به گزارش گروه فرهنگی قدس، ماهیت وجودی صنعت انیمیشن از همان ابتدا چیزی فراتر از سرگرمی بود و اهداف مهمتری همچون فرهنگسازی و آموزش را دنبال میکرد. انیمیشنسازی در سینمای ایران پس از آزمون و خطا و مشق کردنهای بسیار، حالا در جایگاه قابل قبولی ایستاده است؛ از استقبال چشمگیر در گیشه تا حضور در جشنوارههای مختلف و اکرانهای خارجی. اما نکته مهم و قابل تأمل درباره تولیدات داخلی، قدم گذاشتن در یک مسیر تازه و فاصله گرفتن از تمرکز صرف بر تکنیک و فرم و توجه بیشتر به محتواست. اتفاقی که «یوز» آن را دنبال کرده و فارغ از سطح کیفی اثر، انیمیشنی است با داستانی ایرانی و درباره یکی از مهمترین گونههای جانوری بومی در حال انقراض یعنی یوز ایرانی.
«یوز» محصول جدید مرکز انیمیشن سوره و ویستامدیا، به نویسندگی و کارگردانی رضا ارژنگی و تهیهکنندگی احسان کاوه از چهارشنبه گذشته در سینماهای سراسر کشور اکران خود را آغاز کرد. قهرمان این اثر یوزپلنگی به نام «یوز» است که راهی سفری پرماجرا برای بازگشت به وطن میشود. با رضا ارژنگی، کارگردان این انیمیشن درباره انگیزههایش از ساخت این اثر، چالشهای پیش رو و وضعیت سینما به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
در ابتدا به شکلگیری ایده بپردازیم؛ در حالی که اغلب انیمیشنهای ایرانی گریزی به نمونههای خارجی میزنند چه شد شما سراغ یوز رفتید و نخستین فیلمتان را با یک سوژه کاملاً ایرانی ساختید؟

ساخت این فیلم به سال ۱۳۹۶ برمیگردد و من دنبال موضوعی خاص و کاملاً ایرانی میگشتم. معمولاً وقتی سراغ شخصیتهای انسانی میروید، قضاوتهای مختلفی شکل میگیرد؛ اما شخصیتهای حیوانی چنین نیستند و میتوانید آزادانهتر کار کنید. یوز ایرانی هم به دلیل کمیاب بودن و در معرض انقراض قرار داشتن برایم جذاب شد و آناتومی خاصش هم امکان طراحی فانتزی و استایلایز را میداد. نکته دیگر اینکه، این حیوان باید در ایران باشد و برایم جالب بود که اگر از ایران خارج شود، چه اتفاقی میافتد. برای همین، داستان را به دورترین نقطه ممکن و آن طرف کره زمین یعنی آمریکا بردم. ایده را نوشتم و تبدیل به فیلمنامه کردم. اما مراحل تولید به دلیل کرونا و مشکلات بودجه طول کشید و فیلمی که باید پیش از سال ۱۴۰۰ تمام و پخش میشد، امسال به سرانجام رسید.
مهمترین چالشهایی که هنگام تولید تا اکران با آن روبهرو شدید، چه بود؟
بزرگترین مانع، پارادوکسی است که امروز در سینما شاهد آن هستیم. «یوز» از دوم مهر ماه اکران شد و تاکنون بیش از ۸میلیارد تومان فروش داشته است. همزمان فیلم «قسطنطنیه» هم اکرانش را با فیلم ما آغاز کرد و ۲۲ میلیارد تومان فروخته است. درست است که این فیلم بزرگسالان است و با انیمیشن قابل قیاس نیست، اما سختترین چیزی که من با آن مواجه هستم این است که باید با سلیقه امروز مخاطب، او را جذب کنم در حالی که جلویم یک دیوار بزرگ است و سختی کار ما همین است که با رعایت معیارهای کودکانه، بتوانیم مخاطب را پای پرده نگه داریم.
مخاطب من بچههای خردسال هستند و خودم هم یک دختر یکساله دارم و همیشه معیارم این بوده که هر چه برای فرزند خودم مناسب است، برای بچههای مردم هم باشد. من در زمان نوشتن فیلمنامه نمیتوانستم از الفاظ رکیک و مبتذل استفاده کنم و به چند شوخی خیلی ساده بسنده کردم؛ از طرفی دیگر باید کشش داستانی هم حفظ شود. اینکه من چند کاراکتر دیگر هم بیاورم و کار پویاتری ارائه بدهم یعنی تحمیل هزینه بیشتر! اما امکانات مالی اجازه نداد و روایت را به دو شخصیت یوز و بابی محدود کردم، به همین خاطر، این فیلم جزو ارزانترین انیمیشنهایی است که در ایران ساخته شده است.
صنعت انیمیشن ایران در سالهای اخیر پیشرفت خوبی کرده اما گام مهم، بومیسازی و هویتبخشی به اثر است. در حالی که شمار قابل توجهی از تولیدات ما به انیمیشنهای خارجی گرایش دارند و خیلی از آنها یا بدون جغرافیا هستند و یا اساساً کاراکترهایشان ایرانی نیستند، اما یکی از نقاط مثبت «یوز» تمرکز بر هویت ایرانی است. حتی شروع داستان هم با مسابقه فوتبال ایران و آمریکا پیوند خورده است؛ این تعلق خاطر برای شما چه مفهومی دارد؟
من در افتتاحیه فیلم در باغ کتاب هم این نکته را به مخاطبان گفتم که چه از فیلم خوشتان بیاید و چه نه، به ایرانی بودن خودتان افتخار کنید. برخی از این حرف ناراحت شدند، اما روی صحبت من با مردم ایران بود. من باور دارم امروز بیش از هر زمان دیگری به همبستگی ملی نیاز داریم. مردم باید کنار هم بایستند. پروژه بعدی من باز هم درباره ایران خواهد بود، چون همچنان معتقدم نباید از این موضوع عبور کنیم و سراغ مباحث دیگر برویم. طبیعتاً سوژههای دیگری هم وجود دارند اما چیزی که امروز به آن نیاز داریم کنار یکدیگر ایستادن است تا از این روزهای سخت عبور کنیم.
شمایل کاراکتر یوز با نمونه واقعی آن خیلی متفاوت است که البته در داستان توجیه دارد اما درباره طراحی کاراکتر اصلی این انیمیشن هم بگویید که چرا به این شکل طراحی شد؟

یوز قصه ما از بچگی به خاطر شرایط زندگیاش قاچاق شده، در شهری مثل نیویورک زندگی کرده و فقط خورده و خوابیده و طبیعی است که چاق باشد! ضمن اینکه شکار هم بلد نیست چون وسط میدان تایمز نمیتوانسته آهو شکار کند و حتی در برخورد با داییاش هم به او میگوید من فقط خوردم و خوابیدم شما هم امتحان کنید خیلی خوب است! و در نهایت ما به یک توده گرد میرسیم. از طرفی دیگر تجربه نشان داده بچهها تودههای ساده و فرمهای دایرهای را بیشتر دوست دارند و من هم وقتی از بچهها میخواستم برایم این تصویر را بکشند عموماً اشکال دایرهای و تودههای ساده را میکشیدند و این انتخاب هم بر اساس روانشناسی طراحی و رنگ شکل گرفت.
وزنه اکران در سالهای اخیر به سمت سینمای کمدی سنگین بوده و سایر ژانرها هم در سایه آن بودند؛ البته امسال با نمایش چند فیلم اجتماعی فضا تا حدودی متفاوت شده و خوشبختانه همیشه استقبال از انیمیشنها خوب بوده اما در مجموع به نظر شما در شرایط فعلی سینما به کدام سمت میرود؟
در وضعیت فعلی دو باور غلط در میان مردم جا باز کرده است که من به آنها باور ندارم؛ نخست اینکه «سلیقه مخاطب همین فیلمهاست». خیر! سلیقه مخاطب را فیلمساز میسازد. مگر شما میتوانید یک فیلم نازل و بیکیفیت را در سینما نمایش دهید بعد بگویید مردم این را میخواهند؟ موضوع این است که ما خشت اول را کج گذاشتیم و هر چه به مخاطب بدهیم او هم نگاه میکند. مخاطب به سینما میرود که اوقات فراغتش را سپری کند و با فیلمی مواجه میشود و ناچار تماشا میکند ولی آیا مخاطب فرانسوی هم همین طور است؟ فرانسه هنریترین مخاطبان جهان را دارد اما این اتفاق چطور افتاده؟ یک مخاطب عادی چطور مخاطب هنری شده؟ در واقع این فیلمهای خوب بودند که این کار را با مخاطب کردند. چشم مخاطب آموزش دیده و کلاس فیلم دیدنش بالا رفته و مو را از ماست بیرون میکشد و آنجا این دغلبازی عدد و رقم در گیشه وجود ندارد و اگر زمانی هم سینما افت کند دولت فرانسه از آن پشتیبانی میکند و آن را زنده نگه میدارد چون یک مسئله ارزشمند است و فیلم خوب دیدن تبدیل به یک فرهنگ شده اما ما چه میکنیم؟ پیشرفتهایمان را از روی پوستر فیلمها میتوانید ببینید!
و اما مسئله دوم این است که فکر میکنیم کمبود سختافزار داریم؛ در حالی که اصل سینما، فیلمنامه است. یک ایده خوب و یک کاغذ کافی است. خودم به تازگی متوجه این موضوع شدم که نباید بهانه بیاوریم و برای ایدهها و فیلمنامههای خوب صرفاً به فناوری وابسته نیستیم.



نظر شما