در میانه توفان تحولات جهانی و در عصری که هویتها و باورها آماج پیچیدهترین تهاجمها قرار گرفتهاند، بازتعریف رسالت نهادهای راهبردی، ضرورتی حیاتی برای بقا و پیشرفت است. برگزاری همایش «صد سال خدمت و مجاهدت حوزوی» در مشهد مقدس، بهانهای ارزشمند فراهم کرد تا به بازخوانی عمیقتر این رسالت بپردازیم. این رویداد، ما را به بیانیه اخیر رهبر معظم انقلاب خطاب به حوزههای علمیه رهنمون کرد؛ سندی که نه یک پیام مناسبتی، که یک مانیفست تمدنی و نقشه راهی دقیق برای گذار از حوزه پاسخگو به حوزه پیشرو است. این منشور با نگاهی دلسوزانه و آیندهنگر، مسئولیت سنگین نظامسازی و راهبری اجتماعی را بر دوش نهاد روحانیت قرار میدهد و افق آن را تا تحقق تمدن نوین اسلامی و زمینهسازی ظهور ترسیم میکند.
برای تعمق در لایههای این سند راهبردی و درک ابعاد عملی آن، این موضوع را با حجتالاسلام دکتر علیرضا نوروزی، استاد حوزه و دانشگاه و مدیر مؤسسه میراث فقاهت خراسان در میان گذاشتهایم.

۳ رکن بنیادین حوزه؛ تعلیم، تربیت و کنشگری اجتماعی
حجتالاسلام نوروزی در آغاز تحلیل خود، این پیام را مهمترین سند راهبردی خطاب به نهاد روحانیت پس از منشور تاریخی امام خمینی(ره) در سال ۱۳۶۷ ارزیابی میکند. وی میگوید: رهبر معظم انقلاب با نگاهی عمیق و سهوجهی، این بیانیه را ساختاربندی کردهاند. محور نخست، نگاهی به گذشته و شرایط تاریخی بازتأسیس حوزه علمیه قم توسط مرحوم آیتالله شیخ عبدالکریم حائری است. این بازخوانی تاریخی صرفاً یک روایت نیست، بلکه تأکیدی است بر این واقعیت که حوزه علمیه همواره در بطن نیازها و چالشهای زمانه خود جوانه زده و به پایگاهی برای تحولات بزرگ اجتماعی و سیاسی بدل شده است؛ حرکتی که در نهایت به نهضت عظیم امام خمینی(ره) و استقرار نظام اسلامی منتهی شد و حوزه قم را به عنوان یک کانون پیشگام در عرصه جهاد و مبارزه معرفی کرد.
وی در ادامه به تشریح محور دوم پیام، یعنی عناصر قوامبخش و وظایف ذاتی حوزه علمیه پرداخته و توضیح میدهد: رهبر فرزانه انقلاب سه رکن اساسی را برای هویت حوزه تعریف میکنند که بقا و پویایی آن در گرو تحقق متوازن این سه است. رکن اول، تعلیم است؛ وظیفه ذاتی و بنیادین حوزههای علمیه به عنوان یک مرکز علمی، آموزش و انتقال نظاممند و عمیق علوم اسلامی است. رکن دوم، تربیت است که بر پرورش نیروهای مهذب، شخصیتهای معنوی و الگوهای اخلاقی برای جامعه تأکید دارد؛ چرا که علم بدون تزکیه نه تنها راهگشا نیست، بلکه میتواند خود به حجابی بزرگ بدل شود.
این استاد حوزه و دانشگاه اضافه میکند: در کنار این دو رکن کلاسیک، رکن سومی وجود دارد که ماهیتی راهبردی و دورانساز دارد و آن، بینش و اقدام سیاسی-اجتماعی است. این رکن، عالم دینی را از انزوای علمی و فردی خارج کرده و او را به عنوان یک کنشگر فعال، بصیر و مسئول در قبال سرنوشت جامعه معرفی میکند. براساس این نگاه، عالم دینی نه تنها باید از اوضاع سیاسی و اجتماعی زمانه خود مطلع باشد، بلکه وظیفه دارد در راستای سامانبخشی به جامعه و به تعبیر دقیقتر، اداره سیاسی و اجتماعی جامعه گام بردارد. این مسئولیت، یک انتخاب شخصی نیست، بلکه جزئی تفکیکناپذیر از هویت و مأموریت نهاد روحانیت در عصر غیبت است.
از تبیین تا تحقق؛ رسالت نظامسازی و افق تمدن نوین اسلامی
دکتر نوروزی در ادامه به سه مأموریت کلیدی که رهبر معظم انقلاب در ذیل این رکن تعریف کردهاند، اشاره کرده و میگوید: این سه مأموریت، نقشه راه تحقق اداره جامعه است. نخستین مأموریت، مقابله و مواجهه با تهدیدهای دشمنان است. این تهدیدها طیف وسیعی از خطرات نظامی و امنیتی تا تهاجمهای فرهنگی، اقتصادی و فکری را دربرمیگیرد و روحانیت باید به عنوان دیدهبان بیدار و مرزبان هویت جامعه، این خطرات را شناسایی کرده و برای مقابله با آنها راهکارهای مبتنی بر وحی ارائه دهد.
وی اضافه میکند: مأموریت دوم که عمق راهبردی این نگاه را به نمایش میگذارد، تشکیل و تبیین نظامات اجتماعی اسلام است. این مفهوم بسیار فراتر از صدور فتاوای فردی در باب عبادات و معاملات است. این یعنی طراحی و ارائه الگوهای کامل و کارآمد برای اداره بخشهای مختلف جامعه براساس مبانی اسلامی؛ از نظام سیاسی و اقتصادی گرفته تا نظام حقوقی، قضایی، بهداشتی، آموزشی و رسانهای. بدون این نظامسازی، اسلام در سطح فردی باقی میماند و به یک قدرت تمدنی تبدیل نمیشود. به همین دلیل، مأموریت سوم، تحقق تمدن نوین اسلامی است. این تمدن، محصول طبیعی و بالنده جامعهای است که توانسته با تهدیدها مقابله و نظامات اجتماعی خود را بر پایه اصول الهی استوار کند.
میراث مبارزه؛ ریشههای قرآنی و تاریخی پیشگامی روحانیت
این استاد حوزه و دانشگاه تأکید میکند: این نقشآفرینی سیاسی و اجتماعی، پدیدهای نوظهور یا محصول شرایط دوران معاصر نیست، بلکه یک سنت ریشهدار و اصیل در تاریخ تشیع است. علمای شیعه همواره در طول تاریخ، پرچمدار مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی بودهاند.
این پژوهشگر تاریخ حوزه برای عینیت بخشیدن به این مدعا، با تمرکز بر حوزه علمیه خراسان، مصادیق درخشانی از این مبارزات برشمرده و توضیح میدهد: نقش برجسته علمای مشهد در حمایت از نهضت امام خمینی(ره) از سال ۱۳۴۲ مهم است. شخصیتهایی چون مرحوم آیتالله شیخ مجتبی قزوینی، باوجود برخی اختلافات مبنایی فکری با امام در مباحث کلامی و فلسفی، آنگاه که پای مبارزه با استبداد پهلوی به میان آمد، همگی یکپارچه و متحد از ایشان حمایت کردند. این حمایتها تا پیروزی انقلاب، در دوران دفاع مقدس و در دوران شکلگیری جبهه مقاومت و دفاع از حرم اهلبیت(ع) ادامه یافت و حوزه خراسان شهدای بسیاری را تقدیم این راه مقدس کرد.
قیام گوهرشاد؛ نقطه عطفی در تقابل با تجدد آمرانه و دفاع از هویت
دکتر نوروزی قیام گوهرشاد را یکی از مهمترین و خالصترین واکنشهای مردمی-دینی به سیاستهای فرهنگی استبدادی در دوران معاصر میداند و توضیح میدهد: در زمان پهلوی اول، سیاستهای کشف حجاب و اتحاد شکل لباس، صرفاً یک تغییر در پوشش نبود، بلکه یک پروژه آمرانه و خشونتبار برای قطع پیوند عمیق جامعه با هویت دینی و تاریخی خود بود. در چنین شرایطی، علمای بزرگ مشهد همچون مرحوم آیتالله العظمی حاج آقا حسین قمی و مرحوم آیتالله آقازاده خراسانی، رهبری مبارزات را بر عهده گرفتند و این حرکت به قیام خونین مسجد گوهرشاد منتهی شد. این واقعه نشان داد حوزه علمیه و روحانیت، حافظان اصلی هویت فرهنگی و دینی جامعه هستند و در برابر تهاجمهایی که اساس این هویت را نشانه میگیرد، هرگز سکوت نخواهند کرد.
وی میافزاید: این مبارزات به یک دوره خاص محدود نمیشود و یک جریان مستمر است. در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت، علمای مشهد از آیتالله کاشانی حمایت کردند. پیش از آن، در دوران مشروطه، با هدایت بزرگانی چون مرحوم آخوند خراسانی، انجمنهای علمی و سیاسی در حوزه مشهد برای حمایت از مشروطیت شکل گرفت و فرزندان خود مرحوم آخوند برای پیگیری این امر به مشهد فرستاده شدند. حتی در برابر تهاجم نظامی مستقیم روسها به مشهد، این علمای حوزه بودند که رهبری مقاومت مردمی را بر عهده گرفتند. نمونه دیگر از این مبارزه، شخصیت برجستهای مانند مرحوم آیتالله شیخ ذبیحالله مجتهد قوچانی است که برای دفاع از وطن و ناموس مردم، طلاب حوزه مشهد را مسلح کرد و مبارزه با اشغالگران را سازمان داد.
خطی ممتد از غیبت تا امروز؛ انقلاب اسلامی تجلی آرمان تاریخی فقها
مدیر مؤسسه میراث فقاهت خراسان یادآور میشود: تمام این مبارزات تاریخی حلقههایی از یک زنجیره پیوسته و معنادار است که از دوران غیبت امام عصر(ارواحنا فداه) آغاز شده و تا به امروز ادامه دارد. خط فکری ظلمستیزی، دفاع از کیان اسلام و مبارزه با استبداد و استعمار، جوهره اصلی اندیشه سیاسی فقهای امامیه در طول بیش از هزار سال گذشته بوده است. آنچه امروز در قالب نظام مقدس جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت به رهبری حضرت آیتالله العظمی خامنهای دنبال میشود، تجلی همین خط تاریخی و تحقق آرمان دیرینه علمای شیعه برای تشکیل حکومتی مبتنی بر عدالت و معنویت است.
دکتر نوروزی تصریح میکند: رهبر معظم انقلاب، امروز نه تنها رهبر ایران، بلکه پرچمدار مبارزه با استکبار و صهیونیسم در سراسر جهان اسلام محسوب میشوند و جبهه مقاومت نیز تحت همین فرمان و خط فکری عمل میکند. این یک حرکت خلقالساعه یا یک سیاست مقطعی نیست، بلکه ادامه همان مسیری است که فقهای بزرگ شیعه برای حفظ عزت اسلام و دفاع از مظلومان در طول قرنها پیمودهاند و امروز به لطف الهی به مرحله استقرار نظام و تمدنسازی رسیده است.
رسالت جهانی و زمینهسازی برای ظهور
دکتر نوروزی در پایان سخنان خود، وظیفه امروز علما، اندیشمندان و همه آحاد امت اسلامی را حمایت همهجانبه از این مسیر روشن و الهی ذکر کرده و تأکید میکند: تقویت رهنمودها و سیاستهای رهبر معظم انقلاب، درواقع تقویت جبهه حق در برابر جبهه باطل جهانی است. هدف نهایی این مسیر، همانطور که در آرمانهای انقلاب اسلامی ترسیم شده، محو رژیم جعلی و غاصب صهیونیستی و زمینهسازی برای ظهور منجی عالم بشریت، حضرت مهدی(عج) است تا جهان شاهد رهایی همه مظلومان و آزادیخواهان و استقرار عدالت جهانی باشد. همه ما وظیفه داریم به سهم خود در این مسیر ثابتقدم باشیم و برای تقویت این جبهه تلاش کنیم تا انشاءالله توفیق درک آن دوران باشکوه را بیابیم و پرچم این انقلاب را به دست صاحب اصلی آن بسپاریم.




نظر شما