در گذشته در فصل پاییز مردم این روستا دارای مشغولیتهای کاری بسیاری بودند لذا در بسیاری از اوقات دور هم جمع می شدند و در شکستن بادام، گردو یا «گندل کشی و پاک کردن پنبه» به یکدیگر کمک می کردند.
برخلاف این روز ها که برخی از مردم در شبهای پاییز و زمستان به دنبال سرگرمی هستند و نیمی از زمان خود را در فضای مجازی سپری می کنند اما چهار دهه پیش با تمام شدن فصل تابستان، کار و سرگرمی و مشغولیات مردم نیز بیشتر میشد و کشاورزی و دامداری و مشاغل دیگر به قوت خود باقی میماندند که مردم در پاییز به آن میپرداختند.
همیاری در کشاورزی
بنا بر گفته مصطفی جعفرزاده یکی از پژوهشگران و فرهنگیار نمونه کشور، مردم این روستا در این فصل به آمادهسازی زمین برای کشت پاییزه و برداشت محصولات پاییزی میپرداختند.
در آن دوره دستگرد به صورت خرده ملک اداره می شد یعنی هرخانواده ای یک مقدار زمین در اختیار داشت لذا در فصل پاییز عمده وقت مردم در این بخش سپری میشد و اگر وقت زیاد می آوردند با همیاری دیگر مردم روستا به آمادهسازی و برداشت محصول میپرداختند و در پایان کار مقداری از آن محصول را به افراد میدادند که به آن «چکواری» گفته میشد ولی امروزه از آن کشاورزیها و فعالیتها خبری نیست.
جمع آوری برگ های خزان
کودریزی به زمینها و جمعآوری برگهای خزان کوچه و باغها از دیگر فعالیتهای مردم روستای دستگرد بود. مردم در طول روز تمام برگهای پاییزی را از خانه، کوچه و باغها جارو میکردند و از آنها برای خوراک دامها استفاده میکردند.
در آن دوره هفتاد تا هشتاد خانوده در دستگرد زندگی میکردند و برای نظافت کوچه ها تمامی اهالی به کمک هم می شتافتند ولی امروزه کوچهها در این فصل غرق برگهای پاییزی است و رفتگرها میآیند این برگهای خزان را جارو زده در خارج از روستا خالی میکنند و یا آتش میزنند.
قان قالوسی
گردو یکی از محصولات پاییزی روستای دستگرد یود. این روستا در نیم قرن گذشته درختان گردوی زیادی داشت و گردوتَکانی نیز در این روستا جایگاه و آدابی داشت و مردم گردوها را با همکاری هم جمعآوری میکردند. یک نفر به بالای درخت میرفت و گردوها را میتکاند و بقیه هم گردوهای ریخته شده روی زمین را جمع میکردند و در پایان کار گردو به صورت تعدادی و یا به اندازه چند کلاه فرد مزد یا چَکواری میدادند .
پس از تکاندن و جمعآوری محصول از درخت نوبت به از پوست درآوردن گردوها و خشک شدن محصول می رسید که این کار نیز با همکاری دیگر اهالی روستا انجام میشد و در حین شکستن گردوها اگر گردو به صورت کامل و سالم از پوست خارج میشد به آن «قان قولوسی» میگفتند.
وقتی اهالی میخواستند گردو به کسی بدهند به صورت دانهای می شمردند و ده گردو را «یک دست» میگفتند و دربرخی منابع در خصوص وجه تسمیه این روستا چنین آمده است چون گردو را با دست میشمردند به این روستا دستگرد میگفتند.
بنه کشی
افرادی که زمین برای کاشت نداشتند هفت ماه برای صیفیکاری به شهرهای اطراف ساوه، شهریار و ورامین میرفتند و به اصطلاح «بُنهکشی» می کردند.
این افراد اوایل پاییز «بُنه» یا همان وسایل خود را به دستگرد بازمیگردانند و هندوانه و خربزه های کاشته خود را با همسایگان تقسیم میکردند تا همه در «شب چله» هندوانه برای خوردن داشته باشند و اگر هندوانه به مقدار زیاد و همه خانوادهها نبود،هندوانه خود را در «شب چله» میبریدند و برشی از آن را برای همسایگان خود میبردند.



نظر شما