البته که از قدیم گفتهاند حرف باد هواست، اما ظاهراً این موضوع در کشور ما بیشتر از هر جای دیگری به واقعیت نزدیک است؛ چرا که ندیدهایم مسئولی به سبب اظهارات نادرست و ضد و نقیض خود در مقاطع مختلف مؤاخذه شود؛ چه برسد به آنکه مورد بازخواست قرار گیرد یا مثلاً عذرخواهی کند. بیان اطلاعات حاشیهساز اگر از سوی مسئولان سطح پایین صورت گیرد، شاید بتوان آن را توجیه کرد ولی وقتی از سوی سخنگوی برخی نهادهای حاکمیتی انجام شود چگونه میتوان آن را توضیح داد؟
به نحوه انتشار یک خبر از سوی دو سخنگوی دولت و وزارت خارجه توجه کنید. سخنگوی دولت سه روز پیش در محضر رسانهها به صراحت اعلام کرد «ایران پیامهایی از دولت ترامپ برای از سرگیری مذاکرات دریافت کرده است». هنوز خبر مذکور در رسانهها در حال دست به دست شدن بود که سخنگوی وزارت خارجه در یک موضعگیری کاملاً متفاوت گفت «جمهوری اسلامی هیچ پیامی از آمریکاییها در عمان نگرفته است!».
در تعریف معمول روابط عمومیها و در رأس آن سخنگویان این نهادها، به عنوان مرجع اطلاعرسانی، حلقه وصل میان ساختار متبوع خود، رسانهها و شهروندان هستند و دقیقاً باید بدانند چه میکنند و چه میگویند. با توجه به این وظیفه و هدفگذاری طبیعتاً حتی هیچ گونه لغزش زبانی هم از سوی آنها پذیرفتنی نیست چه برسد به اینکه بخواهند به هر دلیلی اخبار غیرصحیحی را روایت کنند. نوع اطلاعرسانی سخنگویان دولت و وزارت خارجه در مورد اخیر مشت نمونه خروار بوده و لازم است برای مدیریت این نوع اظهارات هر چه سریعتر تدبیری اندیشیده شود؛ چراکه هزینه آن بیاعتمادی مردم به رسانههای داخلی و جدی نگرفتن آنهاست. اینکه منابع داخلی مرجعیت خبری را از دست داده و مردم ما برای شنیدن اخبار به سراغ رسانههای بیگانه میروند یک سر آن به همین نوع عملکرد بازمیگردد.
وقتی سخنگوهای دو نهاد نمیتوانند در مورد یک اتفاق روایت درستی بدهند دیگر باید تا ته ماجرا را خواند. وقت آن است که به این چرخه معیوب پایان داده و جلو سوختن و دود شدن بیش از پیش سرمایههای اجتماعی را بگیریم.
خبرنگار: هدایت جاوید



نظر شما