تحرکات اخیر عربستان و کویت برای آغاز عملیات در میدان گازی مشترک آرش– الدُرّه، بار دیگر اهمیت راهبردی این ذخایر عظیم را برای ایران و منطقه برجسته کرده است. آن گونه که رسانههای منطقهای گزارش میدهند دو کشور عربی با اتکا به حمایت و مشاوره شرکتهای غربی، درصدد برداشت یکجانبه از منابعی هستند که بخش قابل توجهی از آن در محدوده مرزهای آبی جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. این در حالی است که بر اساس اصول شناخته شده حقوق بینالملل، بهرهبرداری از میادین مشترک تنها در قالب توافقهای دوجانبه یا سهجانبه مشروعیت دارد و هر اقدام یکطرفه، نقض آشکار حقوق کشور صاحب سهم تلقی میشود.
اکنون که آرامکو و شرکت نفت کویت، یادداشت تفاهمی برای توسعه این میدان به امضا رساندهاند، ایران ناگزیر است با تدوین راهبردی فعال و سرمایهگذاری هدفمند، سهم قانونی خود را از میدان آرش حفظ و از تکرار تجربه تلخ میادین مشترک دیگر جلوگیری کند. پرسش اصلی اینجاست: آیا تحرکات عربستان و کویت، در سایه حمایت غرب، بخشی از سناریو فشار اقتصادی علیه ایران است یا فرصتی برای تهران تا با بازتعریف سیاست انرژی منطقهای، حضور خود را تثبیت کند؟
نمیتوان با سمپات سیاسی حق ایران را نادیده گرفت
دکتر حسن مرادی، استاد حقوق انرژی دانشگاه تهران و کارشناس ارشد حوزه انرژی است. او در گفتوگو با خبرنگار قدس با اشاره به پیشینه تاریخی میدان آرش تصریح میکند: داستان این میدان مسئلهای تازه نیست؛ کشف آن به دوران رژیم پهلوی بازمیگردد و ایران نیز در فرایند کشف نقش مستقیم داشته است. این یک واقعیت انکارناپذیر است.
او با تأکید بر ضرورت اتکا به موازین بینالمللی در این مسئله، خاطرنشان میکند: اگر عربستان یا کویت مدعی مالکیت بر میدان آرش هستند، باید ادعای خود را بر اساس حقوق بینالملل به ویژه کنوانسیون حقوق دریاها مطرح کنند، نه با شعار و ادعاهای سیاسی. در حقوق دریاها، منطقه انحصاری اقتصادی هر کشور از سواحل آغاز میشود و تا دریا امتداد دارد؛ بنابراین مرجع نهایی تعیین حدود، قواعد حقوق بینالملل و نهادهای بینالمللی ذیربط هستند، نه اراده یکجانبه ریاض یا کویت.
این کارشناس حقوق انرژی همچنین درباره سازوکار حل و فصل چنین اختلافاتی، میگوید: در چنین پروندههایی، کارشناسان و نهادهای تخصصی بینالمللی باید وارد عمل شوند و مشخص کنند میدان دقیقاً در قلمرو کدام کشور قرار میگیرد. در مواردی ممکن است هر سه کشور ایران، عربستان و کویت سهمی از میدان داشته باشند که در این صورت، تشکیل یک کنسرسیوم مشترک بهترین راهکار است. چنین کنسرسیومی باید منافع همه طرفها را در نظر گرفته و بهرهبرداری را به طور عادلانه سامان دهد.
دکتر مرادی با هشدار نسبت به اقدامهای یکجانبه میافزاید: اگر حتی ایران بخواهد به تنهایی برداشت کند، طرف مقابل نیز حق شکایت یا اعتراض در نهادهای بینالمللی را خواهد داشت. به همین دلیل تعیین حدود دقیق و تکیه بر قواعد حقوقی بینالمللی اهمیتی مضاعف دارد.وی با اشاره به برخی تحرکات اخیر منطقهای، تأکید میکند: در شرایطی که ایران تحت فشارهای متعددی از سوی همسایگان در موضوعات آبی و انرژی قرار دارد – چه از جانب طالبان در موضوع حقابه و چه از سوی برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس در خصوص میدان آرش – نمیتوان با سمپاتی سیاسی یا فشار خارجی حق ایران را نادیده گرفت. قواعد بینالمللی چنین اجازهای نمیدهد.این استاد دانشگاه با تأکید بر ضرورت دیپلماسی هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران، میگوید: اکنون که روابط تهران با کویت به ویژه با عربستان وارد مرحله جدیدی شده است، نباید اجازه داد موضوعی همچون میدان آرش به عاملی برای اختلاف بدل شود.
تجربه نشان داده دشمنان بیرونی میکوشند چنین مسائل مادی را بهانهای برای ایجاد فاصله میان ایران و برادران عرب ما قرار دهند. ما باید با اصل حسن همجواری حرکت کنیم و اجازه ندهیم یک میدان نفت و گاز روابط را خدشهدار کند.
ساختاری جدید درباره میدان آرش تصمیم بگیرد
دکتر ناصر ترابی، کارشناس مسائل استراتژیک و غرب آسیاست. او هم در گفتوگو با قدس با اشاره به ابعاد فنی، مدیریتی و سیاسی این پرونده تأکید میکند: موضوع آرش همانند بسیاری از پروژههای دیگر، هم بعد فنی دارد و هم بعد سیاسی و مدیریتی. در حوزه فنی متأسفانه سالهاست با ضعفها و مسیرهای غلط روبهرو بودهایم. این ضعفها گاهی ناشی از جهالت و گاهی ناشی از سوءمدیریت بوده است.
ما میتوانستیم زودتر از این در حوزههای معادن، میادین انرژی و نفت و گاز اقدامهای بهتری انجام دهیم اما چنین نشده است.
این کارشناس مسائل استراتژیک، تصریح میکند: در ماههای اخیر فشارهای خارجی علیه ایران شدت گرفته است. همان طور که در جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی به ایران فشار میآورد، اکنون نیز برخی کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی و کویت در قالب شورای همکاری خلیج فارس بیانیههایی صادر کردهاند که در آن رسماً ادعا میشود ایران در میدان آرش مالکیتی ندارد. این پیوند دادن موضوع میدان آرش با ادعاهای واهی درباره جزایر سهگانه ایران نشاندهنده استفاده از فضای دیپلماسی و رسانه برای وادار کردن تهران به عقبنشینی است.
او میگوید: ما باید همزمان در سه عرصه دیپلماسی رسمی، دیپلماسی عمومی و حتی دیپلماسی نظامی فعال باشیم. باید در این حوزهها کار کنیم و اگر لازم شد اقدامهای بازدارنده انجام دهیم تا این کشورها بدانند حق ایران قابل معامله نیست.
این کارشناس مسائل غرب آسیا با اشاره به فشارهای همزمان بر منابع آبی و انرژی ایران میافزاید: در شرق کشور موضوع آب هیرمند و محدودیتهای طالبان را داریم و در جنوب موضوع نفتی آرش. این فشارها باید در یک قاب کلان دیده شود. همان طور که امروز مصر و اتیوپی بر سر سد نیل درگیرند، بسیاری از کشورها بر سر منابع نفت، آب و گاز وارد چالش شدهاند. جنگهای آینده، جنگ منابع است.
ترابی معتقد است: کارتلها و شرکتهای عظیم و خانوادههای سرمایهدار صهیونیستی دنیا، به دنبال کنترل منابع در آفریقا، ایران و اوکراین هستند. بسیاری از پیشنهادهایی که به رهبران کشورها – حتی زلنسکی – داده میشود در همین راستاست. بنابراین نباید مسائل را جداگانه دید؛ اینها حلقههای یک زنجیره واحدند.
این کارشناس مسائل استراتژیک میگوید: به نظر من باید در کشور یک ساختار جدید برای مدیریت این مسائل ایجاد شود. وزارتخانههای مرتبط از نفت، راه و صنعت گرفته تا وزارت دفاع و اطلاعات باید فعالتر شوند. اگر این اتفاق نیفتد، در آینده چیزی برای گفتن به فرزندان خود نخواهیم داشت.



نظر شما