در جنوبشرقیترین مرز ایران، جایی که زمین ترک خورده و آسمان خاکستری شده است، مردم سیستان این روزها به جای هوا، گرد و غبار نفس میکشند.
بادهای ۱۲۰روزه در سیستان و طولانی شدن خشکسالی تالاب بینالمللی هامون در شمال سیستان و بلوچستان خروارها خاک را به سوی منازل مسکونی روانه و زیست مردم را سخت کرده است. در گذشته با آغاز گرما تالاب هامون سبب تعدیل هوا میشد و مردم از آن به عنوان یک نعمت یاد میکردند اما با طولانی شدن خشکسالی؛ این تالاب بستری برای هجوم شنهای روان به روستاها و شهرهای منطقه شده است.
بادهای موسوم به ۱۲۰روزه بهعنوان پدیدهای اقلیمی و کهن در دشت سیستان، حالا به کابوسی تمامعیار برای پنج شهرستان زابل، زهک، هامون، هیرمند و نیمروز تبدیل شده است؛ بادهایی که زمانی همنوا با زندگی و رونق کشاورزی میوزیدند، اما امروز به دلیل خشکیدن هامون، بذر ریزگرد و بیماری در هوا میپراکنند.
بالا زدن آستین همت
بسیاری از سیستانیها که از طوفانهای سهمگین شن به ستوه آمدهاند این روزها آستین همت را بالا زده و در بستر خشک تالاب هامون با همکاری کارشناسان بومی با ساخت «دیوار گلی توأم با سرشاخه» نخستین بادشکن غیرزنده را اجرا کردند که هدفش جلوگیری از برداشت خاک و تهنشینی رسوبات ماسهای است، تجربهای که متولیان از آن بهعنوان ابداعی کمهزینه و مؤثر یاد میکنند.
ساخت دیوارهای گلی
در سالهای اخیر خشکیدن تالاب هامون و تشدید فرسایش بادی، بخشهایی از دشت سیستان را به کانون تولید ریزگرد تبدیل کرده است؛ مناطقی که لایههای سطحی خاک از بین رفته و حرکت ماسهها مشکلات زیست محیطی و معیشتی جدی پدید آوردهاند، در چنین شرایطی، طرحهای احیای زیست محیطی مبتنی بر پوشش گیاهی در کوتاهمدت یا بدون تأمین آب موفق نخواهند بود؛ به همین دلیل تیمهای بومی به راه حلهای مکانیکی روی آوردند تا نخستین قدم برای تثبیت خاک برداشته شود.
به گزارش تسنیم، الگوی اجرایی این پروژه بر پایه دو مؤلفه ساخت دیوارهای گلی کوتاه به طولهای بخشبندی شده (هر قطعه ۲۰ متر) و قرار دادن بادشکنهای سرشاخهای بین آنها به طول حدود ۵ متر است. دیوارها به ارتفاع تقریباً ۲/۱متر ساخته و در بدنه آنها منافذی تعبیه میشود تا از تراکم جریان باد و ایجاد جریانهای پیچان پشت مانع جلوگیری شود؛ روشی که به گفته کارشناسان اداره کل منابع طبیعی سیستان و بلوچستان بهعنوان طراح و مجری، سبب میشود ذرات را بهجای پراکندن به دام بیندازد و تهنشین شدن ماسه را تسهیل کند.
حسین سرگزی، معاون فنی اداره کل منابع طبیعی سیستان و بلوچستان در این باره توضیح میدهد: هر مانع تا حدود «۱۰ برابر ارتفاع خود» در کاهش نیروی فرسایشی باد مؤثر است؛ بنابراین دیوارهای نهچندان بلند با چینشی متناوب میتوانند در مقیاس منطقهای اثر قابل توجهی در کندسازی جریان باد و ایجاد «تله رسوب» داشته باشند، همچنین خاک لازم برای ساخت این دیوارها از بستر همان تالاب تأمین میشود که هم هزینهها را پایین میآورد و هم گودالهای برداشت را به تلههای رسوبگیر بدل میکند.
الگوی چینش و چشمانداز اجرایی
طرح به شکل باندهایی چندردیفه اجرا شده است؛ چهار ردیف اولیه در هر باند با فواصل ۱۰، ۱۵ و ۲۰ متری استقرار یافتهاند و پس از هر باند، فاصله ۵۰متری در نظر گرفته میشود تا در صورت بارندگی از پیوستگی تپههای ماسهای جلوگیری و نفوذ آب به لایههای زیرین مهیا شود.
مجریان انتظار دارند در فصل بارشی یا تا تابستان آینده، مناطق میان باندها بهسرعت از رسوبات پوشیده شده و در نهایت امکان رشد پوشش گیاهی فراهم شود. مقیاس کلی پروژه در مراحل اولیه چند کیلومتر و چند ده هکتار است.
چرا این نوآوری مهم است؟
موارد متعددی درباره اهمیت اجرای این پروژه بومی شامل «هزینه اندک و مصالح بومی، قابلیت مقیاسپذیری و ترمیم آسان، ایجاد تله رسوب و ذخیره آب و ایجاد اشتغال محلی» مطرح است.
هزینه اندک و مصالح بومی: ساخت دیوار از خاک همان بستر و استفاده از سرشاخهها هزینههای اجرا را نسبت به سازههای سنگین و وارداتی به طور چشمگیری کاهش میدهد.
قابلیت مقیاسپذیری و ترمیم آسان: دیوارهای گلی ـ سرشاخهای در صورت آسیبدیدگی به سادگی قابل ترمیم هستند و افزایش طول یا تکرار باندها با منابع محلی ممکن است.
ایجاد تله رسوب و ذخیره آب: با تجمع ماسهها بین بادشکنها، ساختار حاصل میتواند مانند یک «بانک آب» عمل کند و در صورت بارش جزئی، رطوبت را در خود نگه دارد و بستر مناسبی برای نشای گیاهان مقاوم ایجاد کند.
ایجاد اشتغال محلی: با توجه به اینکه اجرای پروژه توسط پیمانکاران بومی و استفاده از نیروی انسانی محلی انجام میشود، اجرای پروژه در مقیاس گسترده میتواند در اشتغالزایی در منطقه که مردم آن با معضل جدی بیکاری و مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم میکنند، مؤثر باشد.
مقایسه با تجربههای جهانی؛ الهام نه کپی
کاربرد موانع مکانیکی برای کنترل شنهای روان در نقاط مختلف جهان سابقه دارد؛ از حفاظت خطوط راهآهن در عربستان تا اجرای بادشکنهای غیرطبیعی در چین و آمریکا. اما آنچه در هامون اجرا شده «منحصر به فرد» تلقی میشود؛ چرا که در زمینه استفاده از دیوار گلی دارای منافذ همراه با ردیفهای سرشاخهای و هدفگذاری ویژه برای جلوگیری از برداشت خاک تالابی بهگفته معاون فنی منابع طبیعی سیستان و بلوچستان مشابههایی از کاربرد بادشکنها در دنیا وجود دارد، اما ترکیب دقیق این الگو و هدفگیری تالاب بهعنوان حوزه رسوبگیری، ویژگی نوینی است که تاکنون در منابع بینالمللی نمونه عیناً مشابهی برای آن گزارش نشده است.
مجریان پروژه میگویند در بازدیدهای اولیه مشاهده شد در محدوده پشت دیوارها رسوبگذاری آغاز شده و برداشت خاک کاهش یافته است؛ این رخداد اولیه نشانهای از صحت فرضیه مهندسی طرح است. آنها پیشبینی میکنند با تداوم اجرای باندها و وقوع بارشها، پوشش گیاهی بین باندها شکل گیرد و ناحیه تحت تأثیر افزایش یابد.
با وجود این، کارشناسان تأکید میکنند ارزیابی بلندمدتتر یک تا دو سال برای سنجش اثربخشی واقعی در تثبیت خاک، جلوگیری از تولید ریزگرد و تأثیر بر زیستبوم لازم است.
چالشها و نقاطی که باید پایش شود
این پروژه اما میتواند با چالشهای احتمالی شامل «پایداری سازه در برابر طوفانهای شدید، خطر برداشت خاک از بستر برای ساخت دیوار و نیاز به آبیاری و تأمین منابع آبی در فاز پوشش گیاهی» مواجه شود که در این راستا نیازمند پایش مستمر و دورهای است.
دیوارهای گلی با وجود انعطافپذیری نیاز به پایش پیوسته دارند تا تخریب ناگهانی موجب آزادسازی مجدد خاک نشود.
اگر برداشت خاک برای اجرای دیوارها با شیوه ناپایدار انجام شود ممکن است مشکلات جدیدی ایجاد کند؛ مجریان میگویند برداشت به گونهای مدیریت میشود که گودالها نقش تله رسوب را ایفا کنند، اما این فرایند نیازمند نظارت علمی است. تحقق مرحله سبز شدن میان باندها منوط به بارش یا تدارک آب کنترل شده است؛ در نبود بارش کافی، نیاز به برنامههای حمایتی برای تأمین آب احتمالی وجود دارد.
اگر الگوی دیوار گلی بهطور پیوسته و علمی اجرا و پایش شود، میتواند تولید ریزگرد را کاهش دهد و کیفیت هوا در شهرستانهای پیرامون را بهبود بخشد، پوشش گیاهی را تسهیل کند و در نتیجه کارکردهای اکوسیستمی تالاب را تقویت کند، از مهاجرت معیشتی ناشی از تخریب منابع خاکی بکاهد و فرصتهای شغلی محلی در پروژههای حفاظت از خاک را فراهم آورد، این دستاوردها البته منوط به برنامهریزی یکپارچهتر و سرمایهگذاری در مقیاس بزرگتر است.
مسئولان اداره کل منابع طبیعی سیستان و بلوچستان از رسانهها و نهادهای علمی خواستهاند این تجربه را رصد و با دادههای میدانی و پژوهشهای محیطی پایش کنند تا شواهد اثربخشی بهصورت علمی ثبت شود.
آنان خود نیز از ادامه توسعه ردیفها و تکرار باندها تا پوشش هکتارهای بیشتری خبر دادهاند اما تأکید میکنند این طرح تنها یکی از ابزارهای مقابله با بیابانزایی بوده و نیازمند ترکیب با سیاستهای آب، مدیریت تالاب و برنامههای احیای پوشش گیاهی است.
دیوار گلی هامون نمایانگر انعطاف فنی و خلاقیت بومی در مواجهه با پدیدهای است که سالها منطقه سیستان را آزرده است. این راهکار مکانیکی با بهرهگیری از مصالح محلی و سازوکاری ساده اما مبتنی بر اصول هیدرودینامیک و مهندسی بادی، میتواند نقطه آغازی برای تثبیت خاک در مقیاس محلی باشد؛ اما اثربخشی واقعی و قابلیت تعمیمپذیری آن نیازمند دادههای میدانی بلندمدت، ارزیابی علمی و هماهنگی با سیاستهای مدیریت آب و احیای تالاب است. در بهترین سناریو این ابتکار بومی میتواند الگویی مقرون به صرفه برای دیگر مناطق خشک و تالابی جهان باشد.
بادهایی که دیگر رحمت نیستند
از اواخر خرداد ماه تا پایان تابستان هر سال، سیستان در معرض وزش مداوم و شدید بادهایی قرار میگیرد که با خود تودههای عظیم گرد و خاک را از بستر خشکیده تالاب هامون برمیدارند و بر سر خانهها، مزارع، مدارس و حتی بیمارستانها میریزند. سرعت این بادها در بسیاری از روزهای تابستان به بیش از ۱۰۰ کیلومتر در ساعت میرسد و دید افقی را به کمتر از ۲۰۰ متر کاهش میدهد.
مطالعات محدودی که در دانشگاه علوم پزشکی زابل انجام شده، نشان میدهد غلظت ریزگردهای سیستان تا چهار برابر حد مجاز سازمان جهانی بهداشت میرسد.
طوفانهای گرد و غبار علاوه بر تأثیری که در بیماریهای تنفسی بهویژه برای گروههای آسیبپذیر مانند کودکان و سالمندان دارد، بهدلیل کاهش میدان دید سبب اختلال در تردد و حمل و نقل در منطقه نیز میشود؛ این موضوع به حوادثی مانند تصادفات جادهای و همچنین تعطیلی زودهنگام یا دورکار شدن ادارهها و غیرحضوری یا تعطیل شدن مدارس منجر شده است.
گرد و غبار غلیظ ناشی از این بادها سالهاست به معضل جدی بهداشتی در منطقه تبدیل شده است. ساکنان منطقه از شیوع گسترده بیماریهای تنفسی، آسم، آلرژیهای شدید، خشکی چشم، سرفههای مزمن، تنگی نفس و حتی بیماریهای قلبی خبر میدهند. پزشکان میگویند شدت آلودگی هوا در برخی روزها از حد اضطرار میگذرد، اما نبود متخصص کافی، محدودیت امکانات درمانی و فقر مزمن بهداشت، روند درمان را با دشواری روبهرو کرده است.



نظر شما