در دنیای پیچیده و پرتلاطم ژئوپلیتیک امروز، جابهجایی قدرتها به وضوح در حال شکلگیری است. ایالات متحده آمریکا، کشوری که روزگاری بهعنوان نماد بیچونوچرای اقتدار جهانی شناخته میشد، این روزها با بحرانهای داخلی و کاهش اعتبار بینالمللی مواجه است. این وضعیت به ویژه در دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ، با سیاستهای ناپایدار و رفتارهای غیرقابل پیشبینی او تشدید شده است. در مقابل، چین با رهبری شی جینپینگ و رویکردی حساب شده و استوار، به تدریج جایگاه خود را در عرصه جهانی ارتقا داده و نفوذ خود را افزایش میدهد. این روند نه تنها نتیجه تغییرات سیاسی در آمریکا است، بلکه بازتابی از تغییر توازن قدرت در نظام بینالملل، تغییر روابط بین کشورها و تغییر نگرش افکار عمومی جهانی نیز به شمار میآید.
نمایش قدرت چین و غیبت آمریکا در صحنه جهانی
یکی از صحنههای بارز این تغییر، رژه نظامی بزرگ چین در سالگرد ۸۰ سالگی پایان جنگ جهانی دوم است. شی جینپینگ در این مراسم کنار ولادیمیر پوتین و کیم جونگاون ایستاده بود، در حالی که رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، نه تنها دعوت نشده بود بلکه در توییتر به انتقادهای تند خود پرداخت. این غیبت و واکنشها پیامی واضح داشت: رهبران اقتدارگرا و با برنامه مانند پوتین، شی و کیم، ترامپ را رقیبی جدی نمیدانند و او را دستکم گرفتهاند. این بیاعتنایی دیپلماتیک نشانگر بحران عمیق داخلی و ضعف رهبری آمریکا در دوره ترامپ است؛ کشوری که در عرصه جهانی سرگردان و فاقد جهتگیری مشخص به نظر میرسد.
کاهش اعتماد جهانی به آمریکا
کاهش اعتماد و محبوبیت آمریکا در سطح جهانی نیز به خوبی نمایان است. نتایج نظرسنجیهای انجامشده در ۲۴ کشور مختلف در اوایل سال ۲۰۲۵ حاکی از کاهش قابل توجه نگاه مثبت به آمریکا بود. در ۱۵ کشور این کاهش تا یک سوم مشاهده شده است. حتی متحدان دیرینه آمریکا مانند مکزیک، سوئد، لهستان و کانادا نیز در این دوره کاهش اعتماد به واشنگتن داشتهاند. در ۱۹ کشور، اکثریت مردم به توانایی ترامپ در مدیریت امور بینالمللی شک دارند. این کاهش اعتماد در مقایسه با سالهای پیش از ترامپ، که محبوبیت آمریکا به مراتب بالاتر بود، بسیار چشمگیر است. ترامپ همچنین در مسائل خاص از جمله محیط زیست، اقتصاد جهانی و بحران روسیه و اوکراین نیز با انتقادهای گسترده مواجه است. بسیاری از پاسخدهندگان او را فردی خودمحور، پرخطر و بیکفایت توصیف میکنند که حتی اگر او را «رهبر قوی» بدانند، این ویژگیها زیر سایه ضعفها و نقصهایش قرار میگیرند.
سیاست خارجی متزلزل و اشتباهات راهبردی
سیاست خارجی ترامپ، یا بهتر است بگوییم فقدان یک استراتژی منسجم، به این سقوط اعتبار دامن زده است. رفتارهای شخصی، سمپوزیومهای بینتیجه، تعرفههای ناگهانی و فشارهای بیمورد بر متحدان، چهرهای از آمریکا به نمایش گذاشته است که بیشتر درگیر اختلافات داخلی و نمایشهای سیاسی است تا رهبری واقعی. نمونه برجسته آن، دیدار ترامپ با پوتین در آلاسکا بود که باعث شد پوتین در کنفرانس خبری برتری خود را نشان دهد و ترامپ در مقابل منفعلانه مواضع روسیه را تکرار کند؛ حادثهای که متحدان اروپایی را ناامید کرد. همچنین رابطه احساسی ترامپ با کیم جونگاون در دوره اول ریاستجمهوری نتوانست مانع رشد زرادخانه هستهای کره شمالی شود. انتخابهای کابینه ترامپ نیز که شامل افراد کمتجربه یا کسانی بود که بر اساس مسائل شخصی فعالیت میکردند، به افزایش آشفتگی کمک کردند.
اقتصاد؛ میدان رقابت چین و آمریکا
از سوی دیگر، اقتصاد نیز یکی از عوامل مهم در تغییر توازن قدرت است. چین در بسیاری از کشورها بهعنوان بزرگترین اقتصاد شناخته میشود و سیاستهای تجاری سختگیرانه ترامپ، از جمله تعرفههای ۵۰ درصدی بر کالاهای هندی، متحدان سنتی آمریکا را به سوی چین سوق داده است. چین خود را به عنوان جایگزینی قابل اعتماد معرفی کرده و قراردادهای متعددی حتی با رقبایی مانند هند منعقد کرده است. محبوبیت اقتصادی چین در کشورهای با درآمد متوسط از ۱۵ درصد در سال ۲۰۱۵ به ۴۵ درصد در سال ۲۰۲۵ افزایش یافته است.
صعود تدریجی چین و بهبود اعتبار جهانی
در مقابل، چین با روندی تدریجی اما مستمر در حال افزایش محبوبیت و نفوذ جهانی است. بر اساس نظرسنجیها، محبوبیت چین در سال ۲۰۲۵ نسبت به دوران پاندمی کرونا بهبود یافته و اعتماد به رهبری شی جینپینگ در بسیاری از کشورها افزایش داشته است. شی جینپینگ رویکردی مبتنی بر ثبات، مسئولیتپذیری و همکاری با کشورهای در حال توسعه اتخاذ کرده است، رویکردی که در تضاد کامل با نوسانات و بیثباتی سیاست ترامپ قرار دارد. در اجلاس شانگهای، شی جینپینگ بر ایجاد نظم اقتصادی و امنیتی جدید با محوریت کشورهای در حال توسعه تأکید کرد و در نقش میانجی میان روسیه و هند ظاهر شد. سرمایهگذاریهای گسترده چین در خاورمیانه، آفریقا و آمریکای لاتین موجب افزایش نفوذ اقتصادی بیهزینه نسبت به مداخلات نظامی غرب شده است.
چشمانداز نظام چندقطبی و پایان عصر یکقطبی
نظرسنجیهای جهانی نیز این تغییر گرایش را تأیید میکند؛ اکثریت کشورها به چین گرایش مثبت بیشتری دارند و آن را به عنوان متحدی قابل اعتماد میدانند. چین به عنوان بازیگر اصلی در نظام چندقطبی آینده مطرح است، در حالی که آمریکا به دلیل سیاستهای ناپایدار، رهبری ضعیف و کاهش اعتبار در نهادهای بینالمللی، جایگاه خود را از دست میدهد. اختلافات تجاری و امنیتی آمریکا راه را برای توسعه نفوذ چین باز کرده و نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم را به چالش کشیده است.
تغییر نظم جهانی در حال وقوع است
در نهایت باید گفت، دوران برتری مطلق آمریکا رو به پایان است و چین با رویکردی پایدار و استراتژیک، گام به گام خود را به عنوان قدرت اول جهانی تثبیت میکند. این تغییر بزرگ، پیامدهای گستردهای برای امنیت، اقتصاد و سیاست بینالمللی به همراه خواهد داشت و جهان را به بازتعریف مناسبات و اتحادهای خود وادار خواهد کرد.




نظر شما