستگذاریهای دولتی جایی ندارد. آنها فکر میکنند نفت میفروشند و درآمدش کافی است.
وی با مقایسه هزینههای سنگین استخراج نفت و درآمد حاصل از گردشگری، تأکید میکند: در صنعت گردشگری، پالایشگاهش از قبل ساخته شده [منظور جاذبههای گردشگری است] ولی دولتمردان ما در همه ادوار از این موضوع غافل بوده و گردشگری را باور نداشتهاند.
رفیعی مهمترین اولویت عملیاتی برای رونق گردشگری را رفع موانع مالیاتی میداند و میگوید: حملونقل در دنیا معاف از مالیات است، اما در ایران مالیات زیادی گرفته میشود. این موضوع موجب میشود خرید بلیت از ایران بسیار گرانتر از خرید از سکوهای خارجی باشد و سالانه مقدار زیادی ارز از کشور خارج کند. به همین خاطر به رئیسجمهور هم گفتم دستمان را رها کنید تا بتوانیم کار کنیم.
وی جذب سالانه ۱۵میلیون گردشگر تا پایان برنامه هفتم توسعه را کمی بلندپروازانه اما قابل دسترس میداند و عنوان میکند: اگر دولت همراهی کند و موانع مالیاتی زیرساختهای گردشگری برطرف شود، بهطوری که مثلاً صنعت هوایی ما بتواند پاسخگوی نیازها باشد، در این صورت قول میدهم دستکم ۱۵ میلیون گردشگر [نه مسافر] را تا پایان برنامه هفتم محقق کنیم و حتی به مرز ۲۰ تا ۲۵ میلیون نفر برسیم. رسیدن به این عدد میتواند بسیاری از نیازهای اقتصادی کشور را تأمین کند.
شکنندگی در برابر بحران؛ عامل ناکامی دولتها
محبخدایی، عضو شورای راهبردی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی نیز نگاهی مشابه به موضوع دارد و در پاسخ به قدس با تشبیه صنعت گردشگری به «لیوانی با پوسته نازک» میگوید: گردشگری خیلی شکننده است و هر تلنگری آن را میشکند. شما ببینید یک بار کرونا آمد، یک بار ترورهایی که اسرائیل در ایران انجام داد و همه اینها بر گردشگری تأثیر میگذارد.
وی میافزاید: در چنین شرایطی دولتها از برنامه اصلی خود خارج میشوند و نمیتوانند کاری انجام دهند. گردشگری مانند کشاورزی است که اگر سرما به درخت بزند، دیگر محصولی نمیدهد.
محبخدایی با اشاره به اینکه امنیت، یکی از مباحث مهم در صنعت گردشگری است، اظهار میکند: در حال حاضر با توجه به هجمههایی که علیه ایران میشود و ایرانهراسی تشدید شده است، طبعاً گردشگر -فارغ از اینکه سفرش چند دلار برایش تمام میشود - به جایی میرود که خیالش راحتتر باشد. بنابراین باید سعی شود این فضای ایرانهراسی تعدیل شود تا راحتتر بتوان روی جذب گردشگر خارجی کار کرد و به هدف مورد نظر در برنامه هفتم پیشرفت رسید.
معاون اسبق گردشگری وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، مهمترین اولویت امروز صنعت گردشگری را توجه به مفاهیم «سفر برند» و «سفر محصول» میداند و میگوید: باید بدانیم گردشگری فقط سفر اشخاص نیست. سفر برند یا محصول هم جزو ظرفیتهای گردشگری است. الان شکلات دبی با سفر برند سبب شده کارخانه تیرنگ ایرانی اقدام به تولید شکلات دبی کند.
محبخدایی با اشاره به اینکه پسته، کنافه و فرمول ساخت شکلات دبی به ترتیب از ایران و ترکیه است، عنوان میکند: اما اسم یا برندش متعلق به دبی است. یا وقتی به رستوران میرویم در منو، پیتزای ایتالیایی میبینیم، در حالی که خمیر و همه چیز دیگر آن ایرانی است ولی ما آن مزه خوبش را به حساب ایتالیا میگذاریم. بنابر این در ذهن ما ایتالیا هرچه دارد خوب است. این یعنی ما «سفر محصول» ایران را جدی نگرفتهایم.
وی با تأکید بر اینکه یکی از مواردی که به شکسته شدن ایرانهراسی کمک میکند، سفر محصول ایرانی به دیگر نقاط دنیاست، تصریح میکند: همچنین برای کمک به توسعه صنعت گردشگری ایران باید سفر برند محصول ایرانی شکل بگیرد.
محبخدایی سفر برند را اولویت کارشناسان و تصمیمسازان کشور نمیداند و بیان میکند: چون دانش آن را ندارند قاعدتاً این موضوع اولویتشان نیست. این درحالی است که سفر برند هیچ ربطی نه به تحریم و نه به جنگ دارد.
وی در پاسخ به اینکه برای توسعه اقتصادی و رهایی از تکمحصولی چه تعداد گردشگر و با چه کیفیتی نیاز است، میگوید: تمرکز صرف بر «تعداد» اشتباه است؛ گردشگری ظرفیت محصولاتی دارد. گردشگر سلامت ممکن است ۳هزار دلار بیاورد، اما گردشگر زیارتی ۶۰۰دلار. البته هر دو اینها لازم هستند چون تعداد گردشگر سلامت کم است اما تعداد گردشگر زیارت زیاد بوده و اگر ۵میلیون گردشگر زیارتی به کشور بیایند، درآمد آن بسیار بیشتر از ۱۰۰هزار گردشگر سلامت است.
محبخدایی با اشاره به ظهور مفاهیم جدید تأکید میکند: ای کاش از هوش مصنوعی استفاده کنیم و بدانیم مفاهیم تازهای آمده است؛ باید از ظواهر مانند «دهمین کشور گردشگری» عبور کنیم و به کالبد قضیه برسیم.
وی در خصوص مهمترین دغدغههای فعالان صنعت گردشگری هم میگوید: فعالان این حوزه عادت به روشهای کلیشهای کردهاند. مثلاً کسی را در نظر بگیرید که هر روز از یک مسیر پرترافیک به محل کارش میرود اما حاضر به استفاده از مسیرهای جدید نیست. درواقع مسیریاب یا همان ابزار فناوری در دسترس است، اما از آن استفاده نمیکند و تا آخر عمر از همان مسیر تکراری به مقصد میرود.
محبخدایی راه رفع مشکل یاد شده را نه در انتظار برای کمک دیگران، که در تغییر از درون میداند و خاطرنشان میکند: نخست باید خودمان پوست بیندازیم. این تغییر از خودمان آغاز میشود. فرد دیگری را مقصر ندانیم؛ مشکل، خودمان هستیم. فعالان صنعت در اقتصادمان همین مشکل را دارند.
خلاصه کلام اینکه صنعت گردشگری در برابر ناملایمات بهشدت شکننده است و حل مشکلات گردشگری ایران، بیش از آنکه به منابع مالی نیاز داشته باشد، به عزم سیاسی و تغییر نگرش نیاز دارد. به عبارتی تا زمانی که مفهوم «سفر برند» و «سفر محصول» در کانون توجه مسئولان قرار نگیرد، نمیتوان از داشتهها بهره برد.




نظر شما