هستی محمدی، تکواندوکار ۱۹ ساله تیم ملی در وزن ۵۷-، در نخستین تجربه بینالمللی خود در رقابتهای همبستگی کشورهای اسلامی، پس از شکست نزدیک برابر حریف ترکیهای، با ورود به جدول شانس مجدد موفق شد مدینه میرزابالووا از ازبکستان را در راندشماری ۲ بر ۱ شکست دهد و به مدال برنز دست پیدا کند. او در گفتوگو با ما از لحظه کسب مدال، اختلافات داوری و نقش اعتماد مربیان در موفقیتش میگوید.
*از لحظه برد و کسب مدال برنز در مسابقات اخیر بگویید.
کسب این مدال برای من لحظهای پر از افتخار بود و احساس میکردم مسئولیت خودم را انجام دادهام. تلاش چندینسالهام بود، حمایت مربیها و خانوادهام بود که به ثمر نشست. این مدال برای من فقط یک نتیجه ورزشی نبود؛ یک انگیزه جدیتر برای ادامه مسیر و افتخارآفرینیهای بزرگتر بود. وقتی مدال گرفتم، تمام سختیها، تمرینها، آسیبها و شبهایی که خیلی خسته بودم از جلوی چشمم گذشت. انگار پاداش تمام آن صبر و تلاش را گرفته بودم. این مدال فقط یک افتخار نیست؛ یادآوری است که هیچ تلاشی بینتیجه نمیماند.
*خانوادهتان در لحظه تماشای مسابقه چه حس و واکنشی داشتند؟
خانوادهام مسابقه را از تلویزیون دنبال میکردند. خیلی خوشحال بودند و حس غرور داشتند بابت اینکه کشورم را سربلند کردم و دست خالی برنگشتم. جملهای که گفتند برایم بسیار دلگرمکننده بود. گفتند: «تو چه با مدال چه بیمدال برای ما قهرمانی. همین که جسارت داشتی در آن میدان بایستی و بجنگی برای ما کافی است.»
*در در روز مسابقه یک باخت هم داشتید. فکر میکنید بزرگترین اشتباه ذهنی یا فنی شما چه بود؟
من نسبت به حریفم بازیکن بیتجربهتری بودم. وقتی وارد راند اول شدم، یک ضربه صورت خوردم و عصبی شدم و همین باعث شد کار را خراب کنم. کمی وارد فضای دعوا شدم و طبق برنامه مربی پیش نرفتم. برای همین راند اول را واگذار کردم. اما در راندهای دوم و سوم دقیقاً طبق برنامه عمل کردم، فنی پا زدم و سعی کردم خودم را کنترل کنم.

*به اعتماد مربیان اشاره کردید. با توجه به سطح مسابقات، این ریسک چطور معنا پیدا میکند؟
فدراسیون تکواندو به نوجوانان اعتماد کرد و کار خیلی بزرگی کرد. هادی ساعی بزرگوار و مهروز ساعی عزیز پای قولی که به ما داده بودند ایستادند. تمام کشورهایی که در این مسابقات حضور داشتند با تیم اصلیشان آمده بودند. تیمهایشان دارای بازیکنانی بودند که قهرمان جهان و مدالآور المپیک بودند. اما تیم ما نوجوان بود؛ اکثراً بچه بودیم و رزومهای نداشتیم. اعتماد مربی به بازیکن ۱۹ساله خیلی ارزشمند و در عین حال خطرناک است.
با اینکه سن کمی داشتیم، نتیجه فوقالعادهای گرفتیم. ساینا کریمی قهرمان جهان را شکست داد. در وزن منفی ۵۱ کیلوگرم، گودرزی مقابل بازیکن ترکیه که مدالآور بود، فوقالعاده عمل کرد و با یک امتیاز باخت. خود من مقابل قهرمان جهان و المپیک با یک اختلاف باختم؛ آن هم به خاطر نداشتن کارت اعتراض! اگر ما کارت داشتیم من با اختلاف بازیکن ترکیه را میبردم.
*چرا کارت اعتراض نداشتید؟
در راند دوم، یک ضربه پشت کلاه به صورت حریف زدم؛ هم خودم، هم مربی و هم تماشاچیها تایید کردند. اما چون در زاویه دید دوربین نبود، کارت ما سوخت. با اینکه حق اعتراض داشتیم، نمیتوانستیم استفاده کنیم. با این حال سعی کردیم روحیهمان را حفظ کنیم و ادامه دهیم. من همانجا هم با اختلاف کم باختم و این نشان میدهد آن اسمها در زمین بازی نمیکنند؛ اراده، ایمان و توکل در زمین بازی میکنند.
به نظر من تیم ما کارش را انجام داد. با اینکه خیلی بچه بودیم، با جسارت مقابل قهرمانهای بزرگ جنگیدیم و میدانداری کردیم.
*بزرگترین چالش یک ورزشکار در تکواندو چیست؟
تکواندو از نظر جسمی و ذهنی چالشهای زیادی دارد؛ حفظ وزن، فشار تمرینی بالا، ریسک آسیبدیدگی و ضرورت استمرار عوامل مهمی هستند. علاوه بر این موارد رقابت بینالمللی هم فشردهتر است و ورزشکار باید همیشه در بهترین آمادگی باشد.
بزرگترین چالش این است که باید همیشه جسمی و ذهنی در اوج باشی. همچنین برای من، یکی از سختترین چالشها این بود که با سن کم، توقع میرفت کشورم را سربلند کنم. دوست داشتم رنگ مدالم را طلایی کنم، اما قسمت نشد. اما در مسابقات پیشِرو امیدوارم این اتفاق بیفتد.

*در لحظات سخت و چالشی، آن جمله یا آن آدمی که به شما انرژی میدهد، کیست؟
وقتی برای بازی رپشارژ میرفتم توی زمین، استرس خیلی زیادی داشتم؛ میتوانم بگویم دست و پایم شل شده بود. رپشارژ شانس مجددی است که فقط در بازیهای المپیک تجربه میشود. من بهعنوان بازیکن کمسن و با اولین تجربه بینالمللی، فشار بزرگی داشتم.
بعد از واگذاری راند اول، وقتی برگشتم، ایمان و برق چشمهای استادم به من انگیزه داد. به من گفت: «حتی اگر ببازی هم من قبولت دارم. به تو ایمان دارم.»
خانم مهروز ساعی و آقای هادی ساعی از بیرون زمین انرژی میدادند. خیلی قشنگ است وقتی قهرمان چند دوره المپیک به تو میگوید:«به تواناییهایت ایمان دارم.» اگر ایشان نبودند، شاید مدال کسب نمیشد. همینطور همتیمیهایم،چه دخترها چه پسرها، با جان و دل برایم خواستند. با همدلی بود که توانستیم مدال بگیریم.

*بسیاری از ورزشکاران از توسل و آرامش معنوی قبل مسابقه میگویند. برای شما هم چنین لحظهای وجود داشت؟
تا ثانیههای آخر به خداوند توکل میکردم و ایمان داشتم که اگر کسی تلاشهایم را ندیده باشد، خداوند دیده است. به امام رضا (ع) خیلی اعتقاد دارم. دوست داشتم قبل مسابقه زیارت کنم، قسمت نشد. اما از راه دور طلب کمک کردم. ثانیهبهثانیه دستهای خدا را روی شانهها و پاهایم احساس میکردم. قطعاً خواست خدا و کمک امام رضا (ع) بود که توانستم این مدال را کسب کنم.
*اینکه از شما به عنوان «پدیده جدید تکواندو» یاد میشود، حاصل چیست؟
هستی محمدی خیلی صبوری کرد، ناملایمتیها را تحمل کرد و ایمان و باورش را از دست نداد. همین استمرار من را به این نقطه رساند.
*رقبای منطقهای مثل ترکیه و آذربایجان همیشه یک قدم جلوترند. فاصله واقعی تکواندو ایران با آنها چقدر است؟
هر کسی که از طرف ایران فیکس میشود، بازیکن فوقالعادهای است. ما آنقدر بازیکن خوب داریم که انتخابیهای سنگینی میزنیم. برای همین مسابقات چندین دوره انتخابی برگزار شد.
از نظر فنی، هیچ چیز کم نداشتیم. حتی در بالاترین سطح بودیم. اما گاهی نتیجه نگرفتن به باورهای ذهنی و همدلی تیمی برمیگردد. به طور مثال ما در مسابقات جهانی نتوانستیم نتایج خوبی کسب کنیم، بچهها فنی عالی بودند، اما خودباوری و همدلی تیمی کمی در برخی لحظات کمرنگ شده بود.
با این حال تکواندو ایران در وضعیت بسیار خوبی است و نوجوانهای تازهنفس واقعاً دارند افتخارآفرینی میکنند. ما آینده بسیار درخشانی در مسابقات جهان و همچنین المپیک خواهیم داشت.
*و در حال حاضر برای چه مسابقهای آماده میشوید؟
تمام تمرکزم را روی مسابقهبهمسابقه میگذارم. رقابت بعدی من مسابقات جهانی زیر ۲۱ سال کنیا در وزن ۵۷- است. تمام تلاشم را میکنم که عملکردی فوقالعادهتر نشان دهم و رنگ مدالم را از برنز به طلا تغییر بدهم و روی سکوی طلایی جهان بایستم.
*حرف پایانی؟
این مدال فقط مدال من نیست؛ مدال ماست. من آن را با انرژیهای مثبت و دعاهای شما کسب کردم. امیدوارم همیشه نماینده شایستهای برای کشورم باشم و لبخند را روی لبهای مردم عزیزم ایرانم بیاورم.





نظر شما