تورم، نوسان نرخ ارز و تصمیمهای پیشبینیناپذیر اقتصادی، معادلات سرمایهگذاری را در ایران پیچیدهتر از هر زمان دیگر کرده است. در چنین فضایی تصمیمگیری برای سرمایهگذاران در سه جبهه اصلی بورس، طلا و ارز نهتنها نیازمند شناخت دقیق شرایط فعلی هر بازار؛ بلکه به درک ارتباط پنهان و آشکار میان این بازارها نیز وابسته است.در گفتوگویی که با میلاد یزدانپور و محمدرضا فلفلانی کارشناس و تحلیلگر بازارهای مالی داشتیم تصویری یکپارچه از فرصتها، تهدیدها و مسیرهای پیش رو و راهکارهای سیاستی، توصیههای سرمایهگذاری و هشدارهای عملی را برای عبور از روزهای پرنوسان اقتصاد ایران در این گزارش آوردهایم که در ادامه میخوانید.
بازار بورس در مرحله انتظار و ارزیابی
میلاد یزدانپور، کارشناس بازارهای مالی در گفتوگو با خبرنگار قدس میگوید: بازار سهام ایران اکنون در یکی از پیچیدهترین دورههای خود قرار دارد. از یک سو تورم کوتاهمدت ناشی از جهش نرخ ارز و رشد هزینه تولید، قیمتها را به سرعت تغییر میدهد و از سوی دیگر تورم بلندمدت حاصل انباشت نقدینگی و سیاستهای مالی انبساطی دولت با فاصله زمانی خود را نشان میدهد.
وی با اشاره به اینکه بازار در مرحله انتظار و ارزیابی قرار دارد، تصریح میکند: با وجود فرصتهای تحلیلی در برخی صنایع، شرایط کلی بازار همچنان پرریسک و نیازمند احتیاط در تصمیمگیری است. یزدانپور معتقد است در این شرایط سرمایهگذار باید هم نوسانهای ارزی را رصد کند و هم روند نقدینگی، نرخ بهره و بودجه دولت را زیر نظر داشته باشد. این ترکیب، کلید فهم موجهای تورمی و استفاده از آنها در انتخاب سهام برنده است.
وی میگوید: در شرایط فعلی، صنایع صادراتمحور و دلاری مانند فولاد، پتروشیمی، پالایشی و معدنی بیشترین ظرفیت رشد را دارند؛ زیرا از افزایش نرخ ارز و قیمتهای جهانی سود میبرند. به گفته او، این صنایع با توجه به پیوند مستقیمشان با متغیرهای جهانی و بازار ارز، در فضایی که دلار رشد میکند، میتوانند عملکرد بهتری داشته باشند.
وی توضیح میدهد: در حقیقت واکنش صنایع به تغییرات نرخ ارز یکسان نیست. صنایع صادراتمحور برنده رشد دلار هستند، صنایع انرژیمحور مثل پالایشیها نیز از افزایش قیمت جهانی نفت و اصلاح نرخ ارز منتفع میشوند، اما موفقیت تنها در انتخاب صنعت نیست؛ بلکه باید شرکتهایی را برگزید که سودآوری پایدار، تراز مالی سالم و شفافیت اطلاعاتی دارند.وی بیان میکند: اگر ثبات ارزی حاصل و تقاضای داخلی تقویت شود، گروههای مصرفی، غذایی و خدماتی نیز میتوانند رشد کنند. این بخشها به تحرک بازار داخلی و قدرت خرید وابستهاند و ثبات اقتصادی میتواند محرک اصلی آنها باشد.یزدانپور در پاسخ به اینکه چگونه باید در فضای پرریسک کنونی سهم انتخاب کرد، بر ارزیابی دقیق کیفیت سود و ساختار مالی شرکتها تأکید میکند و میافزاید: باید دید سود شرکت از فعالیت اصلی آن میآید یا از اتفاقهای غیرعملیاتی مانند فروش دارایی یا تسعیر ارز. شرکتهایی که سودشان ریشه در فعالیت اصلی دارد، پایداری بیشتری خواهند داشت.وی خاطرنشان میکند: جریان نقدی قوی و بدهی پایین، نشانه توان بقا در شرایط تورمی است، هرچه وابستگی شرکت به واردات مواد اولیه کمتر باشد، ثبات سودآوری آن بیشتر خواهد بود. همچنین سیاست تقسیم سود منظم و معقول، اعتماد سهامداران را تقویت میکند.
اصلاحات ضروری برای رونق بورس
یزدانپور با اشاره به مشکلات ساختاری بازار، اصلاح ساختارهای سیاستی را ضروری شمرده و میگوید: حذف قیمتگذاری دستوری در صنایع کلیدی ضروری است. باید اجازه داد نرخ فروش محصولات براساس سازوکار بازار تعیین شود. وی ثبات قوانین ارزی و مالیاتی برای کاهش نااطمینانی را نیز حیاتی شمرده و تأکید میکند: شفافیت گزارشهای مالی و الزام شرکتها به گزارشدهی دقیق و بهموقع باید بهعنوان یک اصل جدی دنبال شود. کاهش مداخلات دولتی در مدیریت شرکتها و تقویت حاکمیت شرکتی از دیگر شروط بازگشت رونق به بازار سرمایه است.
یزدانپور درباره وضعیت بازار طلا و ارز میگوید: روندهای فعلی بیشتر تحت تأثیر عوامل داخلیاند؛ سیاستهای انقباضی بانک مرکزی، کنترل رشد نقدینگی، افزایش نرخ سود و محدودیتهای ترازنامه بانکی، اثرگذاری بیشتری نسبت به متغیرهای خارجی داشتهاند.
وی میافزاید: با این حال، تحریم جدید اتحادیه اروپا علیه صادرات فلزات، بهعنوان یکی از مسیرهای مهم ارزآوری کشور، میتواند در میانمدت فشار تازهای بر بازار ارز وارد کند.
انتظارات تورمی محرک اصلی نوسانها
یزدانپور با اشاره به اینکه انتظارات تورمی همچنان موتور اصلی نوسانهاست، میگوید: در شرایط فعلی انتظارات تورمی نقش مهمتری از میزان نقدینگی در تعیین رفتار بازار دارند؛ وقتی مردم و سرمایهگذاران نسبت به آینده نرخ ارز، سود بانکی و قیمتها بیاعتماد باشند، هر خبر سیاسی یا اقتصادی به سرعت به قیمتها منتقل میشود. کنترل این انتظارات، مقدم بر مهار عددی نقدینگی است.
وی خاطرنشان میکند: اگر انضباط پولی حفظ شود و شوک خارجی جدیدی رخ ندهد، مسیر نرخ ارز در سه تا ۶ ماه آینده آرام و همجهت با تورم خواهد بود. اما در سناریو تشدید تحریمها یا کاهش درآمد ارزی، احتمال جهش کوتاهمدت وجود دارد. طلا نیز در همین چارچوب نوسانی و تابع انتظارات خواهد بود، نه بازاری صعودی مطلق، بلکه بازاری حساس و واکنشی.
انضباط بودجه؛ کلید آرامسازی بازارها
وی در پاسخ به اینکه اولویت اول سیاستگذار برای برقراری ثبات نسبی در بازارها در شرایط فعلی چیست، توضیح میدهد: بانک مرکزی باید مسیر کنترل نقدینگی، شفافسازی سیاستهای ارزی و هماهنگی مالی با دولت را ادامه دهد. انضباط بودجه و پرهیز از تزریق بیهدف پول، کلید آرامسازی بازار ارز، طلا و حتی بورس است.
وی میگوید: اکنون زمان تنوعبخشی به سبد داراییهاست، نه تمرکز بر یک بازار یا صنعت. ترکیب داراییهای ریالی، مانند صندوقهای درآمد ثابت یا سهام بنیادی، با داراییهایی که پوشش تورم ایجاد میکنند، مثل طلا، میتواند بهترین تعادل میان ریسک و بازده را فراهم کند. به گفته وی، ثبات فکری و کنترل انتظارات تورمی، پیششرط آرامسازی تمام بازارهای مالی از بورس تا طلا و ارز خواهد بود.
افزایش عوامل اثرگذار و دشواری پیشبینی بازارها
محمدرضا فلفلانی، تحلیلگر بازارهای مالی در گفتوگو با قدس میگوید: در ماههای گذشته، بهویژه در نیمه نخست سال جاری، تعداد و گستردگی متغیرهای اثرگذار بر بازارهای مالی به طرز چشمگیری افزایش پیدا کرد. این رشد در حجم عوامل مؤثر، فضای تحلیل و بهخصوص پیشبینیپذیری بازارها را بسیار پیچیده و دشوار کرده است.
وی میافزاید: در ۶ ماه نخست سال و حتی در بهمن و اسفند سال گذشته، سرمایهگذارانی که روی طلا متمرکز شدند، عملاً برندگان بازارها بودند. همانطور که پیشتر نیز اشاره کردیم، زمانی که ابهام و عدمقطعیت در فضای بازارها افزایش مییابد، سرمایهگذاریهای ایمن مانند طلا چشمانداز و بازدهی بهتری برای سرمایهگذاران ایجاد میکنند. اما هرچه این فضای مهآلود شفافتر و متغیرهای مؤثر پیشبینیپذیرتر شود، بازارهای پرریسکتر همچون سهام هدف بیشتری برای سرمایهگذاری خواهند شد .
اثر ماندگار جنگ ۱۲ روزه بر ذهن سرمایهگذاران
فلفلانی خاطرنشان میکند: اکنون، ما جنگ ۱۲ روزه را پشت سر گذاشتهایم؛ همین رخداد، احتمال وقوع دوباره جنگ را بهعنوان یک متغیر ذهنی در تصمیمگیریهای سرمایهگذاران تثبیت کرده است. همچنین واکنشهای نهادهای سیاستگذار در زمان و پس از جنگ و روایتهای اقتصادی شکلگرفته، در حافظه بازار باقی مانده و در آینده، میتواند الگوی غالب تصمیمگیری باشد.
وی تأکید میکند: آنچه امروز بهعنوان نقص وجود دارد و سیاستگذار باید برای ایجاد ثبات نسبی در بازارها به آن بپردازد، تقویت نگاه مدیریت تغییرات در فضای سیاستگذاری و قانونگذاری است.
وی میافزاید: منظورم بهطور خاص از نگاه مدیریت تغییرات این است که ما پیش از جنگ، فضایی را در بازار سرمایه داشتیم و سپس در زمان جنگ که بیشتر تمرکز من روی همین بازار است، متأسفانه بسته شد و این بسته بودن برای مدت طولانی ادامه پیدا کرد.
پس از بازگشایی، نه شاهد تغییر در دستورالعملها بودیم و نه تغییر در دامنه نوسان؛ حتی زمانی که بازار نزولی بود. اکنون که مدت کوتاهی روند بازار تغییر کرده و حالت نسبتاً صعودی گرفته، باز هم هیچ اصلاحی در فضای سیاستگذاری و قانونگذاری اکوسیستم بازار سرمایه انجام نشده است.
این وضعیت را میتوان از این فضای محدود، به ابعاد بزرگتر ملی و کشوری در حوزه قانونگذاری تسری داد. متأسفانه این نواقص در سیاستگذاری پولی و مالی کشور نشان میدهد به هیچ عنوان نگاه مدیریت تغییر وجود ندارد یا اگر هست، رویکردی منفعلانه دارد و پیشدستانه نیست. این کمبود جدی باید برطرف شود.
چشمانداز ارز و طلا در صورت ثبات
وی تأکید میکند: به نظر من، نرخ فعلی ارز منطقی است مگر اینکه تنشها افزایش یابد. اگر سیاستگذار قصد تثبیت بازار را داشته باشد، این نرخها معقول هستند؛ هرگونه کاهش نرخ میتواند موجب افزایش تقاضا شود و موج صعودی بعدی، سقفهای جدیدی برای نرخ ارز و همزمان برای نرخ طلا رقم خواهد زد. بنابراین تثبیت در شرایط فعلی منطقی است.
وی ادامه میدهد: در بازار سهام، وضعیت به گونهای است که این بازار از تورم جا مانده است. در صورت ایجاد ثبات اقتصادی و سیاسی، میتوان بهمرور شاهد افزایش تقاضا و شکلگیری موجهای صعودی قویتر در آینده بود که روند مثبتی محسوب میشود. از این رو، سرمایهگذار اگر بخواهد با نگاه واقعگرایانه برای سرمایهگذاری اقدام کند میتواند حدود ۱۵ تا ۲۰درصد را به داراییهای ایمن مانند طلا اختصاص دهد، بخش دیگری را در صندوقهای درآمد ثابت مانند سپردههای بانکی که سود ثابت دارند سرمایهگذاری کند و بسته به میزان ریسکپذیری خود، بخش قابل توجهی را در سهام قرار دهد. در شرایط فعلی، سهم سرمایهگذاری در سهام میتواند از هر یک از موارد دیگر بیشتر باشد.




نظر شما