انباشت زباله در سواحل جزیره قشم، زخمی است که بر چهره نیلگون خلیج فارس نشسته؛ زخمی از بیتوجهی، نبود فرهنگ زیستمحیطی و ضعف مدیریت پسماند که آرامآرام اکوسیستم غنی و گردشگری جزیره را تهدید میکند.در روزهایی که موج دریا بهجای صدف و مرجان، بطری و پلاستیک بر ساحل مینشاند، این پرسش بهمیان میآید که چه بر سر نگین خلیج فارس آمده است؟ جزیرهای که روزگاری نماد زیبایی طبیعی و مقصد گردشگران داخلی و خارجی بود، امروز در برخی نقاط خود چهرهای خسته و آلوده دارد.انباشت زباله نهتنها منظره سواحل را مخدوش کرده، بلکه حیات آبزیان و پرندگان دریایی را نیز در معرض خطر قرار داده است. لاکپشتهایی که پلاستیک در گلویشان میماند، پرندگانی که در تور زبالهها گرفتار میشوند، و صیادانی که تورشان بهجای ماهی، زباله بالا میکشد، تصویر تلخ این بحران است.
کارشناسان محیطزیست میگویند نبود برنامهریزی پایدار در مدیریت پسماند، کمبود زیرساختهای جمعآوری و سوزاندن زباله در برخی روستاهای ساحلی، سلامت انسان و محیط را توأمان تهدید میکند.
حمید الماسینیا، فعال رسانهای در جزیره قشم در گفتوگو تأکید میکند: «دریا دیگر صدای آرامش نیست، فریاد کمک است. بیتفاوتی مردم و نهادها، بزرگترین آلودگی فرهنگی ما شده است.»در جنگلهای حرا، زبالهها میان ریشههای تنفسکننده درختان گیر کردهاند و در ساحل هنگام، بطریهای پلاستیکی همچون صدفهای مصنوعی روی شنها نشستهاند. اینها فقط زشتیهای بصری نیستند، بلکه نشانهای از تهدیدی جدی برای سلامت زیستبوم خلیج فارساند.
بسیاری از فعالان محیطزیست بر این باورند که راه نجات سواحل قشم از انباشت زباله، تنها در برگزاری برنامههای نمادین و مقطعی خلاصه نمیشود، بلکه نیازمند ارادهای جمعی، آموزش همگانی و اصلاح نگرش فرهنگی نسبت به محیطزیست است. آموزش کودکان، آگاهیبخشی به گردشگران و مشارکت مردم بومی در مدیریت پسماند میتواند آغازگر حرکتی بزرگ برای بازگرداندن طراوت به سواحل قشم باشد.قشم، بهعنوان بزرگترین جزیره خلیج فارس، شایسته آن است که نه فقط در نقشههای گردشگری، بلکه در حافظه زیستمحیطی ایران نیز بهعنوان الگویی از پاکی و پایداری شناخته شود. تا زمانی که هر شهروند، گردشگر و مدیر محلی خود را در برابر دریا مسئول نداند، این زخم بر چهره جزیره باقی خواهد ماند.ساحل را نمیتوان تنها با یک پاکسازی نجات داد؛ نجاتش در گرو تغییر رفتار و باور ماست.



نظر شما