برگزاری دومین نشست منطقهای دیپلماسی استانی حوزه شمال شرق کشور در مشهد بهانهای است تا بار دیگر به نقش و جایگاه زیارت در رشد شاخصههای توسعه خراسان رضوی بپردازیم.
نخستین موضوع این همایش که مهمترین محور این یادداشت به شمار میآید، این است که در این همایش جایگاه زیارت مثل همیشه نه به عنوان یک موضوع محوری در دیپلماسی اقتصادی - که ترکیب این نشست است- بلکه صرفاً به عنوان یک نشست تخصصی با موضوع گردشگری و زیارت در نظر گرفته شده که در نوع خود شگفتانگیز است.
واژه شگفتانگیز به هیچ عنوان مبالغهآمیز نیست وقتی ما میدانیم از ۶ الی ۷میلیون گردشگر خارجی، بیش از ۵میلیون نفر به قصد زیارت به ایران سفر میکنند و ماهیتاً زائر به شمار میآیند نه گردشگر.
وقتی میدانیم هر گردشگر خارجی یا همان زائر خودمان ۸۰۰ تا هزار دلار ارزآوری برای کشور دارد و با احتساب حتی ۵میلیون زائر خارجی، ۵میلیارد دلار ارزآوری برای کشور رقم میخورد و این نسبت تقریباً ۱۵درصد صادرات غیرنفتی ایران است!
در برنامه هفتم توسعه نیز باید به عدد ۱۵میلیون زائر برسیم که در نتیجه به همین میزان سهم زیارت در ارزآوری حیاتیتر خواهد شد؛ اما اقتصاد زیارت فقط در ارزآوری خلاصه نمیشود؛ هر زائری که وارد کشور میشود، حدود ۴۰ شغل را به صورت مستقیم و غیرمستقیم درگیر میکند و از این منظر همانند صنعت ساختمان، یک موتور محرک اقتصادی نیز به شمار میرود.
با این حساب واقعاً جای پرسش است که چرا دیپلماسی ما نه در سطح استان؛ بلکه در سطح کشور از این ظرفیت گسترده استفاده شایسته نمیکند؟ چرا بر زبان مسئولان، هر سخنی از ظرفیتهای اقتصادی کوچک و بزرگ حتی گردشگری سلامت جاری میشود؛ اما سخن از زیارت خیر؟
به نظر، علت اصلی این مسئله را در قالب سه محور مرتبط میتوان صورتبندی کرد:
بعد نهادی
یکی از مسائل اصلی زیارت این است که با وجود اهمیتش، در ساختار حکمرانی کشور یک متولی مشخص و قدرتمند ندارد. همانطور که در سند ملی زیارت اشاره شده، مشکل کلیدی، «نبود انسجام و هماهنگی دستگاههای اجرایی در امر زیارت» است. این به آن معناست که هر سازمان و وزارتخانهای (مانند وزارت خارجه، وزارت راه، وزارت میراث فرهنگی و…) به صورت جزیرهای و جداگانه به بخشی از مسائل زیارت میپردازد؛ اما هیچ نهاد واحدی وجود ندارد که این فعالیتهای پراکنده را هماهنگ کرده و مسئولیت نهایی را بر عهده بگیرد. در نتیجه این سردرگمی، زیارت هرگز به یک «مسئله کلان ملی» در سیاستگذاریهای اقتصادی و فرهنگی کشور تبدیل نمیشود و در برنامهریزیهای بزرگ، همیشه در اولویتهای بعدی قرار میگیرد.
بعد فرهنگی؛ محدودیت قرائتهای زیارت
زیارت در ایران به قرائتی درونگفتمانی محدود شده است، بهگونهای که پذیرش یا بهتر بگوییم تعامل با دیدگاههای مختلف بینالمللی از زیارت (مانند قرائت علویها، برخی فرق اسلامی و...) با مقاومت مواجه شده است. این امر موجب شده که زیارت، بهعنوان یک پدیده جهانشمول و بینالادیانی نتواند در تعاملات فرهنگی بینالمللی نقشی مؤثر ایفا کند و سهم مشهد از ۲۰۰میلیون شیعه در جهان اسلام، تنها ۵ الی ۶میلیون زائر باشد.
بعد اقتصادی؛ کمبود بودجه و زیرساختها
زیارت در ایران با وجود سهم ۱۵درصدی در ارزآوری صادرات غیرنفتی و نقش آن در ایجاد اشتغال، همچنان با مشکلات جدی مالی و زیرساختی مواجه است. این مشکلات مانع توسعه کمی و کیفی خدمات زیارتی و کاهش جذابیت ایران برای زائران خارجی شده است؛ بهعنوان مثال حمل و نقل ناکافی، کمبود اقامتگاههای مناسب و خدمات مالی محدود، از جمله مهمترین موانع توسعه زیارت هستند.
حمل و نقل هوایی و زمینی یکی از چالشهای بزرگ است؛ تعداد پروازهای مستقیم از کشورهای مسلماننشین مانند پاکستان و هند به مشهد بسیار کم است. زائران از این کشورها مجبورند از مسیرهای پیچیده و پرهزینهای مانند کشورهای حاشیه خلیجفارس به ایران سفر کنند. همچنین ضعف در زیرساختهای حمل و نقل زمینی سبب شده زائران پاکستانی با وجود مرز زمینی مشترک، برای رسیدن به مشهد با مشکلات زیادی مواجه شوند و هنوز با اتوبوسهای کشور خود به مشهد بیایند. کمبود اتوبوسهای مناسب در مسیرهای طولانی و نبود خدمات بینراهی کافی، فرآیند سفر را دشوار کرده است.
خدمات مالی نیز یکی دیگر از مشکلات اساسی است. زائران خارجی به دلیل دسترسی نداشتن به کارتهای بانکی و سیستمهای پرداخت بینالمللی مجبورند با پول نقد سفر کنند. این مسئله نه تنها زائران را در معرض خطراتی مانند گم شدن یا سرقت پول قرار میدهد؛ بلکه سبب ایجاد تجربهای ناخوشایند برای آنها میشود. نبود کارتهای گردشگری و سیستمهای پرداخت مدرن در ایران، یکی از موانع اساسی در جذب زائران خارجی است.
افزون بر این، اقامتگاهها و خدمات رفاهی مناسب برای زائران؛ بهویژه زائران خارجی به میزان کافی توسعه نیافتهاند. بسیاری از زائران کمدرآمد نیز با کمبود اقامتگاههای اقتصادی و مناسب مواجه هستند و این مسئله، توان رقابتی ایران در مقایسه با سایر کشورهای زیارتمحور را کاهش داده است.
چند پیشنهاد اجرایی
برای تبدیل زیارت به یک پیشران توسعه ملی، اجرای یک برنامه جامع در سه حوزه فرهنگی، نهادی و اقتصادی ضروری است.
در بعد فرهنگی و دیپلماسی عمومی، هدف باید خروج زیارت از یک امر درونگفتمانی و تبدیل آن به یک پدیده تمدنی و جهانشمول باشد. این مهم از طریق برگزاری جشنوارههای بینالمللی با حضور نمایندگان مذاهب مختلف، ایجاد موزههای زنده برای نمایش قرائتهای گوناگون از زیارت و تولید محتوای رسانهای چندزبانه به منظور معرفی این پدیده به جهان محقق میشود. این اقدامها بستری را برای گفتمانسازی و تعامل تمدنی فراهم میکنند.
در بعد نهادی، ایجاد یک ساختار مدیریتی منسجم و قدرتمند برای پایان دادن به ناهماهنگی فعلی، امری حیاتی است. این ساختار با تأسیس یک مرکز ملی برای دیپلماسی زیارت با محوریت استانداری خراسان رضوی و ایجاد جایگاه معاونت زیارت در سطح ملی شکل میگیرد. وظیفه اصلی این نهادها، هماهنگی میان دستگاههای مختلف و تدوین یک بسته دیپلماسی زیارت است که شامل تسهیل صدور روادید و شناسایی نیازهای زائران خارجی میشود.
موفقیت این برنامهها هم نیازمند سرمایهگذاری جدی اقتصادی و زیرساختی است. منابع مالی این حوزه میتواند از طریق اختصاص بخشی از درآمدهای مالیاتی شهرهای زیارتی تأمین و در سه محور اصلی متمرکز شود: نخست؛ توسعه خدمات مالی مدرن مانند «زائرکارت» برای رفع مشکلات پول نقد، دوم؛ سرمایهگذاری در حمل و نقل هوایی و زمینی به منظور افزایش دسترسی بینالمللی و سوم؛ ایجاد مجتمعهای خدماتی و رفاهی استاندارد در مسیرهای مواصلاتی برای بهبود تجربه سفر زائران.
پیشنهاد آخر به مسئولان محترم این است که دستکم از منظر اقتصادی، یک بار دیگر به زیارت و جایگاهش در گردش اقتصادی، نگاهی دوباره بیندازید.




نظر شما