«ناترازی مدیریتی» از آن کلیدواژههای جالب است که پنجم آبان در همایش بینالمللی سرمایهگذاری و تأمین مالی در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی مورد تأکید رئیس مجلس شورای اسلامی قرار گرفت. محمدباقر قالیباف گفت: «در حوزه انرژی فسیلی رتبه نخست جهان را داریم ولی ناترازی انرژی داریم؛ مشکل ما کمبود پول نیست، ناترازی ما مدیریتی است».
شاید از خود بپرسید خوب این مفهوم چرا مهم است؟ اکنون این خبر را بخوانید: «طی ۱۸ سال گذشته سطح آب دریای خزر حدود ۳۶ هزار کیلومتر مربع کاهش یافته است؛ افتی که با عقبنشینی محسوس سواحل، بهویژه در شمال شرق این پهنه آبی، نگرانیهای جدی ایجاد کرده است.
کارشناسان هشدار میدهند در صورت نبود اقدام هماهنگ، با ادامه کاهش بیسابقه آب، خزر هم ممکن است به سرنوشت دریاچه آرال دچار شود». با این اوصاف متأسفانه تمام شواهد و آمارها از روند نزولی سطح آب پهنه زیبای آبی خاطرهساز و جذاب خطه شمالی کشورمان حکایت دارد. این مسئله علتهای مختلف دارد؛ از تغییرات اقلیمی و کاهش بارندگی تا اقدامهای کشورهای همجوار به ویژه روسیه در ساخت سد در مسیر رودخانه ولگا و... و خزر در یک دهه اخیر ۱۸۰ سانتیمتر کاهش تراز آبی داشته که ۶۰ سانتیمتر کاهش در دو سال اخیر رخ داده است.
بیش از ۱۳۰ رودخانه به دریای خزر میریزند و رود ولگا به عنوان شاهرگ حیاتی به تنهایی نزدیک به ۸۵ درصد آب دریای خزر را تأمین میکند، اما حالا توسط روسیه ۴۰ سد در بالادست ساخته شده و ساخت ۱۸ سد دیگر تا افق ۲۰۵۰ در دست مطالعه است. با توجه به این مسائل اکنون برخی با طرح نظرات بدبینانه میگویند شمال ایران ۲۰ سال دیگر میخشکد!
بیتفاوت به این آمار و ارقام وحشتناک که بیانگر یک فاجعه محتمل است، اخباری به گوش میرسد که هوش از سر آدم میپراند؛ دولت پروژه انتقال آب دریای خزر به کویر مرکزی ایران را در دست اقدام دارد! طبق اخبار منتشر شده در فضای مجازی پس از دو سال سکوت، این طرح جنجالی دوباره از بایگانی بیرون آمده است.
اسناد جدید نشان میدهد طرح مذکور که با هدف تأمین سالانه ۲۰۰ میلیون مترمکعب آب شرب و صنعتی استان سمنان و تولید ۴۲ مگاوات ساعت انرژی برقابی تعریف شده است، اکنون وارد مرحله تازهای از بررسی شده و جزئیات مسیر آبی و نقشه انشعابات آن نیز نهایی شده است.
نقشه کشیدنهای برخی مدیران نالایق برای تسریع مرگ پهنه آبی گسترده در شمال کشورمان با به کمال رساندن ناترازی مدیریتی در فضایی است که ۳۰ آبان سال گذشته، رسانهها تصاویر جالبی از دیدار رئیس جمهور جمهوری آذربایجان و همتای روس وی را منتشر کردند. علیاف که میزبان پوتین در باکو بود، همتای روس خود را برای قدم زدن به ساحل خزر کشانده و کاهش تراز آن را پیش چشم وی آورد.
تصاویر منتشر شده نشان میدهد او در پارک «داغاوستو» که روی یک تپه بنا شده، انگشتش را به سمت دریا گرفته و به آقای پوتین مطالبی توضیح میدهد. علیاف بعدها گفت: «از پنجره اتاقی که در آن مذاکره میکردیم، به پوتین صخرههایی را نشان دادم که فقط دو سال پیش زیر آب بودند اما امروز این صخرهها یک متر بالاتر از سطح آب ظاهر شدهاند».
اگرچه انتظار است دستگاه اجرایی و حاکمیتی ما نیز با فعال کردن تمام ظرفیتها و به ویژه در حوزه سیاست خارجی ضمن گفتوگو با مسکو مانع تحقق فاجعهای آبی شود، در جهتگیری ۱۸۰ درجه متفاوت پروژه انتقال آب دریای خزر روی میز قرار دارد. این در حالی است که این روزها در غرب ایران پرآبترین جلگه کشور یعنی خوزستان، خشکیده؛ در شرق، هامون جان داده و سیستان و بلوچستان و خراسان را بیابانی کرده؛ با خشکیدن تالاب گاوخونی و زایندهرود، مرکز ایران گرفتار فرونشست عمیق شده، دریاچه ارومیه نفسهای آخرش را میکشد و وضعیت قرمز آبی تا شمال ایران پیشروی کرده است.
با این اوصاف کارشناسان هشدار میدهند برداشت ۲۰۰ میلیون مترمکعب آب از خزر خنجری بر پیکر دریاچه بوده و میتواند اکوسیستم آن را مختل کند و این گونه ناترازی مدیریتی همان گونه که قالیباف میگوید در کشور بیداد میکند. مردم ما البته از مدیریتهای نادرست کم ضربه نخورده و به عینه نتیجه تصمیمسازیهای غلط بر بسیاری از عرصههای زندگی آنها مشهود است. در میان تأیید و تکذیبها درباره انتقال آب خزر به فلات مرکزی، درک عواقب منفی چنین پروژهای آن هم در شرایط کنونی اقلیمی چیز عجیبی نیست. دریاچه ارومیه در فاصله نه چندان دور از خزر نفسهای آخر خود را میکشد؛ اتفاقی که قطعاً تصمیمهای نادرست در بروز چنین فاجعهای حرف نخست را میزند.
مسئولان ما شاید بخواهند مانند همیشه با پاک کردن صورت مسئله این گونه وانمود کنند که میخواهند با انتقال آب خزر و تولید برق، ناترازی انرژی را حل کنند ولی باید به تصمیمسازان امر توصیه کرد توهمات خود را کنار گذاشته و پیش از رقم زدن فاجعهای دیگر به عاقبت کار خود بیندیشند، نه اینکه پس از اجرایی شدن احتمالی پروژه انتقال آب و بروز مشکل، تصمیم به جلوگیری از آن بگیرند که مطمئناً چنین زمانی بسیار دیر خواهد بود؛ همان گونه که با وجود تشکیل ستاد پرطمطراق احیا، کشتی حیات دریاچه ارومیه به گل نشسته است.
خبرنگار: هدایت جاوید



نظر شما