ریشههای زبان فارسی به بیش از ۳ هزار سال پیش بازمیگردد و زبانی که امروز به آن سخن میگوییم دستکم هزار و ۲۰۰ تا هزار و ۴۰۰ سال قدمت دارد.
حالا تصور کنید این زبان در طول حیاتی چنین طولانی در تندباد چه حوادثی دوام آورده است؛ از حمله اعراب و سقوط ساسانیان و فراگیر شدن زبان عربی گرفته تا سلطه ترکان و هجوم مغولها، بارها زبان در معرض خطرهای جدی قرار گرفته؛ اما این درخت کهنسال چنان ریشه در خاک دوانده که هر بار به طریقی از این توفانها به سلامت بیرون آمده است. در عصر حاضر هم هجوم زبانهای بیگانه در ساحت فناوریهای مدرن قدرتنمایی میکند و تحمیل واژههای خارجی به زبان فارسی از دنیای مجازی اتفاق میافتد. در ادامه گفتوگوها درباره حفظ زبان فارسی و بررسی عواملی که میتوانند برای حیات زبان تهدیدکننده باشند، این بار با دکتر علاءالدین طباطبایی؛ زبانشناس و مترجم ایرانی، دانشیار پژوهشی گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و همچنین عضو وابسته این فرهنگستان به گفتوگو نشستیم. دکتر طباطبایی معتقد است: نفوذ واژههای بیگانه آن قدرها هم که فکر میکنیم نگرانکننده نیست، زیرا زبان فارسی از چنان وزن و اعتباری برخوردار است که به این سادگیها با ورود واژههای بیگانه به خطر نمیافتد و به اصطلاح بیدی نیست که با این بادها بلرزد، اما این زبانشناس همچنان بر این باور است که باید از هر راهی برای تقویت هویت زبان فارسی استفاده کرد و در حفظ این میراث ماندگار و کهن نیاکانمان بکوشیم. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
برای شروع بحث میخواهم همین ابتدا تکلیفمان را با این مسئله روشن کنیم که اساساً ورود واژگان خارجی و بیگانه به زبان فارسی را باید یک پدیده نگرانکننده دانست؟
در حقیقت جواب این سؤال هم «بله» است و هم «نه». فارسی، زبان سراسری ملت ایران و زبان ملی ماست و لازم است این را بدانیم که با چنین فرایندهایی همچون ورود واژههای بیگانه، این زبان از بین نمیرود یا فراموش نمیشود؛ بنابراین چنین امکانی وجود ندارد.
اما نمیتوان وامگیری از واژههای بیگانه و حتی جایگزین شدن آنها با برخی کلمات فارسی را رد کرد.
بله درست است، در واقع این موضوع همان بخشی است که نگرانی در مورد سؤال نخست را تأیید میکند. این مسئله از یک نظر به زبان آسیب میرساند؛ برای اینکه زبان دستگاهی دارد به نام «دستگاه ساخت واژه» که وظیفهاش واژهسازی است. اگر ما هر واژهای را که نیاز داریم قرض بگیریم، این دستگاه واژهسازی معطل و بیکار باقی میماند و در نتیجه زبان از این نظر ضعیف میشود و دستگاه صرفش از کار میافتد.این اتفاق پیشتر در ارتباط با زبان عربی افتاد. هزار سال پیش، ما تعداد زیادی واژه عربی قرض گرفتیم و هر وقت هم نیاز به واژه جدید داشتیم، از این گنجینه غنی زبان عربی استفاده میکردیم و این امر موجب شد فرایندهای واژهسازی فارسی ضعیف شوند و کمتر به کار بروند. اما زمانی که جامعه فارسیزبان وارد عصر جدید شد و نیاز به واژهها و پدیدههای مدرن به وجود آمد، زبان مجبور بود برای پدیدههای جدید، نامی اختیار کند. برای این کار چند راه وجود داشت؛ یکی از آنها وامگیری از زبانهای بیگانه بود که اگر بهطور معقول صورت بگیرد و فقط برخی عناصر قرض گرفته شود، چندان ضرری به زبان نمیزند.
برای مثال کلمه «یون» را در نظر بگیرید؛ ما این پدیده را خودمان کشف نکرده بودیم و ناچار واژه را قرض گرفتیم. اما در فرایندهای دیگر، واژهسازی کردیم: «یون» را بهعنوان اسم پذیرفتیم و نیازهای دیگرمان را با استفاده از فرایندهای دستوری فارسی برآورده کردیم؛ مثلاً اگر اسم مصدر بخواهیم بگوییم «یونش»، اگر صفت مفعولی بخواهیم بگوییم «یونیده». وقتی این طور عمل کنیم، وامگیری نه تنها آسیبی به زبان نمیزند، بلکه آن را تقویت هم میکند.
همین کلمه یونیزاسیون یک واژه انگلیسی با ریشه یونانی است. استفاده از چنین واژههایی در زبان عملی قابل پذیرش است اما در زبان عامیانه این تغییرات چطور اعمال میشوند؟
اتفاقاً زبان علم در ایران، زبان فارسی بوده و از همان ابتدا که ما با جهان مدرن آشنا شدیم، علوم را با زبان فارسی منتقل کردیم. برخی کشورها زبان فرانسه را انتخاب کردند، بعدتر انگلیسی را؛ اما جامعه فارسیزبان چنین نکرد و فارسی را انتخاب کرد. بنابراین فارسی باید آماده انتقال علوم جدید میشد و تا حد زیادی هم آماده شد. شما اگر در همین ۱۰۰ سال گذشته بررسی کنید، میبینید چند هزار واژه جدید زبان فارسی با روشهای مختلف واژهسازی ساخته شده است.
یکی از این روشها گسترش معنایی واژههای موجود است. مثلاً در گذشته، «سپر» وسیلهای بود که از آسیب رسیدن به بدن جنگجو جلوگیری میکرد؛ اما امروز این واژه را برای یکی از اجزای خودرو هم به کار میبریم. این یکی از روشهای بیان مفاهیم تازه از طریق واژههای موجود است.روشهای دیگر شامل ساختن واژههای جدید و استفاده از واژههای قدیمی در معنای جدید است. مثلاً «یخچال» که در قدیم «چاله یخ» گفته میشد؛ اما امروز به دستگاه برقی مدرن هم «یخچال» میگوییم و مشکلی هم ندارد و به این میگویند گسترش معنایی. روش دیگر این است که با استفاده از فرایندهای بهاصطلاح ترکیب و اشتقاق، واژههای جدید بسازیم که این کار را هم در ۱۰۰ سال گذشته بسیار زیاد انجام دادهایم.
ورود واژههای بیگانه به زبان همیشه وجود داشته اما گسترش ارتباطات در فضای مجازی و پیوند جهانی بدون مرز موجب شده نفوذ اصطلاحات عامیانه و واژههای زبانهای خارجی به ویژه انگلیسی، بیشتر از گذشته توسط نسل جوان استفاده شود.
واقعیت این است که جوانان برای تمایز با دیگران از واژههای انگلیسی استفاده میکنند و البته در حوزه زبان نمیتوان جوانان را تحت فشار گذاشت و به آنها گفت این کار را نکنید. اما همین جوانها وقتی سنشان بالاتر میرود و موقعیت اجتماعیشان تثبیت میشود، بسیاری از کلماتی را که در نوجوانی به کار میبردند رها میکنند.
به نظر من این مسئله چندان جای نگرانی ندارد. ما باید این را در نظر بگیریم که تعداد بسیار زیادی کتاب و رمان به زبان فارسی نوشته میشود، کتابهای علمی تألیف و ترجمه میشود و همه اینها زبان را تقویت میکند. اینکه جوانها بین خودشان کلمات انگلیسی استفاده میکنند، نمیتواند مسئلهای جدی باشد. طبیعتاً اگر استفاده نکنند بهتر است و از سوی دیگر باید برای تقویت هویت فرهنگی آگاهیبخشی شود؛ اما باز هم این مسئله زبان فارسی را در خطر قرار نمیدهد.
آیا ما میتوانیم ورود واژههای جدید را کنترل کنیم؟
فراموش نکنید که ما میمانیم و آینده زبان فارسی در نتیجه همین تعامل است. تعامل کسانی که به زبان فارسی علاقهمندند و در این حوزه اطلاعات و دانش کافی دارند و کسانی که دانش کافی ندارند و حالا یا به هر دلیل روانشناختی، از کلمات بیگانه استفاده میکنند. زبان فارسی در آینده حاصل تعامل این دو گرایش خواهد بود و یک زبان فارسی ساخته میشود، زبانی که نسبت به زبان امروز مقداری تغییر خواهد کرد. یکی از عوامل تغییر زبان همین است و هیچ زبانی هم نیست که تغییر نکند.
اتفاقاً زبان فارسی خیلی خوب خودش را نگه داشته. کمتر زبانی میتواند آثار هزار سال پیشش را بفهمد. به نظرم زبان فارسی مقاومت بسیار خوبی کرده؛ یک فرد با دانش دیپلم میتواند آثار ناصر خسرو را بخواند و ۸۰ تا ۹۰ درصدش را بفهمد. این یعنی فارسی توانسته در مقابل چیزهای مختلفی که به آن هجوم آورده، هزار سال دوام بیاورد. مغولها زمانی تمام ایران را گرفته بودند، اما چند لغت مغولی در فارسی باقی مانده؟ در مجموع من فکر میکنم زبان فارسی امتحان خودش را در پویایی و ماندگاری پس داده است.
البته بخشی از این ماندگاری هم به حفظ رسمالخط فارسی برمیگردد، درست نقطه مقابل ترکیه که با تغییر خط، پیوست فرهنگی و تاریخی با متون عثمانی قطع شد.
البته میدانم در ترکیه هم نهادی مثل فرهنگستان در زمان آتاتورک به وجود آمده بود و واژهسازی میکرد. فرهنگستان اول ایران هم نگاهی به همان تجربه داشت.
چقدر واژههایی که فرهنگستان معادلسازی میکند را مؤثر میدانید و چقدر فکر میکنید نیاز جامعه را پاسخ میدهند و پذیرفته میشوند؟
در حال حاضر بیش از ۹۹ درصد واژههایی که فرهنگستان میسازد متعلق به زبان علم است. فرهنگستان بسیار کم واژه عمومی میسازد؛ چون واژههای عمومی محدود و تغییرپذیرند. این زبان علم است که گسترده و پویاست و واژههای جدید دارد. در نتیجه فرهنگستان عمدتاً در حوزه علم کار میکند و اغلب واژههایی که تا به حال تصویب و منتشر شده، مربوط به علوم مختلف هستند. فرهنگستان برای حدود ۷۰ رشته علمی واژهگزینی میکند و این امر کمی نیست. استادان دانشگاه در این زمینه همکاری میکنند و اینها همه به تقویت زبان فارسی کمک میکند.
و اما یک نکته مهم که نباید فراموش کنیم؛ زبان پدیدهای است که باید تحولات آن را در طول تاریخ دید. فرهنگستان اول نیز همین گونه بود، یک زمانی صادق هدایت برخی واژههای فرهنگستان را مسخره میکرد؛ اما همان واژهها امروز بخش معمول زبان فارسی هستند. فرهنگستان اول (۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰) روش علمی و درستی داشت و حدود هزار و ۵۰۰ تا ۲هزار واژه در حوزههای مختلف ساخته که امروز در زبان ما به کار میرود؛ در حالی که آن زمان کسی فکر نمیکرد که فرهنگستان این قدر موفق باشد. امیدواریم حالا هم همینطور باشد و در نهایت باید این را بگویم که همه ما باید به زبان فارسی که یکی از ارکان و هویت ملی ماست توجه بیشتری داشته باشیم.




نظر شما