دقت کردهاید که مدتی است، راهبهراه، مراسم ازدواج، جشن تولد و یا دورهمی لاکچری یکی دوتا از بازیگران و سلبریتیها در فضای مجازی داغ میشود و هفته بعد نوبت نفرات بعدی میرسد؟ البته که انتشار تصاویر مراسمی اینچنینی چیز تازهای نیست و اگر فروش سیدیهای غیرمجاز مراسم عروسی برخی آدمهای سرشناس دهه ۸۰ را کنار بگذاریم، حداقل۱۰ سال است که کاربران ایرانی هرساله شاهد ویدئوهایی از مراسم ازدواج فلان سلبریتی در شبکههای اجتماعی هستند. منتها مدتی است که کار از سالی چند مراسم ازدواج به هفتهای یکی دو مراسم و بلکه بیشتر رسیده است. هرکس اهل فضای مجازی باشد میداند که ماجرا فقط به دیده شدن بیشتر سلبریتیها و... ختم نمیشود و قطعاً پای مقولههای دیگری هم در میان است.
سناریو عروسی
روزگار است دیگر! همه چیز بهسرعت دارد تغییر میکند و امروز برخلاف دهههای۷۰ و ۸۰، با انتشار فیلم عروسی در فضای مجازی، بازیگران ممنوعالکار و از صحنه حذف نمیشوند! چشم گرداندن در مراسم عروسی و انتشار فیلمهایشان هم احتمالاً نقض «حریم خصوصی» محسوب نشده و کسی بابتش شاکی نمیشود! به جز اینها خود «مراسم عروسی» است که تغییر ماهیت داده و برای خیلی از اهالی فضای مجازی یک مسئله و مراسم خانوادگی به حساب نمیآید و حتی میتواند پهلو به پهلوی یک پروژه سینمایی و تبلیغاتی بزند. وقتی از پروژه حرف میزنیم بدیهی است که پای مقولاتی چون «اقتصاد توجه»، حامی و پشتیبان مالی یا همان اسپانسرها و هزار و یک مقوله دیگر وسط میآید. «ایسنا» در این باره مینویسد: «این روند که از اواخر دهه۹۰ و با افزایش شمار کاربران ایرانی اینستاگرام آغاز شد، در ماههای گذشته شدت بیشتری گرفته است و ویدئوهای مفصل از مراسم ازدواج برخی چهرههای شناختهشده، بخش ثابتی از محتوای این شبکه اجتماعی شده است. مراسمهایی که دیگر تنها یک جشن خانوادگی نیستند؛ بلکه پروژههایی با طراحی حرفهای، دکور، نور و چندین اسپانسر فعالاند. برند لباس، سالن و تشریفات، آرایشگاه، گروه فیلمبرداری و... در ازای دیدهشدن، بخشی از هزینه عروسی را پرداخت میکنند. در عمل انگار یک بازیگر حتی برای شب عروسیِ خودش هم سناریو را میخواند، قرارداد میبندد و درنهایت برای یک شب آفیش میشود»!
این شرایط را میشود معاملهای دو سر برد دانست؛ بهویژه برای بازیگرانی که مدتی است در سینما و تلویزیون حضور پررنگی ندارند و بیشتر بین استودیو رئالیتیشوهای مختلف در رفتوآمد هستند. برای این گروه چنین مراسمی فرصتی تازه برای بازگشت به چرخه اقتصادتوجه فراهم کرده است.
خصوصی- عمومی
همه اینهایی که گفتیم یک بخش ماجراست و مشکلاتی که رواج این پدیده میتواند برای فرهنگ و هنر جامعه ایجاد کند بخش دیگرش!
اول اینکه با این سازوکار اقتصادی تبلیغمحور، به مرور مرز میان هنر و تبلیغ از بین میرود. یعنی چهرهای که روزگاری با نقشآفرینی در آثار سینمایی یا تلویزیونی شناخته میشد، حالا با معرفی مزون لباس عروس، گلفروشی یا سالن آرایش در یادها میماند! این اتفاق بیشتر از اینکه تغییر در مسیر کاری بازیگر باشد، نشانه تغییر جایگاه هنرمند در جامعه امروز است.
دوم اینکه بازیگران و سلبریتیها با این مسابقه و رقابتی که در نمایش مراسم ازدواجشان برپا کردهاند، خواسته و ناخواسته و به خاطر تن دادن به الزامات «اقتصادتوجه» با انتشار ویدئوهایی پرزرقوبرق ازعروسیهای لاکچری، نمایش تجمل و فخرفروشی راه میاندازند. انبوه جوانانی هم که تفریح ارزان قیمتشان، گشتوگذار در شبکههای اجتماعی است و چندان اطلاعی از پشت پرده این مراسم ندارند، سهمشان از دیدن این همه تجمل و لاکچریبازی، حسرتی تلخ میشود. این حسرتها میتوانند به افسردگیهای زیادی دامن بزنند و از سوی دیگر تخم نارضایتی اجتماعی را در ذهن و دل خیلیها بکارند.
این را فراموش نکنیم که اگرچه امروزه، هم ساختار رسانه تغییر کرده، هم ارزشهای فرهنگی جابهجا شدهاند و هم درک عمومی از مرز میان حریم خصوصی و عمومی با دیروز تفاوت دارد، اما بازهم نمایش افراطی زندگی شخصی، افتخار نیست؛ بلکه میتواند نشانه یک بحران اجتماعی باشد. وقتی لحظههای خصوصی و صمیمی زوجها به صحنهای برای دیده شدن و تبلیغ تبدیل میشوند، دیگر نمیشود آن را تجربهای ناب و انسانی به حساب آورد. ازدواج اگر قرار است آغاز یکی شدن و آرامش و اعتماد ما باشد، چرا باید با زرق و برق باسمهای، به کمک دوربین و پروژکتور و حمایت مالی این برند و آن محصول به نمایش عمومی گذاشته شود؟



نظر شما