در روزهای گذشته کنگره بینالمللی میرزای نائینی در ایران برگزار شد و رهبر معظم انقلاب نیز در دیدار دستاندرکاران این کنگره، اشارات مهمی به جایگاه استثنایی این فقیه بزرگ و اندیشمند سیاست اسلامی داشتند. به این بهانه میخواهیم نگاهی داشته باشیم به این شخصیت بزرگ و تأثیرگذار بر تاریخ معاصر ایران.
از نائین تا عتبات
محمدحسین، زاده نائین در سال ۱۲۳۹ شمسی بود. پدر و جدش هر دو شیخالاسلام اصفهان بوده و در خانهای چنین عالمپرور، به انتظار پرورش عالمی دیگر بودند. تحصیلات را در زادگاهش آغاز کرد و هفده ساله بود که پس از فراگیری مقدمات، راهی اصفهان شد. پدرش او را به عالم وارسته، شیخ محمدباقر اصفهانی سپرد تا در خانه او و حوزه علمیه اصفهان، علم و عمل را با هم بیاموزد. افزون بر شیخ محمدباقر، از محضر میرزای کلباسی، مرحوم هزارجریبی و جهانگیرخان قشقایی نیز بهره برد و با رشتههای مختلف علمی، از فقه و اصول و حکمت تا ادبیات و ریاضیات آشنا شد و از همان دوران تحصیل در اصفهان، مورد توجه اساتید قرار گرفت. اما حوزه علمیه اصفهان تنها هشت سال توانست او را در کسب علم و معرفت سیراب کند و برای ادامه مسیر به عتبات رفت؛ جایی که میرزای شیرازی حوزه علمیاش را در سامرا بنا نهاده بود. پای درس میرزا نشست و تا پایان عمرِ رهبر نهضت تنباکو از محضرش بهره برد. چندی بعد، از نزدیکانش شده بود و در اواخر عمر میرزای شیرازی، کاتبش بود و در امور سیاسی و اجتماعی، طرف مشورت استاد قرار میگرفت.
دستیار آخوند خراسانی
نائینی جوان با اینکه در زمان میرزا کرسی تدریسش را برپا داشته بود، همچنان خود را مستغنی از تعلم نمیدید و در درس بزرگان شرکت میجست. پس از وفات میرزای شیرازی مدتی در محضر شاگرد برجسته میرزا، مرحوم فشارکی کسب فیض کرد و با افول حوزه سامرا، راهی نجف شد تا در محضر آخوند خراسانی حاضر شود؛ گرچه میرزای نائینی شاگرد خاص و از اصحاب مجلس استفتای آخوند بهشمار میرفت و شرکتش در درس عمومی استاد، از باب ادب بود، نه تعلم. در همین زمان بود که تدریس را رسماً آغاز کرد و درسش چنان قوتی داشت که صدها تن از شاگردان آخوند خراسانی را هم به درس خودش کشانده بود تا با پرداختن به موشکافیها و پیچیدگیهای علمی و حضور خواص و فضلای برجسته، به یکی از بزرگترین مجالس تدریس تبدیل شود. شهرت میرزای نائینی در علم اصول بود؛ تا جاییکه به «مجدد علم اصول» شهرت یافت. اما او در رشتههای دیگری نظیر فقه، کلام، حکمت، ریاضی، اخلاق و عرفان نیز صاحبنظر بوده است.
پس از وفات میرزا محمدتقی شیرازی و شیخالشریعه اصفهانی، میرزای نائینی همزمان با سیدابوالحسن اصفهانی مرجعیت را بر عهده گرفت. آن زمان مشهور بود که مرجعیت نائینی در میان فضلای حوزه رواج داشت و مرجعیت اصفهانی در میان عامه مردم.
اندیشمند سیاست
نائینی شخصیتی اجتماعی و سیاسی داشت و این را از همان جوانی در دوستیاش با سیدجمالالدین اسدآبادی نشان میداد. رفاقتی که تا سامرا و پای درس میرزای شیرازی هم ادامه داشت. او از خواص میرزای شیرازی بود؛ کسی که خود احیاگر حوزه علمیه سیاسی بود و در نهضت تحریم تنباکو همراهیاش کرد. «تاریخ دخانیه» را شیخحسن کربلایی به سفارش هوشمندانه نائینی نوشت تا نهضت تنباکو به دور از تحریف در تاریخ ماندگار شود. پس از آن هم در کنار آخوند خراسانی در نهضت مشروطیت نقشآفرین شد؛ نقشی که چشمگیر و برجسته شد و تألیف «تنبیه الامة و تنزیه الملة» نقطه عطفی در زندگی سیاسی و اجتماعی او پدید آورد. علامه نائینی در کنار ملاعبدالله مازندرانی در جهاد ضداستعماری هم مشارکت داشت و در ماجرای هجوم روسیه به شمال ایران، در کنار علمای نجف برای حرکت به سوی ایران آماده شد. بعد هم به دلیل مبارزات ضداستعماری دستگیر و به تبعید محکوم شد. پس از آن همگام با سید ابوالحسن اصفهانی از نهضت اسلامی مردم عراق علیه دستنشاندههای استعمار حمایت کرد تا به تبعید برود. میرزای نائینی مجاهد جنگ جهانی اول هم بود. طی جنگ جهانی اول و پس از اشغال عراق توسط بریتانیا، میرزای نائینی و دیگر علما با صدور حکم جهاد، به مبارزه با استعمار برخاستند. آنها با فتوایی، انتخابات بریتانیا برای حاکمیت یک فرد کافر را تحریم کردند که این اقدام به شکست انتخابات انجامید. این مقاومتها سبب شد بریتانیا، نائینی و دیگر مراجع را به ایران تبعید کند.
بازگشت شیخ نائینی به ایران
میرزای نائینی با وجود ولادت و گذران جوانی در ایران، عمده زندگیاش را در عراق زیسته بود، با این حال، تأثیر شگرفی بر تفکر سیاسی قرن اخیر ایران داشته و از مؤثرترین متفکران سیاسی معاصر بهشمار میرود. او به همراه سایر علمای مبارز، به دلیل مبارزاتش با استعمار و استبداد به ایران تبعید شد تا با استقبال پرشور علما و مردم شهرهای مختلف ایران وارد قم شود و شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم به استقبالش بیاید. حائری درس خود را تعطیل کرد و از شاگردانش خواست در درس نائینی حاضر شوند. اقامت تبعیدیان در ایران یک سال به طول انجامید و با حضور هیئت عراقی در ایران و عذرخواهی و درخواست بازگشت علما، به عراق بازگشتند. امامخمینی(ره) بدون اینکه ارتباط مستمری با میرزای نائینی داشته باشد، با اندیشهها و مجاهدتهای میرزا آشنا بود و میگفت «نائینی تمام مناصب و شئون اعتباری امام را برای فقیه نیز ثابت میدانست». تنها دیدار نزدیک امامخمینی(ره) با نائینی در همان دوران تبعید یکساله در ایران بود.
تنبیه و تنزیه
میرزای نائینی آثار و تألیفات فراوانی را از خود بهجا گذاشت، برخی به قلم خود و برخی به تقریر شاگردانش. علاوه بر کتب تخصصی فقهی و اصولی نظیر حواشی علی العروةالوثقی، منیةالطالب فی شرح المکاسب، اجود التقریرات خوئی، فوائدالاصول خراسانی و... و رساله عملیهاش با نام وسیلة النجاة، مناسک حج را به زبان فارسی نوشت. اما مهمترین اثر او «تنبیه الأمة و تنزیه الملة» که برای جنبش مشروطیت در ایران به رشته تحریر درآمد، پس از یک قرن همچنان تازه است و محل بحث و بررسی تفکرات مختلف سیاسی و روشنفکری قرار میگیرد. کتابی که به تعبیر مقدمهاش «برای تنبیه است به ضروریات شریعت و تنزیه ملت [دین] از زندقه و الحاد و بدعت»، به قلم فقیهانه اصولی بزرگی مثل علامه نائینی در اوج تبحر علمیاش در ۵۰سالگی به نگارش درآمد، به پشتوانه نظری مشروطه و بعدها انقلاب اسلامی تبدیل شد. شهید مطهری درباره جایگاه این اثر مینویسد: انصاف این است که تفسیر دقیق از توحید عملی، اجتماعی و سیاسی اسلام را هیچکس بهخوبی علامه بزرگ و مجتهد سترگ، میرزا محمدحسین نائینی توأم با استدلالها و استشهادهای متقن، از قرآن و نهجالبلاغه، در کتاب ذیقیمت تنبیه الامة و تنزیه الملة بیان نکرده است.
اندیشه سیاسی نائینی
نائینی با بهرهگیری از آیات و روایات درصدد آن است در مخالفت با نظام استبدادی، به تأسیس نظامی مشروطه و اسلامی دست یابد. کتاب «تنبیه الأمة و تنزیه الملة» که دربردارنده نگرشهای سیاسی او است، به معنای آگاه کردن امت اسلام به ضروریات شریعت و منزه دانستن دین اسلام از بدعت استبداد است. وی در این کتاب، حکومتها را به عادل و غیرعادل تقسیم میکند و حکومت مشروطه را هم حکومتی غیرعادل میداند؛ ولی به نظر او حکومتی که در غیرعادل بودن از مشروطه بدتر است، حکومت استبدادی و طاغوت است. از اینرو در مقایسه میان حکومت مشروطه و حکومت مستبده، از باب دفع افسد به فاسد باید به حکومت مشروطه امید بست و حکومت استبدادی را طرد و نفی کرد.
فقیه مشروطهخواه
انقلاب مشروطه، خیزش مردم ایران در عصر قاجار برای مهار استبداد و حصول استقلال کشور به رهبری عالمان دینی بود و میرزای نائینی را میتوان از پیشگامان فکری این نهضت بهشمار آورد که در کنار عالمانی نظیر آخوندخراسانی نقش مؤثری در پیروزی آن ایفا کرد. با الغای مشروطیت توسط محمدعلی شاه و به توپ بستن مجلس، آخوند خراسانی حکم به وجوب مبارزه با دیکتاتوری و خلع شاه داد. مردم مهیای جهاد شدند و آخوند نیز همگام با مردم و دیگر علما عازم حرکت به سمت ایران بود اما با درگذشت ناگهانی و مرموز آخوند، نهضت مشروطه رو به ضعف و انحراف نهاد. مشروطهخواهان که پس از فتح تهران حکومت را به دست گرفتند، تحت تأثیر دولتهای استعماری، مشروطه را از مسیر اصلیاش منحرف کرده و بهجای سرکوب مستبدان، منادیان مشروعیت مشروطه نظیر شیخ فضلالله نوری را بر دار کردند. نائینی از آنچه به وقوع پیوست اندوهگین بود و گاه اندوهش را نزد یارانش چنین به زبان میآورد: «انگور انداختیم که سرکه شود، شراب شد...». او پس از انحراف مشروطه تا آنجا که توانست نسخههای کتابش، «تنبیه الأمة» را جمعآوری کرد و حتی برخی نسخهها را به قیمتی گران خرید و از بین برد تا از آن سوءاستفاده نشود.




نظر شما