در دورهای از حیات میهن اسلامیمان به سر می بریم که بیش از پیش نیازمند وحدت و یکپارچگی هستیم، با وجود این، وقایعی هستند که گویی در پی متزلزل کردن وحدت و همبستگی مردم ایران زمیناند. وقایعی مثل ترور هموطنان اهل سنت که در حقیقت، ستونهای وحدت و ریشههای اخوت اسلامی را نشانه رفتهاند. در چنین هنگامه غبارآلودی است که کلام امیرالمؤمنین(ع) محک سنجش نیتها و چراغ روشن مسیر میشود. دشمن میخواست از این خونهای پاک، بذر نفاق برویاند، غافل از آنکه در منطق علوی، خون مظلوم، رسواگر ظالم و مستحکمکننده صف مؤمنان است.
اما راهبرد عبور از این توطئه شوم چیست و چگونه میتوان با تکیه بر میراث گرانقدر مولای متقیان(ع)، از خانه مشترک پاسداری کرد؟ پاسخ به این پرسشهای بنیادین را در کلام نهجالبلاغهپژوه برجسته و کارشناس دین، آیتالله سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری جویا شدهایم.

سرشت فطری وطندوستی و نقش آن در آبادانی جهان
آیتالله طباطبایی اشکذری بحث را با تبیین یک اصل بنیادین آغاز میکند: در نهاد آدمی، برخی علاقهمندیها ریشه در فطرت دارند و هرگز ریشهکن نمیشوند. یکی از عمیقترین این علاقهها، دلبستگی انسان به وطن است؛ سرزمینی که ظرف پیدایش و بستر رشد او بوده، یا مکانی که فرد با انگیزههای ملی و مذهبی برای زندگی برگزیده و در آن احساس آرامش میکند.
وی با پیوند زدن این حس فطری به آموزههای اسلامی، بر نقش سازنده آن تأکید میورزد: محبت به وطن از جمله علاقههای فطری است که اسلام هرگز آن را مذمت نکرده، بلکه برای آن حدودی تعیین کرده است. اصل علاقهمندی به میهن، توجه به اقتدار آن، دفاع در برابر دشمن و پرهیز از وطنفروشی، همگی مورد تأیید اسلام است. اسلام توصیه میکند مراقب تلاش دشمن برای بدبین کردن شما به میهنتان باشید، چرا که حب وطن سبب آبادانی شهرها میشود. به بیان دیگر اگر به دنبال آبادی جهان هستیم، یکی از راهکارهای کلیدی، تقویت علاقه مردم به وطنهایشان است. چنانکه امیرالمؤمنین(ع) در کتاب تحفالعقول میفرمایند: «عُمِّرَتِ الْبُلْدَانُ بِحُبِّ الْأَوْطَانِ» آبادانی سرزمینها به واسطه عشق به وطنهاست. این کلام، درس بزرگ توسعه در جامعه جهانی امروز است.
درسهای نهجالبلاغه: دفاع از وطن، شرط احقاق حق
این نهجالبلاغهپژوه برجسته با اشاره به ابعاد عملی این آموزه، به تحلیل یکی از خطبههای تاریخساز نهجالبلاغه میپردازد: یکی از راههای حقیقی آبادانی و ایجاد آن در جهان، دفاع از وطن، ملیت، ارزشها و جایگاه انسانی است. به همین دلیل در خطبه ۲۹ نهجالبلاغه که پس از ماجرای غارتگری ضحاک بن قیس (از یاران معاویه) ایراد شد، این مسئله به وضوح تبلور مییابد. پس از ماجرای حکمیت، ضحاک با لشکری ۴هزار نفره به کاروان حجاج تعرض کرد و در مسیر خود به قتل و غارت پرداخت تا در دل سپاهیان امیرالمؤمنین(ع) هراس افکند. در آن هجوم وحشیانه، اموال مردم به یغما رفت و برخی از صحابه پیامبر(ص) همچون عبدالله بن مسعود به شهادت رسیدند. در چنین شرایطی بود که امیرالمؤمنین(ع) مردم را برای جهاد و دفاع فراخواندند اما برخی سستی ورزیدند.
آیتالله طباطبایی اشکذری با نگاهی عمیق به کلام امیرالمؤمنین، علت شکستها و راه پیروزی را اینگونه تشریح میکند: اینجاست که درمییابیم نهجالبلاغه صرفاً یک کتاب نظری نیست، بلکه چکیده تجربه مولا در اداره جامعه بزرگ اسلامی است. ایشان وقتی مردم را خطاب قرار میدهند، ریشه شکست را تحلیل میکنند و میفرمایند: «أَیُّهَا النَّاسُ الْمُجْتَمِعَةُ أَبْدَانُهُمْ، الْمُخْتَلِفَةُ أَهْوَاؤُهُمْ...» (ای مردمی که بدنهایتان گرد هم آمده، اما خواستههایتان پراکنده است...). ایشان رفتارها را نقد میکنند تا به این نقطه کلیدی برسند که «وَ لَا یُدْرَکُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ» (حق جز با جدیت و تلاش بدست نمیآید). یعنی اگر به دنبال حق هستید، نباید در دفاع، ایستادگی و مقاومت سستی کنید. سپس مولا با لحنی توبیخآمیز فرمودند: «أَیُّ دَارٍ بَعْدَ دَارِکُمْ تَمْنَعُونَ؟ وَ مَعَ أَیِّ إِمَامٍ بَعْدِی تُقَاتِلُونَ؟» یعنی پس از خانه خود، از کدام خانه دفاع خواهید کرد و پس از من، همراه کدام پیشوا خواهید جنگید؟ این کلام، آنگونه که ابن ابیالحدید در شرح نهجالبلاغه نقل میکند، نشان میدهد نخستین و مهمترین سنگر مقاومت، وطن است.
کرامت انسانی در گرو دلتنگی برای وطن و زمان از دست رفته
این کارشناس دینی به ابعاد شخصیتی انسان اشاره میکند: محبت به وطن، پیوندی ارزشمند با سرزمین و ارزشهای حاکم بر آن ایجاد میکند. به همین دلیل، دلدادگی و حتی دلتنگی برای وطن، امری ستودنی است. چنانکه از مولای متقیان علی(ع) در جلد هفتم بحارالانوار نقل است: «مِنْ کَرَمِ الْمَرْءِ بُکَاؤُهُ عَلَی مَا مَضَی مِنْ زَمَانِهِ وَ حَنِینُهُ إِلَی أَوْطَانِهِ» از کرامت انسان است که بر عمر از دسترفتهاش بگرید و برای وطنش دلتنگ شود.
وی با استناد به سیره نبوی، این مفهوم را ملموس میکند: این حس فطری در سیره پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز تجلی یافته است. ایشان هنگام هجرت از مکه، برای وطن خود دلتنگ شدند و خداوند با نزول آیه «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرَادُّکَ إِلَی مَعَادٍ» (قصص، آیه ۸۵) به ایشان وعده بازگشت به جایگاه اصلیشان را داد؛ وعدهای که با فتح مکه محقق شد.
جایگاه وطن در منظومه ارزشی اسلام و قرآن
آیتالله طباطبایی اشکذری بحث را به یک پرسش بنیادین سوق میدهد: در نگاه اسلام، وطن مادی اولویت دارد یا وطن اسلامی (دارالاسلام)؟ آنچه از آیات و روایات بدست میآید و عقل هم آن را تأیید میکند، این است که وطن هم ذاتاً محبوب است و هم از آن جهت که به دارالاسلام تبدیل شده، ارزشی مضاعف مییابد.
وی برای اثبات این مدعا، به آیات قرآن استناد میکند: قرآن در سوره ممتحنه آیات ۸ و ۹، مرز روشنی را ترسیم میکند و میفرماید خداوند شما را از نیکی و عدالت با کسانی که به خاطر دین با شما نجنگیدند و شما را از دیارتان بیرون نکردند، نهی نمیکند: «لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ...». اما دوستی با کسانی را ممنوع میکند که با شما جنگیدند و شما را از وطنتان آواره کردند: «إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ...». همچنین در آیه ۲۴۶ سوره بقره، انگیزه بنیاسرائیل برای جنگ اینگونه بیان میشود: «وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا». این آیات نشان میدهد باید غم وطن را خورد؛ چرا که همین دغدغه، انگیزهای برای تبدیل ضعف به قوت میشود.
این نهجالبلاغهپژوه با بهرهگیری از یک تشبیه عمیق، جایگاه وطن را تبیین میکند: در تعبیری نورانی از امیرالمؤمنین علی(ع) آمده است: «النَّاسُ أَبْنَاءُ الدُّنْیَا وَ لَا یُلَامُ الرَّجُلُ عَلَی حُبِّ أُمِّهِ» یعنی مردم فرزندان دنیا هستند و هیچکس برای دوست داشتن مادرش سرزنش نمیشود. وقتی کل دنیا برای انسان حکم مادر را دارد، آن قطعه از دنیا که وطن ماست نیز جایگاه مادری مییابد. از این منظر، ایران حکم مادر را برای ما دارد. همچنین روایت مشهور «حُبُّ الْوَطَنِ مِنَ الْإِیمَانِ» اگرچه از نظر سندی مورد بحث است، اما مضمون آن کاملاً با آموزههای دینی سازگار بوده و حس میهندوستی را نشانهای از بیداری ایمانی میداند.
تجلی وطندوستی در انقلاب اسلامی و محور مقاومت
آیت الله طباطبایی اشکذری با نگاهی به تاریخ معاصر، این مفاهیم را در عرصه عمل نشان میدهد: ایران اسلامی ما که انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) در آن به پیروزی رسید، از یک منظر، قیامی برای نجات وطن از چنگال حاکمان بیگانهپرست بود. علاوه بر این، رمز پیروزی ملت ما در دفاع مقدس، با وجود همه تنوعات فکری، قومی و مذهبی، این بود که «ایران» را وطن ملی و دارالاسلام به عنوان محور وحدت خود قرار داده بودند. همه خود را ایرانی مسلمان میدانستند و به همین دلیل با غیرت، حتی یک وجب از خاک کشور را به دشمن ندادند.
این استاد حوزه، این تحلیل را به سطح منطقه گسترش میدهد: امروز نیز جبهه مقاومت در منطقه، اساساً برای حفظ وطنهای مردم آن دیار شکل گرفته است؛ مردم لبنان، سوریه و عراق برای دفاع از سرزمین مادری خودشان ایستادهاند. بنگرید که شهید سید حسن نصرالله چه مجاهدتها برای لبنان و هویت لبنانی انجام داد. در داخل کشور ما نیز وحدت مثالزدنی میان همه مذاهب و فرق، بر پایه توجه به وطن اسلامی ایران استوار است. دشمن نیز دقیقاً همین نقطه قوت را هدف گرفته است. اگر امروز میشنویم برخی از علمای اهل سنت به دست دشمنان ترور میشوند، این اقدام، دشمنی با وطن و ملیت ایران است، نه دشمنی با شیعه یا سنی. دشمن با ایرانی بودن ما مخالف است، فارغ از هر مذهب و گرایشی.
ضرورت تقویت وحدت ملی در برابر توطئههای دشمنان
وی با ذکر خاطرهای تأملبرانگیز یادآور میشود: چند سال به واسطه مأموریتی در یکی از کشورهای منطقه زندگی میکردم که اقلیت بزرگی از مسیحیان نیز در آنجا حضور داشتند. در جریان فتنهای که استکبار جهانی به راه انداخته بود، تعدادی از این مسیحیان از کشور مهاجرت کردند. روزی برای تبریک سال نو میلادی به دیدار یکی از رهبران مسیحی آنجا رفتم و پرسیدم: «آیا این مسیحیانی که رفتهاند، به وطنشان بازمیگردند؟» او پاسخ داد این سؤال بسیار سختی است و اظهار بیاطلاعی کرد. گفتم علتش این است که من به عنوان یک عالم دینی مسلمان و شما به عنوان یک عالم دینی مسیحی، در تقویت علاقه به وطن و دفاع از ملیت در میان مردممان کوتاهی کردهایم. اگر این علاقه را در دلهایشان ریشهدار کرده بودیم، هر کجای دنیا هم که میرفتند، باز خود را اهل این کشور میدانستند و سرانجام بازمیگشتند.
آیتالله طباطبایی اشکذری در پایان تصریح میکند: به لطف الهی، این علاقه عمیق در میان ملت ما وجود دارد، اما دشمن با ترورها و اقدامات نخنما شدهاش میکوشد این پیوند مقدس با وطن را سست کند که قطعاً موفق نخواهد شد. ما امروز بیش از هر زمان دیگری به وحدت ملی نیازمندیم و باید به این علقه شدید به ایرانی بودن افتخار کنیم و از ضرر رساندن به آن بپرهیزیم. زیرا همانطور که رهبر معظم انقلاب در بیاناتی اشاره کردهاند وای بر کسی که به ضرر کشور خودش، به نفع یهود، به نفع صهیونیسم، به نفع آمریکا مینشیند فعالیت میکند.




نظر شما