جایی که ۴۷درصد از مدالها توسط دختران ایرانی کسب شد. این رقم بیانگر رشد کیفی ورزش بانوان و البته نشانهای روشن از عزم ، اراده و ظهور نسلی تازه از قهرمانان زن ایرانی است که میتوانند نقش پررنگتری در سکوهای بینالمللی ایفا کنند.
چه بخواهیم و چه نخواهیم باید اعتراف کنیم دختران ایرانی با حفظ ارزشهای فرهنگی و دینی خود، توانستند چهرهای تازه از زن ایرانی به جهان نشان دهند؛ چهرهای که در عین وقار، پر از قدرت، مهارت و خودباوری است. اما اهمیت این مدالها تنها در عدد و رنگ خلاصه نمیشود. تجربه کشورهای توسعهیافته نشان میدهد سرمایهگذاری در ورزش بانوان، یکی از مؤثرترین راهها برای توسعه پایدار ورزش ملی است. در کشورهایی مانند چین، سوئد، ژاپن، کره جنوبی، فرانسه و کانادا، سیاستگذاران سالهاست ورزش زنان را زیربنای رشد ورزش قهرمانی و سلامت اجتماعی میدانند. آنها با ایجاد بسترهای برابر، امکانات آموزشی مناسب و تشویق خانوادهها به فعالیت ورزشی جمعی، توانستهاند نظامی بسازند که ورزش در آن، از خانه آغاز میشود و تا المپیک ادامه دارد.
شگفتآور اینکه اینجا در ایران با وجود همه سهلانگاریها، کمتوجهیها و کجبینیها بانوان ورزشکار طی سالهای اخیر در المپیکها و پارالمپیکها، بهویژه در رشتههایی مانند تکواندو، تیراندازی، قایقرانی و پارا دوومیدانی، نقش برجستهای در جدول مدالها ایفا کردهاند. آنها با وجود محدودیتهای زیرساختی و گاه کمبود حمایت مالی، نشان دادند که استعداد و اراده دختر ایرانی مرزی نمیشناسد. موفقیتهایشان بارها غرور ملی آفریده و پیام مثبتی از توانمندی زنان در جامعه فرستاده است.
نکته مهم و قابل اعتنا و پیگیری اما این است که ورزش بانوان فقط در سطح قهرمانی معنا ندارد. توسعه ورزش در مدارس، دانشگاهها و فضاهای همگانی برای زنان و دختران، میتواند به ارتقای سلامت جسمی، کاهش آسیبهای اجتماعی، افزایش نشاط عمومی و حتی استحکام بنیان خانوادهها کمک کند. تجربه نشان داده است خانوادهای که اعضای آن باهم ورزش میکنند، خانوادهای سالمتر، شادابتر و از نظر روانی و اجتماعی منسجمتر است. درواقع، ورزش خانواده همان پلی است که میان توسعه فردی و رشد اجتماعی پیوند برقرار میکند.
امروز، ورزش بانوان دیگر حاشیهای بر متن ورزش ایران نیست؛ قلب تپندهای است که هر روز میل به خواستن و توانستن بیشتر در آن عیان میشود. مدالهای بحرین، درخشش المپیکی و پارالمپیکی دختران ایرانی و حضور پرانرژی آنها در عرصههای همگانی، نشان میدهد که ورزش زنان، اکنونِ ورزش پر افتخار ایران است.
در چنین اتمسفری توقع جدی این است که نگاه سیاستگذاران، مدیران و رسانهها از سطح حمایت نمادین فراتر رود. ورزش بانوان نیاز به برنامهریزی هدفمند، زیرساخت برابر و نگاهی راهبردی دارد؛ نگاهی که آن را بهعنوان شریان حیاتی توسعه ورزشی کشور ببیند.




نظر شما