تحولات منطقه

اگرچه فیلم‌های سیاوش اسعدی انگشت‌شمارند، اما این کم ساختن و گزیده ساختنش در سینما، او را تبدیل به فیلمسازی قابل اعتماد و دارای امضای مخصوص به خودش کرده که با وسواسی حساب ‌شده سوژه‌هایش را انتخاب می‌کند.

نگاهی به تازه‌ترین ساخته سیاوش اسعدی که در حال اکران است / از «غریزه» تا فیلم‌سازی
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

اگرچه فیلم‌های سیاوش اسعدی انگشت‌شمارند، اما این کم ساختن و گزیده ساختنش در سینما، او را تبدیل به فیلمسازی قابل اعتماد و دارای امضای مخصوص به خودش کرده که با وسواسی حساب ‌شده سوژه‌هایش را انتخاب می‌کند و با خوش‌سلیقگی و ظرافت، آن‌ها را به بار می‌نشاند.

مسیری که اسعدی در فیلم‌سازی طی کرد

اسعدی پس از ساخت چندین فیلم کوتاه، در مسیر فیلم‌سازی خود که از سال ۸۷ با «حوالی اتوبان» آغاز شد تا امروز و بیش از دو دهه، چهار فیلم ساخته که هر کدام از آن‌ها در بالا بردن او از پله‌های ترقی و بلوغ و نبوغ فیلم‌سازی‌اش نقش مهمی داشته‌اند. او پس از ساخت نخستین فیلمش که توجه منتقدان را هم به خودش جلب کرده بود سراغ اقتباسی از کتاب «یک داستان فرانسوی» رفت و دهه ۹۰ را با «جیب‌بر خیابان جنوبی» آغاز کرد و این فیلم را در فضایی نوآر ساخت. او که معمولاً وقفه‌هایی چند ساله در فیلم ساختن می‌اندازد، ۶سال بعد یکی از مهم‌ترین آثارش را ساخت؛ «درخونگاه». فیلمی که اسعدی آن را به مسعود کیمیایی تقدیم کرد، اما ارادت و علاقه او به کیمیایی در تقدیم «درخونگاه» خلاصه نشد، رنگ و بو و تأثیرات فیلم‌سازی کیمیایی هم در آن به خوبی مشهود بود؛ از کانسپت‌های مهمی همچون رفاقت و خیانت و وطن تا دیالوگ‌های جذاب و سینمایی به سبک کیمیایی با آن ادبیات موزون و شاعرانگی خاص. درخونگاه با روایتی پرتعلیق از خانواده‌ای پر از مشکل و آشفته، رضا را پس از سال‌ها زندگی در ژاپن به خانه برمی‌گرداند. جایی که قرار است مأمن خستگی‌های او پس از جان کندن‌های شبانه‌روزی در غربت باشد اما با آمدنش همه چیز دستخوش تغییر می‌شود. درخونگاه با روایتی جان‌دار و بازی‌های گیرا و یک کارگردانی خوب از نقاط عطف فیلم‌سازی اسعدی است؛ اما از دیگر اتفاق‌های مهم درخونگاه همکاری موفقیت‌آمیز امین حیایی و اسعدی است. حضور حیایی در این فیلم و بازی درخشان او در نقش رضا میثاق او را بیش از پیش به سمت پذیرفتن نقش‌های جدی در سینما سوق داد. اتفاقی که منجر به همکاری دوباره این دو در «غریزه» هم شد.

از توقیف تا جا ماندن از اسکار

«غریزه» چهارمین فیلم و البته پرحاشیه‌ترین اثر سیاوش اسعدی است که اوایل فروردین‌ ماه ۱۴۰۰ در منجیل کلید خورد و پس از سه سال توقیف، نخستین نمایش داخلی خود را بهمن ‌ماه سال گذشته در بخش خارج از مسابقه چهل ‌و ‌سومین جشنواره فیلم فجر تجربه کرد. غریزه سال ۲۰۲۳ در بخش اصلی و رقابتی ۶ جشنواره بین‌المللی به نمایش درآمد و در حالی که خودش را آماده می‌کرد تا یکی از گزینه‌های سینمای ایران برای معرفی به آکادمی اسکار باشد، در کمال تعجب کمیته انتخاب حتی این فیلم را در فهرست نامزدها هم نگنجاند. با این حال پس از فراز و نشیب‌های بسیار و اصلاحات متعددی که با وجود داشتن پروانه نمایش به غریزه تحمیل شد، این فیلم از چهارشنبه ۳۰ مهرماه، اکران سراسری خود را آغاز کرد.

«غریزه»؛ تجمیع سال‌ها تجربه و عشق به سینما

همان طور که پیش‌تر اشاره کردیم کارنامه سیاوش اسعدی پر و پیمان نیست اما همین چند فیلم به قدر کفایت، قابل و مهم هستند و تازه‌ترین اثرش «غریزه»، تجمیع سال‌ها تجربه فیلم‌سازی، عشق به سینما، موسیقی، تاریخ و قصه‌گویی است.
اما وقتی از سینما حرف می‌زنیم دقیقاً از چه می‌گوییم؟ فیلم‌هایی که تمام و کمال به ماهیت و ذات سینما وفادار باشند، اندک‌اند. آن‌هایی که آن قدر غرق در فرم و ویترین‌سازی‌اند که به کل از ساختار و روایت دست کشیدند و آن‌هایی که مشغول معنا شدند و همه چیز را فدای آن کرده‌اند؛ اما «غریزه» هیچ کدام از آن‌ها نیست، بلکه میراث‌دار سینماست و به کفایت همه چیز را در خود جای داده، فیلم در واقع یک نسخه اصیل سینمایی از داستان‌گویی در کنار اعجاز تصویر و موسیقی است. غریزه داستان عاشقانه دو نوجوان‌ است که در اواخر دهه ۴۰ خورشیدی روایت می‌شود. اسعدی در غریزه داستانش را از نقطه درستی آغاز می‌کند، جرقه عشقی شورانگیز را می‌زند، شخصیت‌ها را یکی پس از دیگری در پس پرده پنهان و هویدا می‌کند و حتی زمان‌هایی که کاراکتری را نمی‌بینید اما می‌دانید که هست و حضورش را حس می‌کنید.

یک افتتاحیه جذاب سینمایی

فیلم با یک قاب سینمایی گیرا آغاز می‌شود؛ نخستین سکانس ورود رسول‌خان با بازی امین حیایی است که با صورتی آفتاب سوخته و موهایی تُنُک و سبیل‌هایی پرپشت در حالی که پالتویی بلند روی دوشش انداخته و چکمه‌های مشکی براقی به پا دارد، با وقار و ابهتی خاص از اصطبل می‎گذرد تا به تلفن جواب بدهد؛ دیالوگ‌گوییِ نثروار یک نفس و تماشایی او یک افتتاحیه جذاب برای حضور یک قهرمان سینمایی است و این نقطه آغازینی است برای اینکه بدانید با یک شخصیت‌پردازی استخوان‌دار و البته دیالوگ‌هایی خوش‌ریتم و ناب طرف هستید.
داستان در اواخر دهه ۴۰ خورشیدی روایت می‌شود، فروغ به همراه دخترش آتیه به عمارت رسول‌خان، یار گرمابه و گلستان همسر مرحوم فروغ آمده‌اند، ظاهراً برای کار مهمی به آنجا سفر کردند که ضرورتش را فقط خان می‌داند و فروغ. در همین برو و بیاهاست که کامران پسر رسول‌خان، آتیه را می‌بیند و به او دل می‎بازد. عشق آتشین در دل نوجوان شعله‌ور می‌شود، کامران عاشق سینماست و از علاقه‌اش به سینما برای آتیه می‌گوید و او را با فیلم‌های مورد علاقه‌اش همراه می‌کند. آنچه در نیمه ابتدایی فیلم می‌بینیم دلدادگی آتیه و کامران است که عشقی نوپا را نوید می‌دهد و با رفتن رسول‌خان به شهر، فضا برای خودنمایی کامران بیش از پیش فراهم می‌شود.

رد پای سینما در سینما

«غریزه» اگرچه بر دیالوگ استوار است اما فیلمی خوش‌ساخت و پر رنگ و لعاب است که در فرم و قاب‌بندی‌های زیبا و چشم‌نواز و طراحی صحنه هم چیزی کم نگذاشته و تصاویر تماشایی در دل جغرافیای بکر جنگلی با موسیقی دلچسب فرزین قره‌گزلو همراه شده و ردایی خاطره‌انگیز و نوستالژیک بر تن فیلم کرده است که یادآور سبک و سیاق فیلم‌های سینمای ایتالیاست. به ویژه که به بهانه علاقه‌مندی و عشق کامران به سینما، قطعات معروف آثار سینمایی هم ضمیمه فیلم می‌شود و بار نوستالژیک غریزه را سنگین‌تر می‌کند.
بخش عمده‌ای از فیلم به روایتی سرخوشانه از عشق آتی و کامی می‌گذرد اما مخاطب فیلم می‌داند خانی که اول فیلم دید و در پس چهره‌اش رازهای مگویی را حس کرده بالاخره یک جایی سر و کله‌اش پیدا می‌شود که یا قرار است زیر بساط این عشق بزند یا آن را پر و بال پرواز بدهد.
اما برش پایانی فیلم به روایتی تکان‌دهنده ختم می‌شود، از قول و قرار رسول و زیور تا برملا شدن رازی بزرگ که چاره‌ای ندارد جز وفا به عهد رفیق. غریزه اگرچه روایتی خطی و روان دارد اما از نیمه‌های راه مسیرش را تغییر می‌دهد و با ضربات تکان‌دهنده‌ای داستان را از مسیر یکنواختی خارج می‌کند و با روشن شدن حقایق، مخاطب را بارها به نقطه آغازین داستان بازمی‎گرداند. در واقع نقطه عطف «غریزه» غافلگیری‌های پی‌درپی و توفانی است که از پس آرامشی دلنشین بر سر عاشقان قصه سایه می‌اندازد.

صحنه در اختیار بازیگران نوجوان

شخصیت‌پردازی‌های دیدنی و بازی خوب بازیگران فیلم به ویژه دو کاراکتر نوجوان از نقاط مثبت غریزه است اما فیلم تازه اسعدی یک حسرت هم دارد و آن هم صاحب عمارت است که زمان زیادی از فیلم در خانه نیست. رسول‌خان کلیدی‌ترین کاراکتر «غریزه» است، اگرچه حضور کمرنگی دارد اما زمان‌هایی هم که نیست حضورش احساس می‌شود و مخاطب می‌داند قرار است داستان با او پیوند محکمی بخورد. رسول با هیبتی از یک خان اصیل با شمایلی مرموز و آرام خلق شده و با بازی قابل تحسین امین حیایی جان گرفته اما سیاوش اسعدی در خرج کردن آن دست و دلبازی نمی‌کند و با وجود اینکه می‌توانست سهم بیشتری به او بدهد اما همچنان او را در سایه نگه می‌دارد و در بزنگاه وارد داستان می‌کند، چنین اتفاقی در مورد فروغ و بالطبع زیور هم به اقتضای نقش و اتمسفر داستان رخ داده و همین سبب می‌شود صحنه دربست در اختیار کامی و آتی قرار بگیرد و دو بازیگر نوجوان فیلم هم با بازی هوشمندانه و خلاقه خود چنین موقعیت کم‌نظیری را ارج می‌نهند.
در نهایت اینکه «غریزه» فیلمی است که قوام دارد، درجا نمی‌زند و به خوبی می‌تواند داستانش را به سرمنزل مقصود برساند و تماشاگر را ساعتی با جهان قصه همراه کند و برایش لذت و جادوی سینما را به ارمغان بیاورد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha