برنامه «انجمن اشباح» تازهترین رئالیتیشو شبکه نمایش خانگی است که با اجرای محمدرضا علیمردانی از پلتفرم فیلمنت پخش میشود؛ اثری که در مرز میان سرگرمی، رقابت و نمایش حرکت میکند و تلاش دارد بدون اتکا به چهرههای تکراری، تجربهای متفاوت برای مخاطب رقم بزند. «انجمن اشباح» که پخش خود را از ۲۹ مهر ماه ۱۴۰۴ در پلتفرم فیلمنت آغاز کرده و در قالبی رئالیتیشو و مسابقهمحور طراحی شده محوریت آن بر رقابت میان گروهی از هنرمندان، بازیگران و چهرههای فرهنگی است و میهمانان در فضایی رازآلود و پرتعلیق با یکدیگر به چالش کشیده میشوند.
مجری و کارگردان هنری این پروژه محمدرضا علیمردانی است؛ هنرمندی که پیش از این با اجرا، بازیگری، صداپیشگی و خوانندگی شناخته شده و اکنون با «انجمن اشباح» وارد حوزه تازهای از برنامهسازی شده است. تهیهکنندگی برنامه را علی سرور بر عهده دارد و تیم کارگردانی با حضور کریم خودسیانی به عنوان مشاور و سرپرست گروه کارگردانی فعالیت میکند.
جهانی که انجمن اشباح دارد
در هر قسمت از انجمن اشباح، گروهی از هنرمندان در فضایی شبیه به یک دورهمی نمایشی شرکت میکنند و با هدایت راوی یا همان «شبح بابابزرگ» وارد بازی و رقابت میشوند. فضای برنامه یادآور برخی از بازیهای معمایی و تعاملی است، اما طراحی بصری، لحن اجرا و شخصیتپردازیها، تفاوت عمدهای با آثار مشابه ایجاد کرده است. برنامه از ترکیب بازیگری، بداهه و تعامل واقعی میان میهمانان بهره میبرد. شرکتکنندگان به نوعی وارد یک دنیای ساختگی میشوند که در آن باید در برابر شبحی که از قبل توسط تیم برنامهسازی مشخص شده و هویت او برای به جیب زدن جایزه و سهم دیگران پنهان است به چالشهای برنامه واکنش نشان دهند. این فضای فانتزی و مرموز، در کنار طنز خاص علیمردانی، به «انجمن اشباح» لحنی منحصر به فرد داده است.
پخش برنامه به صورت هفتگی و در سهشنبهها انجام میشود و در هفتههای نخست، سه گروه از بازیگران معرفی شدهاند که از جمله آنان میتوان به یوسف صیادی، امیر غفارمنش، کامران تفتی، شهره سلطانی و بیتا سحرخیز اشاره کرد. انتخاب این ترکیب، نشان از تمایل سازندگان برای بهرهگیری از چهرههایی دارد که در عین آشنایی برای مخاطب، مدتهاست در قالبهای تازه دیده نشدهاند.

محمدرضا علیمردانی؛ صدای متفاوت یک برنامه
محمدرضا علیمردانی را بیشتر با صدایش میشناسیم؛ صدایی گرم و آشنا که سالها در نقشهای کارتونی و دوبلههای تلویزیونی و موسیقی شنیدهایم. او در «انجمن اشباح» تنها مجری نیست، بلکه چند نقش متفاوت را بهطور همزمان بر عهده دارد: از مجری اصلی گرفته تا شبح بابابزرگ که صدای او در قالب یک شخصیت خیالی در طول برنامه شنیده میشود و نوعی روایت درونی برای اتفاقات ایجاد میکند.
این چندلایگی در حضور علیمردانی یکی از ویژگیهای منحصر به فرد برنامه است. او در واقع در مقام «راوی، کارگردان و بازیگر» ظاهر میشود و با شوخطبعی خاص خود، میان فضای مرموز و سرگرمکننده برنامه تعادل برقرار میکند. صدای بابابزرگ در طول برنامه به نوعی ستون طنز و در عین حال راهنمای فضای تعلیقآمیز اثر است؛ عنصری که ریشه در تجربه بالای علیمردانی در صداپیشگی دارد.
تلاشی برای نوآوری در رئالیتیشو ایرانی
در چند سال اخیر، تولید برنامههای رئالیتیشو در ایران به سمت رقابتهای گروهی و بازیمحور سوق یافته است. از «شبهای مافیا» گرفته تا «جوکر»، الگوی مشترک این برنامهها حضور چهرههای شناخته شده در قالب یک بازی اجتماعی بوده است که هنوز هم با وجود ساخت برنامههای جدید، میهمانان جدیدی ندارند و گویی این میهمانان از این استودیو به آن استودیو میروند یا به قولی خالهبازی میان استودیویی میکنند و قراردادهای بلندمدت با نمایش خانگیها دارند؛ چهرههایی که دیگر عملاً چیز جدید و جالبی برای ارائه ندارند و بارها از آنها همان شوخیهای کلیشهای در هر برنامه را شنیدهایم. با این حال «انجمن اشباح» تلاش میکند در چنین فضایی که فقط فروش و قرارداد و بالا بردن جعلی آمار بازدید مهم است، با حفظ ساختار رقابتی، هویت مستقل و فضای نمایشی خاص خود را ارائه دهد.
برنامه انجمن اشباح را میتوان تجربهای تازه در تولید رئالیتیشوهای ایرانی دانست که در بسیاری از بخشها توانسته نسبت به نمونههای پیشین خود گامی رو به جلو بردارد. از مهمترین نقاط قوت این برنامه، نوآوری در ساختار و فضاست. سازندگان تلاش کردهاند با ترکیب مؤلفههای نمایشی، رقابتی و سرگرمکننده، فرمی متفاوت از برنامهسازی ارائه دهند. برخلاف آثار مشابه که بر محور گفتوگو یا صرفاً بازیهای گروهی میچرخند، انجمن اشباح تلاش دارد روایتگری و تعلیق داستانی را نیز وارد فضای رئالیتی کند؛ همین ویژگی موجب شده تماشاگر حس کند با یک اثر سرگرمی صرف روبهرو نیست، بلکه در جریان نوعی ماجرای نمایشی قرار دارد که هر لحظه ممکن است رنگ تازهای به خود بگیرد.
انتخاب آگاهانه چهرهها
از دیگر مزایای چشمگیر برنامه، انتخاب آگاهانه چهرههاست. در شرایطی که بسیاری از رئالیتیشوها گرفتار تکرار چهرههای ثابت و بیش از اندازه دیده شدهاند، انجمن اشباح با هوشمندی به سراغ هنرمندانی رفته که یا مدتی از فضای رسانهای دور بودهاند یا در چنین قالبی تا به حال دیده نشدهاند. این تصمیم سبب شده فضای برنامه تازه و غیر قابل پیشبینی باشد و مخاطب با واکنشها و رفتارهایی واقعیتر روبهرو شود. از سوی دیگر، نقش پرانرژی محمدرضا علیمردانی بهعنوان مجری، بازیگر و صداپیشه، روحی زنده به برنامه بخشیده است. صدای ویژه او در نقش «شبح بابابزرگ» که هم طنز میآفریند و هم در روایت نقش دارد، از امضای هنری و خلاقیت شخصی او سرچشمه میگیرد و بر جذابیت برنامه افزوده است.
در بعد بصری، یکی از تصمیمهای درست تیم تولید، طراحی دکور ساده و کاربردی است. در روزگاری که بیشتر برنامههای سرگرمی تلاش میکنند با صحنههای پرنور و رنگارنگ جلب توجه کنند، انجمن اشباح آگاهانه به سمت سادگی رفته است. این دکور خلوت، تمرکز مخاطب را از جلوههای بصری به سمت تعامل میهمانان و محتوای گفتوگوها سوق میدهد و فضای رازآلود برنامه را تقویت میکند. در کنار آن، کیفیت تصویربرداری و نورپردازی کنترل شده موجب شده حس فانتزی و معمایی اثر حفظ شود.
از منظر فرهنگی، برنامه میکوشد مرز میان نمایش و واقعیت را کمرنگ کند. بازیگران در قالب نقشهایی واقعی از خودشان ظاهر میشوند، اما در دل یک موقعیت ساختگی و پرتعلیق قرار میگیرند. این رویکرد، برنامه را از حالت گفتوگومحور و استودیویی خارج کرده و به سمت روایتگری نمایشی سوق داده است.
با این حال، در کنار همه این نقاط قوت، نمیتوان از برخی چالشها و کاستیها نیز چشم پوشید. نخستین و شاید مهمترین نقد، به شباهت فرمی برنامه با نمونههایی چون مافیا بازمیگردد. هر چند انجمن اشباح تلاش کرده با افزودن عناصر نمایشی و شخصیتی مستقل از آن فاصله بگیرد، اما در برخی لحظات به ویژه در روند بازی و رقابتها، این شباهت به چشم میخورد. سازندگان اگر بتوانند در قسمتهای بعدی خطوط داستانی منسجمتر و قوانین واضحتری برای رقابت طراحی کنند، میتوانند به استقلال کامل در فرم دست یابند.
سایه حامی مالی
مسئله دیگر، حضور بیش از اندازه حامی مالی در ساختار بصری و محتوایی برنامه است. هر چند که اسپانسر داشتن به خودی خود بد نیست و حتی گامی مثبت در راستای خصوصیسازی و پیشرفت و کیفیت این آثار برمیدارد اما در بخشهایی از اثر، لوگوها و اشارههای مستقیم به برند حامی مالی آن قدر پررنگ میشوند که گاهی بر محتوا سایه میاندازد. این اتفاق موجب میشود حس طبیعی بودن فضا کمی از بین برود و ذهن مخاطب از بازی و روایت به سمت تبلیغ منحرف شود. در شرایطی که هدف اصلی برنامه ایجاد فضای معمایی و سرگرمکننده است، چنین تأکیدهایی میتواند از بار جذابیت اثر بکاهد. به ویژه زمانی که اسپانسر نه در حاشیه، بلکه در متن تصویر و روایت قرار میگیرد، نوعی وابستگی ناخواسته میان محتوای هنری و منافع تجاری شکل میگیرد که به اصالت اثر آسیب میزند.
نکته دیگر در نقد برنامه، به ابهام در روند رقابت و قانونمندی بازی مربوط میشود.
اگرچه این ابهام در قسمتهای نخست ممکن است بخشی از طراحی هیجانزا باشد، اما ادامه آن در طول فصل میتواند مخاطب را سردرگم کند. رئالیتیشوهای موفق جهانی معمولاً در همان اپیزودهای ابتدایی قوانین روشن و سازوکار رقابت را به بیننده معرفی میکنند تا تماشاگر بداند با چه نوع چالشی روبهرو است. در انجمن اشباح هنوز این ساختار کاملاً شفاف نشده و لازم است در اپیزودهای بعدی به آن وضوح بیشتری داده شود.
انجمن اشباح گامی جسورانه در مسیر توسعه رئالیتیشوهای ایرانی است؛ برنامهای که در عین شباهت ساختاری با آثار پیشین، تلاش میکند زبان و شخصیت مستقل خود را بیابد. تلفیق طنز، رمز و رقابت در کنار اجرای چندوجهی محمدرضا علیمردانی، آن را به اثری تماشایی و قابل توجه تبدیل کرده است. هر چند در بخشهایی همچون مدیریت تبلیغات یا روشنسازی روند مسابقه نیاز به اصلاح دیده میشود، اما در مجموع، این برنامه نویدبخش رویکردی تازه در تولید محتوای سرگرمی در ایران است؛ رویکردی که بر خلاقیت، انتخاب چهرههای جدید و احترام به سلیقه مخاطب تکیه دارد. انجمن اشباح با ترکیب جذاب راز، طنز و بازی نشان داد هنوز میتوان در فضای نمایش خانگی ایران، ایدهای نو خلق کرد؛ به شرط آنکه شجاعت تجربه و نگاه فرهنگی در پسِ سرگرمی پنهان باشد.




نظر شما