از این رو در حالی که هنوز تب خشکی سدها و کمفشاری و قطعی آب به ویژه در شهرهای بزرگ و مناطق مرکزی کشور فروکش نکرده و خبرهای این حوزه یکی پس از دیگری از استمرار الگوهای کمبارش در آینده پیش رو تا تلاش برای بارورسازی ابرها در آبان و ادامه طرح انتقال آب از دریای عمان به فلات مرکزی سرخط خبرها را به خود اختصاص داده است؛ یک پرسش مهم بیشتر از همیشه مطرح میشود؛ پایانی برای این بحران قابل تصور است؟ و پاسخی که به شدت دردناک است! خیر؛
در فقدان یک نگاه راهبردی و کلان به مجموعه انسان-محیط ایرانی یا به عبارت سادهتر، جغرافیای ایران، نمیتوان چشمانداز روشنی در حوزه آب و چالشها و بحرانهای مرتبط با آن متصور بود. در واقع نادیدهانگاری جغرافیا و انتظار ملاطفت داشتن از آن، انتظاری بیهوده و غیرمنصفانه است و این واقعیت، ریشهدار است و یک سوی آن به ضعف آموزش جغرافیا در تحصیلات پایه و آکادمیک میرسد و سوی دیگر آن به سلطه نگاههای صرفاً مهندسی در مناسبات انسانی- محیطی کشور! آنجا که یک سرزمین از منتهاالیه شبهجزیره عربی تا شبه قاره هند، از اوراسیا تا آناتولی و از خزر تا خلیج فارس، گسترده و محل تأثیر و تأثر بوده است. تأثیر و تأثراتی از جنس الگوهای اقلیمی تا ایدئولوژیهای سیاسی و گونههای حکمرانی و دستورهای زبانی!
در چنین شرایطی، برنامههای توسعه یکی پس از دیگری با تجویزهای محیرالعقول، خراسان را قطب کشاورزی و اصفهان را قطب صنایع سنگین، تهران را فربهتر و سواحل اقیانوسی کشور را خالیتر از همیشه کردهاند و همه اینها مؤید همان فرضیه اصلی است که در بسیاری سطوح حکمرانی کشور، مناسبات انسانی- محیطی از فقدان نگاه راهبردی رنج میبرد.
اما راه حل کجاست و چاره چیست؟ بسیار ساده؛ واقعیتهای جغرافیایی را به رسمیت شناخته و دست از مچ انداختنهای بیهوده با آن برداشته و به مرافقت با آن روی بیاوریم. امری که در یک کلمه خلاصه خواهد شد و آن عبارت است از «آمایش»! و آمایش سرزمین عبارت است از دانش و مهارت تطبیق و توافق الگوهای پیشرفت و آبادانی با امکانات و واقعیتهای جغرافیایی.
تا به امروز تجربه زیسته انسان ایرانی به ویژه در دوران معاصر نشان داده فشار بر منابع زیستی از جمله آب که موضوع و دستاویز این نوشتار بوده، به شکلی مضاعف و در قالب بحرانهایی که خود منشأ ناپایداریهای سیاسی و اجتماعی است، به عاملان آن بازمیگردد و خسارتهایی به مراتب فراتر به بار میآورد. نمیتوان با بهرهبرداری جنونآمیز از منابع آب زیرسطحی، فرونشست دشتها را سبب شد و استمرار «خودکفایی» در فلان محصول استراتژیک کشاورزی را انتظار داشت! نمیشود با نابودی اکوسیستمهای طبیعی و انسانی پاییندست پروژههای عظیم سدسازی، مهاجرت حجم انبوه جمعیت به حاشیه شهرهای بزرگ و افزایش تنش آبی در آن شهرها را نکوهش کرد. از این رو، نیاز اساسی کشور در مسیر حل بحران آب و سایر بنیانهای زیستی، نخست درک وضعیت فعلی، بازنگری در مسیر پیموده شده و اصالتبخشی به مفهوم مترقی آمایش سرزمین برای تضمین تداوم بقا و بالندگی انسان ایرانی و نظام سیاسی کشور در آیندهای طولانی است.
۱۴ مهر ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۸
کد خبر: ۱۱۰۰۸۰۷
شروع مهر ماه، مبدأ و مبنای محاسبات سال آبی و به عبارتی «نوروز» این مایه حیات است.
زمان مطالعه: ۲ دقیقه
منبع: روزنامه قدس




نظر شما