قیام توابین و قیام مختار ازجمله مهمترین این قیامهاست. واقعه کرب و بلا و عاشورا دارای پیامدهای آنی بود که در جغرافیای حادثه یعنی در حوزه اصلی مرکز خلافت اسلامی، اوضاع سیاسی موجب تحولات اجتماعی، سیاسی و حتی فکری زیادی شد. این حادثه جنبه الهامبخشی در قیامهای بعدی و مبارزات شیعه و علویان را داشت. در ادامه با مروری بر قیام مختار ثقفی به شرح آن میپردازیم.
مصیبتی که بیپاسخ نماند
پس از مصیبت بزرگ کربلا، چه بازماندگان این واقعه و چه توابین منتظر ایجاد فرصتی برای قیام بودند. رهبر معظم انقلاب درخصوص زمینهساز اصلی این فرصت میفرمایند: «... مرحوم سید بن طاووس -و بزرگان- نوشتهاند که وقتی کاروان اسرا، یعنی جناب زینب(س) و بقیه در اربعین وارد کربلا شدند، در آنجا فقط جابر بن عبدالله انصاری و عطیه عوفی نبودند، «رجال من بنیهاشم»؛ عدهای از بنیهاشم، عدهای از یاران بر گرد تربت سیدالشهدا(ع) جمع شده بودند و به استقبال زینب کبری(س) آمدند. شاید این سیاستِ ولایی هم که زینب کبری(س) اصرار کرد که برویم به کربلا- در مراجعت از شام- به خاطر همین بود که این اجتماع کوچک اما پرمعنا، در آنجا حاصل شود. حالا بعضی استبعاد کردند که چطور ممکن است تا اربعین به کربلا رسیده باشند. مرحوم شهید آیتالله قاضی یک نوشته مفصلی دارد، اثبات میکنند که نه، ممکن است که این اتفاق افتاده باشد. به هر حال آنچه در کلمات بزرگان و قدما هست، این است که وقتی زینب کبری(س) و مجموعه اهلبیت(ع) وارد کربلا شدند، عطیه عوفی و جناب جابر بن عبدالله و رجالی از بنیهاشم در آنجا حضور داشتند. این نشانه و نمونهای از تحقق آن هدفی است که با شهادتها باید تحقق پیدا میکرد؛ یعنی گسترش این فکر و جرئت دادن به مردم. از همینجا بود که ماجرای توابین به وجود آمد؛ اگرچه ماجرای توابین سرکوب شد؛ اما بعد با فاصله کوتاهی ماجرای قیام مختار و بقیه آن دلاوران کوفه اتفاق افتاد و نتیجه در هم پیچیده شدن دودمان بنیامیه ظالم و خبیث بر اثر همین شد. البته بعد از او سلسله مروانیها آمدند؛ اما مبارزه ادامه پیدا کرد؛ راه باز شد. این خصوصیت اربعین است. یعنی در اربعین افشاگری هم هست، عمل هم هست، تحقق هدفهای آن افشاگری هم در اربعین وجود دارد».
(بیانات در دیدار جمعی از مردم آذربایجان شرقی 1387/11/28)
مختار ثقفی، جامانده از کرب و بلا
مختار بن ابیعبید ثقفی نیز یکی از جاماندگان واقعه کربلا بود که با به وجود آمدن زمینه قیام به نیت خونخواهی از شهدای کربلا از جا برخاست و در سال ۶۶ق علیه حاکم کوفه قیام کرد. در قیام او بسیاری از عاملان واقعه کربلا به قتل رسیدند. ازجمله کسانی که مختار آنها را به سزای اعمالشان رساند عمر بن سعد و خولی بودند. به دستور مختار، سر از بدن این دو جدا کردند و بدنهایشان را سوزانده و سرها را برای مختار فرستادند. حرمله، شمر، سنان بن انس «لعنت الله اجمعین» و شمر بن ذیالجوشن لعنتالله علیه در درگیری با سپاهیان مختار کشته شدند. همچنین مختار از سنان بن انس، حرمله و ابنسلیم که جزو شرورترین اشقیا بودند، انتقام سختی گرفت. از دیگر اشقیا میتوان به عبیدالله بن زیاد اشاره کرد که جنگی را برای سرکوب مختار راه انداخته بود، اما شکست خورد و کشته شد.مختار بنای قیام خود را بر خونخواهی از قاتلان امام حسین(ع) قرار داد؛ ایدهای که برای کوتاه مدت توانست شمار زیادی از شیعیان و دوستداران اهلبیت(ع) را پیرامون او گرد آورد، اما یکدست نبودن پیروان و سپاهیان او که ترکیبی از نیروهای غیرعرب یعنی موالی بهخصوص ایرانیان و اعراب سایر کشورها بودند؛ موجب ایجاد سوءظن و تردید میان دو گروهی (ایرانیان و اعراب) که نیروهای اصلی و عمده مختار را تشکیل میدادند، شد. این دودستگی منجر شد اختلافهای موجود بیشتر شود. اگر بخواهیم یک علت کلی و اساسی برای شکست مختار بیابیم، این است که قیام مختار فاقد یک نظریه قوی و اساسی و مهمتر از همه آیندهنگر بود، بهگونهای که در آخرین لحظات زندگیاش به جز معدود کسانی که آنها هم بیشتر از موالی بودند، کسی حاضر به جانفشانی برای او نشد.
واکنش امام سجاد(ع) به اقدام مختار
در باورهای شیعی، منتقم اصلی خون سیدالشهدا(ع) حضرت صاحبالزمان مهدی موعود(عج) بیان شده است. در مورد دوران و شرایط سیاسی اجتماعی امامت امام سجاد(ع) نیز باید درنظر داشت حضرت امکان فعالیتهای سیاسی و قیام مسلحانه علیه نظام اموی را نداشتند و حتی تأیید و حمایت علنی از قیامهای مسلحانه علیه حکومت نیز به مصلحت آن حضرت و پیروانش نبود. روایتهای مختلفی درباره رابطه مختار با امام سجاد(ع) وجود دارد. برخی از منابع تاریخی ادعا میکنند مختار قیام خود را بدون اجازه و تأیید امام سجاد(ع) آغاز کرد و امام هیچگونه حمایتی از او نکردند. مثلاً ابناثیر و طبری در کتب تاریخی خود آوردهاند امام سجاد(ع) قیام مختار را تأیید نکردند و حتی برخی منابع اشاره میکنند امام از مختار فاصله گرفتند. در بعضی دیگر از منابع شیعی هم نوشته شده مختار به صورت رسمی از امام زینالعابدین(ع) اجازهای برای قیام نداشت و ایشان مستقیماً وارد این ماجرا نشدند.
از عمر بن علی، فرزند امام سجاد(ع) آمده است: وقتی مختار، سر بریده ابنزیاد و عمرسعد را نزد امام سجاد(ع) فرستاد، حضرت خدا را اینگونه سپاس گفتند: «حمد و سپاس و ستایش خدای را که انتقامم را از دشمنانم گرفت و خدا به مختار، پاداش و جزای خیر عنایت فرماید». (بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۴۴) در منابع دیگر ذکر شده سدید، یکی از یاران امام باقر(ع) میگوید: آن حضرت درباره مختار فرمودند: «از مختار بدگویی نکنید که قاتلان ما را کشت و انتقام خون ما را
گرفت و...». (بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۵۱)
در پایان و در مجموع مواردی که در تاریخ ذکر شده است باید توجه داشت هیچ یک از این دو روایت، دلالت بر تأیید قیام نمیکند. اما برخی روایتها نشان میدهد محمد بن حنفیه، فرزند امام علی(ع) و عموی امام سجاد(ع)، از مختار حمایت کرد و حتی مختار خود را نماینده محمد بن حنفیه معرفی میکرد. برخی معتقدند امام سجاد(ع) به دلیل احترام به عمویشان، به صورت غیرمستقیم قیام مختار را بیپاسخ گذاشتند. در مورد فرجام مختار باید گفت مختار پس از ۱۸ ماه حکومت بر کوفه، به دست مصعب بن زبیر به قتل رسید. قبری منسوب به او در کنار مسجد کوفه نزدیک مزار مسلم بن عقیل قرار دارد.
منابع:
مختار ثقفی از واقعیت تا افسانه، نویسنده: داوود احدی
قیام، مختار، امام حسین(ع)، عاشورا؛ نویسنده: سید علی مقدم
تحلیل جامعهشناختی جنبش مختار ثقفی، نویسندگان: فاطمه معتمد لنگرودی، محمدرضا بارانی




نظر شما