خبر اگرچه هنوز از سوی منابع رسمی حجوزیارت تأیید نشده اما مهم است: «نخستین کاروان زیارتی-تفریحی ۱۰ آبان راهی سرزمین وحی میشود». جزئیات خبر تا حد زیادی تصویر را روشنتر میکند: «ترکیب زیارت با تجربه لوکس عربستان جدید»، «اقامت در هتلهای چهار ستاره با بوفه باز» و مهمتر از همه «بدون نیاز به فیش ثبتنامی». شاید برخی معتقد باشند این یک گام رو به جلو برای رفاه زائران است؛ اما در حقیقت، ما شاهد رونمایی رسمی از فروپاشی معنایی زیارت هستیم. این پدیده، نه یک نوآوری در مدیریت سفر؛ بلکه تجسم بیپرده غلبه منطق بیرحم «سرمایه» بر منطق الهی «امر قدسی» است.
به نظر میرسد منطق سرمایهداری شهرهای مدرن، کمکم چهره واقعی خود را نشان میدهد، آن هم نه در شهرهای دور و گردشگرمحور کشورهای اسلامی؛ بلکه این بار در قلب بلدالحرام. قسمت بغرنج ماجرا اینجاست که فهم ارتباط این مدل گردشگری و نسبت آن با فلسفه زیارت در میان عموم مردم گاه بسیار راحتتر از پذیرش این ارتباط توسط برخی مسئولان گردشگری ماست؛ یک بار وقتی جلو یک مسئول محترم گردشگری صحبت از معنویت زائر و زیارت و تفاوت ماهوی آن با گردشگری و صنعت توریسم شد، آن مسئول محترم با رد این گفته، مثال جالبی در همسنخی این دو مفهوم ارائه کرد که شاید ریشه خیلی از همراهیهای امروز برخی مسئولان با خلط این دو مفهوم به ظاهر نزدیک باشد.
او میگفت مگر انسان وقتی سفر میکند، فقط جسمش سفر میکند؟ همه گفتند خیر! میگفت مگر انسان وقتی به جنگلهای شمال میرود، درختها نشانههای الهی نیستند؟ همه گفتند حاشا که نباشند! میگفت اساساً علت سفر رفتن مگر جز این است که روح انسان از جمود و انقباض موجود رها شود و یک گام به انبساط روحی و تعالی نزدیک شود؟ باز گفتند بیشک همین است و جز این نیست. اینجا که شد، همه سر تعظیم به استاد محترم فرود آوردند و پذیرفتند که واژههای «گردشگری» و «گردشگر» تفاوت ماهوی با زیارت و زائر ندارد. از این رو در کاربرد این دو واژه و به تبع، جداسازی این دو نباید حساسیت بیجا داشت.
نمیدانم چرا یک نفر از کسانی که سالها در حوزه زیارت پژوهش داشتند و در آن جلسه بودند، بلند نشد بگوید اگر اعتقاد دارید این دنیا همه نشانههای الهی است و دار و درخت و شتر و... همه نشانه الهی هستند، خب چرا نمیروید پیش شتر حاجت خودتان را بگیرید؟
اما به چند دلیل، ترکیب زیارت تفریحی پارادوکسی است که اول از همه معنای زیارت را به نفع یک رفتار و حق طبیعی انسانی (تفریح) ذبح میکند. به دلایل زیر؛
نخست اینکه نشانههای الهی ذو مراتباند و انسان برای انبساط روح هم که شده، پیش بالاترین نشانه و آیت الهی میرود نه پیش مگس و زنبور که البته آنها همه در حد خود نشانه خالقاند؛ اما این کجا و آن کجا.
دوم اینکه زیارت امام(ع)، یک دیدن ساده بزرگترین و کاملترین نشانه الهی نیست، که اگر این باشد، اساساً زیارتی اتفاق نیفتاده است. دیدن در این مرتبه؛ یعنی قرار گرفتن انسان در جایگاه وجودیاش در نظام هستی. یعنی تو کجای این نشانههای هستی ایستادهای؟ یعنی این نوع دیدن (زیارت) یک معیارسنج دقیق است که جایگاه حقیقیات را نشانت میدهد. دیدن این جایگاه ذاتاً محرک رشد انسان است؛ چرا که انسان به طور ذاتی از ایستایی میگریزد.
سوم اینکه مگر نظام خلقت یک نظام چند تکه و منقطع است که یک چیز نشانه الهی باشد و با نشانههای دیگر هیچ ارتباطی نداشته باشد؟ نشانههای الهی طولی است و همه در یک قوس صعودی به نشانههای بزرگتر نیاز دارند. وقتی خداوند میفرماید «اِنّی ما خَلَقْتُ سَمآءً مَبْنِیَّةً، وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّةً... اِلاَّ فی مَحَبَّةِ هؤُلاءِ الْخَمْسَةِ» یعنی تمام عالم هستی متصل به نشانههایی بزرگتر و به نوعی طفیل وجود اهل بیت(ع) و امام معصوم(ع) است.
چهارم اینکه هیچ سفری حتی تفریحی، توانایی خروج انسان از دایره نظام هستی توحیدی را ندارد. «فاینما تولوا فثم وجه الله» و در این نظام توحیدی هر کجا برویم، واسطه همین خشنودی و خندههای ما در سفر تفریحی هم همین امام معصوم(ع) است.
پنجم اینکه با مقدمات بالا، این سفر تفریحی است که ذیل سفر زیارتی یعنی اتصال به زنجیره وجودی بزرگتر کار میکند نه برعکس! یعنی در سفر تفریحی هم نمیتوان خلاف آن قوانین هستیشناسی توحیدی رفتار کرد. نمیتوان در مشهد در فلان پاساژ و فلان مجموعه گردشگری، یک رفتار غیر دینی از خود نشان داد و خود را جدا از نظام توحیدی دانست و همین که وارد شعاع حرم مطهر شد، رفتار زائر امام(ع) را بروز داد.
ششم اینکه در منطق دینی زائر «عبد» است و در منطق مدرن، گردشگر «مولا». هویت این دو از اساس متفاوت است. زائر برای تسلیم و ابراز بندگی میرود و در جایگاه «مأموم» در برابر «امام» خود قرار میگیرد. زائر حتی اگر بیبضاعت باشد، محترم است؛ اما گردشگر یک «مشتری» است؛ او پول میدهد تا خارج از نوبت خدمات دریافت کند. از این رو در جایگاه «مولا» قرار دارد. گردشگر بیپول، جایی در منطق صنعت توریسم ندارد، در حالی که در منطق زیارت، باید مقدمات زیارت زائر مستضعف را فراهم کرد.
هفتم اینکه شهرهای عربستان جدید و ساحل جده بعید است با منطق دینی که به دیدار خدا و پیامبرش میرویم، سازگار باشد. اگر هم کسی هوای تفریحات خارج از منطق دین را داشت، مختار است؛ ولی ما نباید برایش ساختار رسمی درست کنیم و به نوعی ترویجش کنیم.
هشتم اینکه هیچ انسان عاقلی با تفریح مخالف نیست. در عربستان هم میتوان بهترین تورهای تفریحی را داشت و از آن استفاده کرد؛ اما یادمان باشد انسان زائر همان انسان تفریحکننده در طرقبه و شاندیز و همان انسان خریدکننده در پاساژها و رستورانهای شهر است. اگر این دو را از هم جدا ببینیم، رفتهرفته گزینههای مکمل زیارت در مشهد هم، شبیه عربستان جدید و بوفههای بازش خواهد شد.
۴ آبان ۱۴۰۴ - ۰۰:۴۸
کد خبر: ۱۱۰۵۳۶۱
تأملی درباره زمزمه راهاندازی «عمره تفریحی» توسط سازمان حج و زیارت
سقوط آزاد معنای زیارت
سید مصطفی فاطمینسب، روزنامهنگار
خبر اگرچه هنوز از سوی منابع رسمی حجوزیارت تأیید نشده اما مهم است: «نخستین کاروان زیارتی-تفریحی ۱۰ آبان راهی سرزمین وحی میشود».
زمان مطالعه: ۴ دقیقه
منبع: روزنامه قدس




نظر شما