رضا بیابانی در گفتوگو با ما در مورد موضوع این نمایش اظهار کرد: کیکاووس پادشاه کمخردی بود و بعد از پدر به تخت پادشاهی نشست و به خاطر این تاجگذاری، جشنی گرفت که همه آمدند و جوانی هم از مازندران (مازندران طرف تاجیکستان و نه مازندران داخل ایران) در جشن حضور داشت، این جوان آواز و اشعاری از حال و هوای مازندران میخواند. شاه ایران کیکاووس بعد از گوش دادن آواز از این سرزمین لذت برد و تصمیم گرفت لشکرکشی کند و آنجا را به تصرف خودش درآورد. سرداران از این کار شاه در هراس بودند و به زال رو آوردند، زال یکی از مشاوران زبده شاهنامه به شاه گفت شهریارا این کار را نکن، در گوشهای از این سرزمین دیوان زندگی میکنند؛ قبلا هم این اتفاق افتاده و شاهان گذشته این کار را انجام دادند و نتیجه نداشته، شاه در پاسخ گفت من از همه شاههای گذشته برترم و لشکرکشی کرد.
وی ادامه داد: به دیو سپید که سر کرده همین حوزه بود خبر دادند، او هم با شگردهای خود توانست سپاه ایران را به چنگ آورد و تمام گنجها و سرداران را در بند خود گرفتار کردند، چشم شاه در آن سیاه چال مخوف در حال نابینایی بود. کسی خبر نداشت که سپاه ایران گیر افتاده و در نهایت دلاورمردی از این سیاه چال که ۱۲ هزار نگهبان داشت، درآمد و خودش را به زال رساند و خبر داد، زال هم از رستم کمک میگیرد و رستم میگوید برای نجات سپاه ایران تنها میروم که دشمن در مقابل ما جبهه نگیرد و از آنجا خان اول تا هفتم شروع میشود که رستم موفق میشود تا هم چشم نابینای سپاهیان ایران و چشم خود شاه بهبود پیدا کند و هم اینکه لشکر ایران و سرداران ایران را آزاد میکند و به قول معروف با سرفرازی به ایران بر می گردند.
نویسنده و کارگردان نمایش «لشکرکشی کیکاووس به مازندران» با اشاره به جشنواره امسال افزود: جشنواره امسال خوب بود، دعوت از همه هنرمندان به عمل آمده و نظم بهتری نسبت به سالهای گذشته داشت و سکوت در حین اجرا بیشتر رعایت میشد. در واقع همه زحمت میکشند اما در هرحال یکی باید انتخاب شود فقط باید حمایت شود که نمایشها هر سال پررنگ تر و بهتر انجام شود.




نظر شما