در سالهای اخیر، پدیده مهاجرت نخبگان بهویژه جوانان با استعداد، دانشجویان ممتاز، برگزیدگان المپیادها و نفرات برتر کنکور به یکی از جدیترین چالشهای کشور تبدیل شده است.
گزارشهای متعدد و آمارهای رسمی و غیررسمی نشان میدهند تعداد قابلتوجهی از برترین مغزهای کشور، به دلایل گوناگون از جمله نبود حمایتهای کافی، ضعف در سیاستگذاریهای علمی، نبود امنیت شغلی، ناکارآمدی سیستمهای جذب و نگهداشت نخبگان و همچنین بیاعتمادی به آینده، تصمیم به ترک کشور گرفتهاند.
در شرایطی که کشورهای توسعهیافته با فراهم آوردن امکانات گسترده و برنامهریزی دقیق در حال جذب نخبگان جهانی هستند، پرسش اساسی این است ما برای حفظ نخبگانمان چه کردهایم؟ آیا تنها افتخار به رتبههای درخشان کنکور و المپیادها کافی است یا باید بستر ماندگاری، رشد و اثرگذاری این سرمایههای انسانی را فراهم کرد؟
سیاستهایی که ضمانت اجرایی نداشت
سید محمدصادق موحد، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به سیاستهای کلان کشور درخصوص حمایت از نخبگان در سالهای گذشته، به ما میگوید: در بخشی از دوره دوم فعالیتهای بنیاد ملی نخبگان بهویژه در سال ۱۳۹۱ دو سند بسیار مهم در این حوزه به تصویب رسید.
«سند راهبردی کشور در امور نخبگان» و «سند سیاستهای اجرایی طرح شناسایی و هدایت استعدادهای برتر» (شهاب) از جمله اسناد تحولی بنیادین این دوره به شمار میرفتند.موحد با اشاره به راهبردهای کلان سند راهبردی میافزاید: استقرار نظام شناسایی و هدایت اجتماعات نخبگانی، توانمندسازی این اجتماعات در چارچوب گفتمان ایرانی-اسلامی، زمینهسازی برای اثرگذاری نخبگان در جامعه، ارتقای نظام سیاستگذاری و مدیریت و توسعه زیرساختهای فرهنگی و پژوهشی ازجمله اهداف اصلی این سند بودند.
وی تصریح میکند: این سند تمامی مراحل لازم، از شناسایی تا توانمندسازی، اثرگذاری و اصلاح چرخه زیست بوم نخبگانی را دربرمیگیرد، بهگونهای که در مقایسه با اسناد مشابه، بسیار فاخر و متناسب با فرهنگ ایرانی-اسلامی تدوین شده است.
معاون سابق مستعدان و آیندهسازان بنیاد ملی نخبگان در ادامه با تأکید براینکه ارزیابی میزان موفقیت این اسناد نیازمند بررسی عوامل مختلفی همچون تقسیم کار ملی، نظام بودجهریزی و نظارت بر اجراست، خاطرنشان میکند: اگرچه بسیاری از سازوکارهای خوشتعریف برای چرخه نخبگانی طراحی شدهاند، اما پس از گذشت بیش از یک دهه از تصویب سند، همه انتظارات محقق نشدهاند و این در حالی است که به نظر میرسد مشکل اصلی به نبود ضمانت اجرایی و ضعف در تخصیص بودجه بازمیگردد.
کاهش حس امید به آینده در میان نخبگان
موحد در پاسخ به این پرسش که بزرگترین چالشها و موانع در مسیر حفظ نخبگان در کشور چیست، میگوید: یکی از جدیترین چالشها کاهش حس امید به آینده در میان جامعه هدف بنیاد ملی نخبگان است؛ بهطوری که نبود ثبات اقتصادی، شفاف نبودن قوانین مالیاتی، افزایش شکاف طبقاتی، گسترش فعالیتهای سوداگرانه در اقتصاد و تفاوت چشمگیر در سطح رفاه اجتماعی در مقایسه با برخی از کشورهای منطقه، انگیزه نخبگان را برای ماندن کاهش داده است.
وی تصریح میکند: متأسفانه موج فزاینده میانمایگی و نگاه سطحی در مدیریت کشور تا حدی وجود دارد، همچنین القای چنین تصویری از طریق برخی رسانهها، ضعف ساختاری در آموزش و پرورش، تکساحتی شدن دانشآموزان و ناکارآمدی در فرایند پذیرش در آزمون سراسری همگی از دیگر عوامل مؤثر در نرسیدن به اهداف مندرج در سند راهبری در امور نخبگان هستند.
این استاد دانشگاه در ادامه درباره اینکه آیا بستری برای مشارکت نخبگان در تصمیمسازیهای کلان کشور فراهم شده است یا خیر، عنوان میکند: اگرچه رؤسای جمهور در دورههای مختلف به این موضوع توجه ویژه نشان دادهاند، اما در عمل ساختار مناسبی برای بهرهگیری از ظرفیت نخبگان در سیاستگذاریهای کلان بهنحوی که انتظار میرود، وجود ندارد.
موحد با اشاره به تغییرات مکرر و گاه غیرضروری در رویهها و دستورالعملها تأکید میکند: اصرار بر تغییر الگووارهها بدون نیاز واقعی به تغییر آنها و کمثباتی در رویکردهای مدیریتی از مشکلات و موانع اصلی عدم بهرهگیری از نخبگان در تصمیمگیریهای کلان است.
گسترش فضای گفتوگو، مشارکت نخبگان در تصمیمسازیها، استفاده از تجربههای پیشین و پرهیز از بازتولید مکرر طرحها و برنامهها ضرورتی انکارناپذیر برای کاهش سطح میانمایگی مدیریتی است.
ضرورت توجه به چرخش نخبگانی
استاد دانشگاه شهید بهشتی با تأکید بر اینکه مهاجرت علت نیست، بلکه معلول عواملی چون مشکلات اقتصادی و مسائل حکمرانی است، میافزاید: ما باید نگاه خود را از مهاجرت به سمت چرخش نخبگان تغییر دهیم؛ در جهان امروز چرخش نخبگان پذیرفته شده است، اما در ایران به جذب استعداد از کشورهای منطقه و همسایه توجه کافی نشده است.
لازم است به جای تمرکز صرف بر مقوله مهاجرت، به مفهوم چرخش نخبگان توجه کرده و از ظرفیت کشورهای منطقه برای جذب استعدادهای آنها نیز بهره گرفته شود.
موحد همچنین از اقدامات مؤثر برخی نهادها برای حفظ جامعه نخبگانی در کشور یاد میکند و ادامه میدهد: سازمان توسعه همکاریهای علمی و فناورانه بینالمللی و معاونت علمی ریاست جمهوری با همکاری بنیاد ملی نخبگان توانستهاند شمار قابل توجهی از دانشآموختگان ایرانی مقیم خارج را برای اثرگذاری در داخل کشور به کشور بازگردانند.
با این حال برای تحلیل دقیق این روند به آمار رسمی و جامع از سوی دستگاههای مسئول نیاز داریم؛ هرچند براساس ارزیابیها و روندهای بلندمدت، خروج نخبگان هنوز بیشتر از ورود آنها به کشور است.
وی درخصوص حمایتهایی که از نخبگان میشود نیز توضیح میدهد: پس از توقف مقطعی برخی برنامهها به نظر میرسد بنیاد ملی نخبگان بار دیگر حمایتهای خود را برای جامعه هدف؛ از دوره دانشآموزی تا دانشآموختگی و همچنین گروههای تخصصی غیردانشگاهی احیا کرده است.
براساس اطلاعاتی که تا سال ۱۴۰۲ در اختیار داریم، برنامههای بنیاد برای ۹ جامعه هدف تدوین شده بود. برنامههای تدوین شده شامل تسهیلات جذب در نهادهای فناورانه مراکز آموزش عالی، دستگاههای اجرایی و شرکتهای دانشبنیان و همچنین ارائه فرصتهای پسادکترا بوده است که البته این برنامهها در ادامه با بازنگریهایی همراه شدند.
معاون سابق مستعدان و آیندهسازان بنیاد ملی نخبگان به ارائه پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت حمایت جامعه نخبگانی میپردازد و میگوید: در سیاستگذاریها باید دایره اثرگذاری نخبگان توسعه یابد، نهادهای مستعدپرور شناسایی شوند و به فعالیتهای مسئلهمحور توجه بیشتری شود.
توجه به تنوع استعدادها، طراحی مسیرهای متنوع رشد و همافزایی میان نهادهای مختلف ازجمله اقداماتی است که میتواند چرخه نخبگانی را تقویت کند.
مطالبهگری بنیاد برای جذب نخبگان
وی همچنین به ضرورت تلاش درراستای همافزایی نهادها برای رسیدن به نظام نخبگانی مطلوب اشاره میکند و خواستار مطالبهگری بنیاد از سازمانها برای جذب نخبگان، اصلاح نظام بودجهریزی و مشارکت بنیاد در تخصیص اعتبارات شده و ادامه میدهد: رواج فضای تصمیمسازی از طریق گفتوگو، اصلاح رویکرد نادرست ابداع برنامههای مبتکرانه از نو و همچنین شریک شدن در ابداعات سایر مدیران و استفاده از انبوه تجربیات و اصلاح آنها میتواند در این زمینه راهگشا باشد.
معاون سابق مستعدان و آیندهسازان بنیاد ملی نخبگان با تأکید بر ضرورت اصلاح نظام بودجهریزی در حوزه نخبگان، خاطرنشان میکند: لازم است امکان استفاده از بودجهها در دستگاههای متولی و نیز اجرای سند راهبردی کشور در امور نخبگان با نظر و تأیید بنیاد ملی نخبگان گره بخورد تا تخصیص منابع هدفمند و مؤثر صورت گیرد.
موحد همچنین تمرکز بر هویت فردی و جمعی نخبگان را یکی از پیش نیازهای موفقیت در این عرصه میداند و میافزاید: طراحی چرخهای پویا برای زیستبوم نخبگانی باید در دستور کار قرار گیرد تا این قشر بتواند نقش واقعی خود را در توسعه کشور ایفا کند.
وی در ادامه برخی پیشنهادهای اجرایی را نیز مطرح و اظهار میکند: ارتقای منزلت اجتماعی جامعه هدف بنیاد بهویژه اعضای هیئت علمی دانشگاهها ازجمله اقدامات مهمی است که میتواند بر انگیزه و ماندگاری نخبگان دانشگاهی اثرگذار باشد؛ همچنین توسعه کارگزاریهای منابع انسانی به عنوان نهادهای واسط میان نخبگان و دستگاههای اجرایی، شرکتها و نیازهای جامعه میتواند فرایند شناسایی و بهکارگیری استعدادها را تسهیل کند.
بازنگری در تقسیم کار ملی برای اجرای سند راهبردی کشور در امور نخبگان، همراه با تدوین برنامههای زمانبندی شده و نظارت بر اجرا از سوی نهادی مستقل میتواند کارآمدی نظام حمایت از نخبگان را افزایش دهد.
موحد خاطرنشان میکند: اجرای برنامههایی با هدف افزایش جذابیت فعالیت نخبگان در حوزههای علمی اولویتدار کشور بهویژه در علوم انسانی، علوم اجتماعی و علوم پایه گامی ضروری برای پایداری اجتماع نخبگانی در تولید دانش و زمینهسازی برای توسعه فناوریها و افزایش رفاه اجتماعی و اقتدار کشور خواهد بود.
زیرساختهایی که وجود ندارد
دبیر ستاد توسعه زیست فناوری معاونت علمی ریاست جمهوری هم با اشاره به اینکه نظام مسائل نخبگان، ابعاد گوناگونی دارد که نگهداشت نخبگان، تنها یکی از این ابعاد است، بیان میکند: وقتی یک نخبه در کشور احساس میکند برای او هیچ امکاناتی وجود ندارد؛ نه آزمایشگاه مناسب، نه بودجه تحقیقاتی، نه حمایت از طرحهای دانشبنیان، درواقع بهطور غیرمستقیم به او گفتهایم اینجا جای تو نیست؛ در چنین شرایطی حتی نیازی نیست به او گفته شود از کشور برود، چرا که با فراهم نکردن زیرساختهای مورد نیاز، بهصورت طبیعی احساس میکند باید کشور را ترک کند؛ درست مانند میهمانی که وقتی از او پذیرایی نمیشود، خودش بلند میشود و میرود.
مصطفی قانعی با اشاره به نقش دانشگاهها در این روند به خبرنگار ما میگوید: ما دانشگاههایی ساختهایم که هیچ مسئولیتی در قبال تبدیل دانشجو به نیروی فناور و مؤثر اقتصادی ندارند؛ دانشگاه صرفاً مدرک میدهد و دیگر خود را پاسخگو نمیداند، در حالیکه در مدلهای جدید دانشگاهی، خروجی دانشگاه براساس میزان اشتغالپذیری دانشآموختگان سنجیده میشود و اگر این نرخ پایین باشد، جایگاه دانشگاه نیز تنزل مییابد.
وی با اشاره به فقر زیرساختهای پژوهشی تصریح میکند: متأسفانه در چند دهه اخیر نتوانستهایم زیرساختهای لازم را برای پژوهش و فناوری فراهم کنیم، آزمایشگاههای پیشرفته کافی در کشور وجود ندارد و اگر کسی بخواهد تحقیق سطح بالا انجام دهد، با موانع متعددی مواجه میشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه بقیةالله(عج) با تأکید بر کمبود بودجههای تحقیقاتی، میافزاید: با وجود تأکیدات رهبر معظم انقلاب و تصریح این موضوع در قوانین و برنامههای توسعهای، همچنان بودجههای پژوهشی ما نسبت به کشورهای دیگر بسیار پایینتر است؛ حتی برخی از کشورهایی که در گذشته فناوریمحور نبودند، امروز در این زمینه از ما جلوتر هستند.
افرادی که از همان ابتدا انگیزه مهاجرت دارند
وی با اشاره به اینکه برخی افراد از همان ابتدا انگیزه مهاجرت دارند و این موضوع را نوعی ارزش شخصی تلقی میکنند، میگوید: برای آنها پذیرش گرفتن از دانشگاههای خارجی تبدیل به افتخار شده و این نگاه در خانوادهها و حتی در میان اعضای هیئت علمی هم رواج یافته است؛ در چنین فضایی، میل به ماندن در کشور کاهش مییابد.
متأسفانه در هیچیک از مقاطع تحصیلی، چه در دبیرستان و چه دانشگاه، برنامه منسجمی برای کار روی انگیزهها و نگاه نخبگان وجود ندارد. گاهی توصیهای شفاهی از سوی یک استاد شنیده میشود، اما برنامهریزی نظاممندی در این زمینه دیده نمیشود.
قانعی با تأکید بر اینکه بسیاری از کشورها، بهخصوص کشورهای توسعهیافته یا درحال توسعه، برای جذب نخبگان برنامهریزی راهبردی دارند، میافزاید: آنها بدون صرف هزینههای آموزش ابتدایی و دانشگاهی، مستقیماً از نیروی انسانی تربیتشده کشورهای دیگر بهرهمند میشوند؛ کشوری که در زنجیره توسعه خود به نیروی انسانی نیاز دارد، تلاش میکند این نیروها را از خارج جذب کند و این موضوع در بسیاری از برنامههای ملی آنها دیده میشود.
دبیر ستاد توسعه زیست فناوری معاونت علمی ریاست جمهوری با بیان اینکه در حال حاضر، اکوسیستم علمی و فناورانه ما با محدودیتهای جدی مواجه است، ادامه میدهد: محدود بودن تبادلات علمی، مالی، فناورانه و حتی ارتباطات بینالمللی موجب شده نخبه احساس کند در این اکوسیستم نمیتواند رشد کند و به دنبال فضایی میرود که فرصت پیشرفت بیشتری برای او فراهم باشد.
وی در خصوص مؤثر نبودن اسناد بالادستی و راهبردی موجود برای حفظ نخبگان اظهار میکند: اگر یک برنامه در عمل نتیجه نمیدهد، نشاندهنده ایراد اساسی در آن برنامه است؛ بسیاری از این اسناد در فضای انتزاعی و ذهنی تدوین شدهاند، بدون آنکه به تمامی مؤلفههای میدانی توجه شود.
برنامهریزی موفق باید براساس دادههای واقعی و در میدان عمل شکل بگیرد، بارها آزمایش شود، اصلاح شود و متناسب با شرایط تغییر کند. تا زمانی که سیاستگذاران به جای ورود واقعی به میدان، تنها در فضای نظری و کلیگویی باقی بمانند، نمیتوان انتظار داشت تغییری جدی در روند مهاجرت نخبگان و حفظ سرمایه انسانی کشور رخ دهد.




نظر شما