جنگ ۱۲روزه تحمیلی اخیر، بار دیگر نگاهها را متوجه جایگاه قهرمان و نقش سینما در روایت مقاومت کرد. این رویداد، شوکی به فضای فرهنگی و سینمایی وارد کرد و ضرورت بازاندیشی در شیوههای بازنمایی قهرمانان معاصر را پیش روی ما گذاشت.در گفتوگوی پیشرو با سیدمحمد حسینی، مدیرعامل انجمن سینمای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و مدیر گروه فیلم و سریال روایت فتح، به بررسی ابعاد این تحولات، از تعریف قهرمان در سینمای جنگ و دفاع مقدس گرفته تا چالشهای امروز در رساندن این روایتها به سطح جهانی پرداختیم.
آیا مفهوم «قهرمان» در سینمای دفاع مقدس با قهرمان کلاسیک تفاوت دارد؟
این پرسش بسیار بزرگ و دارای دامنه گستردهای برای پاسخگویی است. اجمالاً میتوان گفت نوع نگاه به مفهوم قهرمان در سینمای دفاع مقدس، نگاه ما به سینمای جنگ را نیز مشخص میکند. در سینمای جنگ، معمولاً برخی از عناصر در کنار شخصیت اصلی داستان، از اصالت ذاتی برخوردارند. برای مثال سلاح، ابزار، موقعیتها و عناصری همچون انتقام، مواردی هستند که قهرمان را در سینمای جنگ شکل میدهند. این عناصر همگی بیرونی و فیزیکیاند؛ بهعبارتی، قهرمان در نسبت با این عوامل معنا پیدا میکند.اما در سینمای دفاع مقدس، این الگو اغلب شکسته میشود. به جای وابستگی به سلاح و ابزار، نوع سلوک فرد جایگزین آنها میشود. به این معنا که انسانها در مسیر «شدن» تعریف میشوند و قهرمانی در طول یک فرایند شکل میگیرد. قهرمان زمانی شکل میگیرد که شخصیت داستان، در مسیر سلوک خود به تعالی برسد. این تعالی، نوعی حرکت به سمت وصال بیشتر با حقیقت است. در انتهای این مسیر، به مفهومی چون شهادت میرسیم.در سینمای جنگ، کشته شدن قهرمان به معنای پایان تراژیک ماجراست و نباید اتفاق بیفتد. اما در سینمای دفاع مقدس، این نقطه اوج است؛ یک نوع عروج و وصال. البته این الزام وجود ندارد که همه قهرمانان در سینمای دفاع مقدس به شهادت برسند، اما آنچه انسانها را به قهرمان تبدیل میکند، ویژگیهای انسانی نظیر گذشت، نوعی منش جوانمردانه یا «لوتیمنشی» است. بزرگمنشی، متانت، شیوه برخورد و روش زیستن، بیش از بازوهای پرقدرت یا ابزار جنگی در قهرمانسازی مؤثرند.
این تفاوتهاست که تعریف قهرمان در سینمای دفاع مقدس را با قهرمان در سینمای جنگ متفاوت میسازد. در سینمای دفاع مقدس بیشتر به سیر درونی و روحی شخصیت پرداخته میشود، نه به ویژگیهای جسمی. بنابراین نوع قصهگویی متفاوت میشود و داستانهایی با محوریت احساس، انسانیت، مهر و رأفت انسانی شکل میگیرند. به طور کلی، در این نوع سینما، این مؤلفهها به اصالت میرسند.
با توجه به تفاوت بنیادی تعریف قهرمان در سینمای دفاع مقدس نسبت به سینمای جنگ، قهرمانان این سینما از ابتدا تا امروز چه سیر تحولی را طی کردهاند؟
همان طور که گفته شد، قهرمان در این سینما، متفاوت از قهرمان کلاسیک است، در نتیجه، شخصیتهای متفاوتی نیز در دو سوی این طیف خلق میشوند. برای مثال در فیلم «آژانس شیشهای»، قهرمان بهشکلی خاص تصویر شده، اما در فیلمهایی مانند «صیاد» قهرمان چهرهای فرشتهگونتر دارد. اینها همه متعلق به طیف سینمای دفاع مقدساند، اما جلوههایی متفاوت از قهرمان را به نمایش میگذارند.در آثار سینمای دفاع مقدس، چه در میدان نبرد و چه در فضای شهری، قهرمان در نهایت به فداکاری برای دیگران یا اصلاحگری در مناسبات اجتماعی میرسد.
به نظر من، سینمای دفاع مقدس در همه این موارد دارای ساختاری یکپارچه است. گاهی قهرمان در این نوع سینما به شهادت نمیرسد؛ مانند آنچه در فیلم «پیشمرگ» میبینیم. در این فیلم، هر چند قهرمان شهید نمیشود، اما کنش قهرمانانهاش در مسیری قرار دارد که در آن عزت، کرامت و رأفت انسانی موج میزند.
چه نقاط عطفی را در روند تکامل این ژانر از ابتدای انقلاب تا امروز میتوان برشمرد؟
در دهه ۶۰ عواملی موجب شد آثار سینمای دفاع مقدس بیشتر ناظر به تصویر حماسه باشند. فیلمهایی مانند «کانی مانگا»، «عقابها»، «هراس» و حتی «گذرگاه» سعی داشتند تصویری از مردانی در میدان نبرد ارائه دهند که فراتر از آن چیزی بودند که در ذهن عموم تصور میشد.
اما در دهه ۷۰، ورق برگشت و نگاه سینما به کنکاش در خاطرات واقعیتر متمایل شد. آثاری مانند «دیدهبان» و «مهاجر» و بعدتر فیلمهای رسول ملاقلیپور، محسن وزیری و دیگر کارگردانان، تلاشی بودند برای پاسخ به این پرسش که: «آنچه واقعاً رخ داد، چه بود؟».
در دهه ۸۰، سینمای دفاع مقدس بیشتر به بُعد اجتماعی پرداخت. برای مثال کار مازیار میری یا حتی فیلمهایی همچون «آژانس شیشهای» تلاش کردند این وجه را برجسته کنند. در همین دهه، رشد تکنیکی سینما هم آغاز شد. فیلم «دوئل» نقطه عطفی در این مسیر بود و سبب تحول نه تنها در سینمای دفاع مقدس، بلکه در کلیت سینمای ایران شد. صدای دالبی برای نخستین بار در ایران استفاده شد و نوآوریهای تکنیکی نیز در این دهه وارد سینمای دفاع مقدس شد.در دهه ۹۰، این روند به اوج رسید و شخصیتمحوری جایگاه مهمتری پیدا کرد. روایتهایی شکل گرفتند که تمرکزشان بر پرتره شخصیتهای واقعی جنگ بود. فیلمهایی مانند «مجنون»، «غریب»، «پیشمرگ»، «احمد»، «صیاد»، «آسمان غرب» و سایر آثار مشابه تلاش کردند شخصیتهایی که مخاطب بارها نامشان را شنیده اما آنها را در صحنه نبرد ندیده بود، به گونهای ملموستر به تصویر بکشند.
با وجود این دسترسی و پیشرفتها، جای خالی زنان در سینمای دفاع مقدس هنوز هم به شدت احساس میشود. آیا زمان آن نرسیده که قهرمان زن هم در مرکز روایتها قرار گیرد؟
در این سالها، تلاشهایی هم برای ارائه تصویر زنانه و مادرانه از دفاع مقدس صورت گرفته است. فیلمهایی مانند «سرهنگ ثریا»، «دسته دختران» و... گامهایی در این مسیر برداشتهاند. به نظرم، این بخش همچنان در حال رشد و بلوغ است. همان گونه که در ساخت آثار پرتره شاهد بلوغ هستیم، در این حوزه نیز چنین رشدی در حال وقوع است. میتوان گفت در سالهای اخیر، پرداختن به چهرههای برجسته زنان دفاع مقدس در اولویت قرار گرفته است.
پیشنهاد شما برای تسریع روند تولید آثار مرتبط با زنان در دفاع مقدس چیست؟
پیشنهاد من برای تسریع روند تولید آثار اینچنینی آن است که تلویزیون نقش فعالی ایفا کند. به عنوان مثال اگر شخصیتهایی همچون خانم دباغ که از زنان تأثیرگذار در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بودند، در قاب تلویزیون به درستی معرفی شوند، میتوانند بستر مناسبی برای حضور در سینما نیز فراهم آورند. تلویزیون باید پیشقدم شود و شخصیتهای زن در انقلاب اسلامی را در روایتهایی دقیق و صحیح معرفی کند تا این جریان به سینما نیز منتقل شود.
با ظهور نسل جدید فیلمسازان انقلابی پوستاندازی جدیدی در سینمای دفاع مقدس اتفاق افتاد، تفاوت این نسل با فیلمسازان نسل اول دفاع مقدس (مثل حاتمیکیا، ملاقلیپور و درویش) چیست؟
مقایسه سینما و سینماگر گذشته و امروز، مقایسه کامل و دقیقی نیست. بخشی از سینما مربوط به خلاقیتهای کارگردانی و جنبههای هنری است، و بخش دیگر به شدت وابسته به فناوری است. هر چه جلوتر میرویم، ابزارهای تکنولوژیک کمک بیشتری به سینما میکنند و ما شاهد آثار باشکوهتری هستیم.در گذشته، امکانات تصویری و ویژوال امروز را نداشتیم؛ بنابراین، بسیاری از آنچه اکنون در سینما قابل اجراست، آن زمان ممکن نبود. سیستم جلوههای ویژه کامپیوتری امروز، بسیاری از نیازهای میدانی را رفع کرده و سبب رشد سینمای بصری شده است. از این رو، مقایسه سینمای گذشته و امروز نمیتواند منصفانه باشد، مگر از نظر خلاقیتهای کارگردانی.در این حوزه نیز نمیتوان به طور کامل به نفع نسل جدید قضاوت کرد. در نسل گذشته، آثاری ساخته شدند که هنوز هم بینظیرند. برای مثال، «مزرعه پدری» ساخته مرحوم ملاقلیپور، با تصویری که از سیال ذهن ارائه میدهد، همچنان در تاریخ سینمای ایران جایگاه برجستهای دارد. یا فیلم «مهاجر» از ابراهیم حاتمیکیا که به شکل خلاقانهای خیال و ذهن را به تصویر میکشد. در واقع، گاه محدودیتهای گذشته موجب شدهاند خلاقیتهای بیشتری شکل بگیرد؛ خلاقیتی که شاید در دوره تکنولوژیک امروز، کمتر دیده شود.
اگر بخواهید یک ویژگی مهم برای احیای سینمای دفاع مقدس در دهه پیش رو انتخاب کنید، آن ویژگی چیست؟
به نظر من، بزرگترین ضعف سینمای دفاع مقدس در حال حاضر عدم معرفی جهانی است. سینمای دفاع مقدس باید پیله خود را کنار بزند و در سطح جهانی پرواز کند. جهان منتظر است تا تصویر ما را از دو مؤلفه تمدنیمان یعنی تاریخ و جنگ را ببیند. بخشی از این انتظار ناشی از تبلیغات منفی غرب علیه ماست و بخشی نیز نتیجه نوع نگاه خود ما به این موضوعات است.جهان در انتظار است ببیند ما چگونه تاریخ خود را روایت میکنیم و چه تصویری از جنگ داریم. هنوز اقدام جدی در این زمینه انجام نشده است. ما باید روایتی روان و قابل فهم بدون نیاز به دوبله ارائه دهیم؛ روایتی که در همه جای دنیا قابل تماشا باشد. اکنون در این زمینه دچار ضعف هستیم.
به نظر شما، جنگ ۱۲روزه تحمیلی اخیر، توجه جامعه و سینما را به موضوع دفاع مقدس جدیتر کرد؟
به نظر من آنچه رخ داده، شوکی برای جامعه و سینما بود؛ شوکی که موجب شد تعریفی که در حال فراموشی بود، دوباره یادآوری شود. اکنون توجه بسیار جدیتری به این موضوع جلب شده و به گمان من، در سالهای آینده شاهد آثار باشکوهتری خواهیم بود.




نظر شما