حجتالاسلام مهدی شاندیزی، طلبه حوزه علمیه مشهد و دانشآموخته کارشناسیارشد دانشگاه ادیان و مذاهب، بیش از این تمایلی به گفتن از خودش ندارد و دوست دارد اتفاقهای بزرگی را بیان کند که در «شهیدالقدس» رقم خورده است؛ گروهی که با همراهی دوستان طلبه و دانشجویش تشکیل داد تا مسئله اول جهان اسلام را به موضوعی مردمی تبدیل کند.
تولد دوباره در حوزه علمیه
پسر دبیرستانیای که از ابتدا ذهنیت خوبی درباره فضای حوزه علمیه و طلبگی نداشت و ریاضیفیزیکش را خوب میخواند تا رشته نرمافزار را در کنکور انتخاب کند، با اتفاقاتی که در مسیر زندگیاش افتاد، به طلبگی علاقهمند شد و در ذهنش کنار رشتههای دانشگاهی جایی هم برای حوزه علمیه باز کرد. درسهای حوزه را در مدرسه حضرت مهدی(عج) با مدیریت استاد نظافت آغاز کرد و از همان سالهای اولیه طلبگی، علاقهاش به فعالیتهای فرهنگی را نشان میداد. تابستان ۱۳۹۰ یکی از همین دورههای آموزشی توجهش را جلب کرد؛ دوره آشنایی با مباحث جهان اسلام در تهران که با تعدادی از طلاب شرکت کرد و با شخصیتهایی از کشورهای مختلف اسلامی آشنا شد و با آنها ارتباط گرفت تا موضوع جهان اسلام به یکی از اولویتهای مهمش تبدیل شود.
از آن سال نگاهشان بازتر شد که میشود در فضای جهان اسلام هم فعالیت کرد و در جلسات و پژوهشهایی که داشتند به ضرورت این مسئله رسیدند. در صدر اینها مسائلی مثل صدور انقلاب، وحدت اسلامی و فلسطین به عنوان مسئله اول جهان اسلام بود که در نگاه امام و رهبر معظم انقلاب هم اولویت ویژهای داشت.
مهدی شاندیزی فعالیت تخصصی در حوزه جهان اسلام و وحدت اسلامی را در مجمع اسلامی حبلالله دنبال کرد و مسئولیت واحد بینالملل مجمع را برعهده گرفت تا افطاریهای وحدت و مقاومت را با حضور چهرههای محور مقاومت در مشهد راهاندازی کند. سال ۹۵ خالد قدومی، نماینده حماس و سال بعدش ناصر ابوشریف، نماینده جهاد اسلامی فلسطین میهمان افطاری وحدت و مقاومت بودند.
تولد «شهیدالقدس»
فعالیت گسترده واحد بینالملل حبلالله، مسئله فلسطین را به دغدغهای جدی تبدیل کرده بود و ضرورت ایجاد یک تشکل تخصصی را در مشهد نشان میداد که تمرکزش روی موضوع فلسطین باشد. دغدغهای که به تولد گروه فرهنگی «شهیدالقدس» در سال ۱۴۰۱ انجامید. جمعی از طلبهها که با همراهی تعدادی از دانشجوها میخواستند هدف مردمیسازی مسئله فلسطین و گفتمانسازی آن را برای عموم مردم دنبال کنند.
آنها میدیدند روز قدس صدها هزار نفر از مردم در راهپیمایی شرکت میکنند؛ با زبان روزه و در حالیکه بعضاً شب قبلش در مراسم احیا بیدار بودهاند؛ اما بسیاری از همین مردم اطلاعات زیادی از این مسئله اول جهان اسلام ندارند و مسئله فلسطین برایشان روشن نشده و حضورشان صرفاً به عشق اسلام و انقلاب بوده است.
ابتدا یک مجموعه گفتمانی تقریباً یکساعته را آماده کردند که پنج دلیل برای حمایت از مسئله فلسطین را توضیح میداد و دلایلی که این موضوع را به مسئله اول جهان اسلام تبدیل میکرد؛ از آیات و روایات تا اهمیت جغرافیایی و توسعهطلبی اسرائیل و... .
این بسته گفتمانی را در دانشگاهها، مساجد، مدارس و هرجای شهر مشهد که فرصت گفتوگو مهیا میشد، مطرح میکردند. پس از دوماه تصمیم گرفتند مردمیسازی مسئله فلسطین را در سطح بزرگتری گسترش دهند و اتفاقی کشوری رقم بزنند؛ مسابقه کتابخوانی کشوری «تاوان عاشقی».
تاوان عاشقی
کتاب تاوان عاشقی نوشته محمدعلی جعفری از میان ۱۵-۱۰ کتابی که درباره فلسطین نوشته شده بود، انتخاب شد. هم متن کوتاهی داشت، هم به قلم یک ایرانی بود و هم اینکه روایت دختری اهل غزه بود و به این بهانه آداب و رسوم، فرهنگ و مشکلات مردم غزه بازگو میشد.
رویدادی که اردیبهشت ۱۴۰۲ برگزار شد و مشارکت بیش از ۳هزار نفر را در سراسر کشور به خود جلب کرد، شاید اولین مسابقه یک جریان مردمی با موضوع فلسطین بود که چنین تعدادی را با خود همراه میکرد. مسابقه به همانجا ختم نشد و با حضور برخی از علاقهمندان در گروه همخوانی کتاب «خانه فلسطین» امتداد پیدا کرد.
اعضای گروه مجازی از سراسر کشور هستند؛ از دانشجو و معلم گرفته تا خانم خانهدار و آقای بازنشسته. هر دوسه ماه یک کتاب انتخاب میشود و اعضا خودشان کتاب را تهیه میکنند. گروهی که از خرداد همان سال شروع به فعالیت کرد، تا امروز ۱۵ کتاب درباره فلسطین و جبهه مقاومت را همخوانی کرده است؛ کتابهایی مثل متاساز اسرائیل، زخم داوود، خار و میخک یحیی سنوار و... .
و اینک طوفان!
مهرماه ۱۴۰۲ که طوفانالاقصی رقم خورد، فعالیت شهیدالقدس هم چند برابر شد. سخنرانیها و فضای گفتمانی در مساجد، مدارس و... خیلی بیشتر شده بود و گوشهای بیشتری آماده شنیدن بودند.
اما پس از چهار ماه از جنگ، اخبار محاصره غزه و جلوگیری از ورود مایحتاج مردم خیلی اذیتکننده شده بود. خیلی از مردم میگفتند باید کاری کنیم، ولی راهها بسته بود.
در همین حال در فضای مجازی خبرهایی منتشر میشد که کمکهای مردمی از امارات، قطر، ترکیه و... به مردم غزه میرسد. دوستان فلسطینی که چند سالی با آنها در ارتباط بودند گره قضیه را باز کردند: همانطور که در ایران و هر کشور دیگری کمابیش قاچاق وجود دارد، اینجا هم با قاچاق خیلی کارها میشود کرد! به علاوه اینکه اسرائیل به دلیل فشارهای جهانی گاهی مجبور میشود اجازه واردات محدودی را بدهد.
حالا راه تا حدی باز شده بود، هرچند خیلی پیچیده و سخت. از طریق دانشجویان عرب مقیم ایران و کانالهای ارتباطی در غزه، کمکهای مالی جمعآوری شده را باید منتقل میکردند تا بعضی اقلام را از مسیر قاچاق وارد کنند و میان مردم توزیع شود.
دانشجویان و فلسطینیهای مهاجر، پولهایشان را از طریق کانالهای معتبری که قابل گفتن نیست و تنها خودشان به ابعادش واقف هستند، به غزه میفرستادند. باید به این مسیر اعتماد میکردند و البته با فیلمهای ارسالی از غزه که توزیع کمکها با نشان شهیدالقدس را نشان میداد، میتوانستند اطمینان بیشتری کسب کنند.
موکبداری در غزه
نخستین بستههای غذایی شهیدالقدس به همین روش در نیمه شعبان ۱۴۰۲ وارد غزه و با همکاری گروه الباقیات الصالحات میان مردم توزیع شد. چندی بعد در ماه رمضان دومین بسته غذایی بین مردم پخش شد. با هماهنگیهای انجامشده در طول رمضان، هزارو۲۰۰ تا هزارو۵۰۰ وعده غذای گرم توزیع شد که در وضعیت فعلی غزه کار بزرگی است. بعدها علاوه بر پویش تأمین غذا، پویشهای تأمین شیرخشک، چادر و سرپناه، آب آشامیدنی و نان گرم هم برگزار شد و کمکهای مردمی را منتقل کردیم. پویش نان هم خیلی مورد استقبال قرار گرفت و ۱۵ بار تکرار شد؛ چون نان گرم هم به آرزو تبدیل شده بود!
شهیدالقدس تا امروز افزون بر ۱۶۰ پویش و موکب کمکرسانی به غزه را سامان داده است که آخرینش مربوط میشود به هفته گذشته و موکب تأمین و توزیع پتو برای مقابله با سرمای زمستان.
مدرسهسازی زیر بمباران
علاوه بر خورد و خوراک، مدارس غزه هم بمباران و تعطیل شده بود و باید فکری برای کودکان غزه میکردند. یک معلم را در غزه پیدا کردند و گفتند چهار معلم دیگر را هم هماهنگ کن تا اولین مدرسه شهیدالقدس در تیرماه ۱۴۰۳ در غزه تأسیس شود. پول فرستادند تا چند چادر بخرند و چادرها را به هم وصل کرده و ۵۰ کودک غزاوی را زیر یک سقف جمع کنند.
به زودی تعداد دانشآموزان مدرسه ابتدایی خانیونس به ۱۵۰ نفر رسید. سال تحصیلی ۹ماهه را طی ۶ماه گذراندند و فارغالتحصیل شدند و جشن فارغالتحصیلی کوچکی هم برگزار کردند. دور بعدی مدرسه فقط دوماه فعال بود و با حمله زمینی رژیم صهیونیستی و اجبار مردم به ترک منطقه، تعطیل شد.
زندگی در غزه تودی
علاوه بر فعالیت واحد آموزش و واحد جهادی شهیدالقدس، واحد رسانه هم در این سالها فعال بود. بازخورد فعالیتها و کمکهای ارسالشده به غزه که بهصورت عکس و فیلم از غزه میآمد تا در کانالهای شهیدالقدس در ایتا و بله منتشر شود.
اما پاییز ۱۴۰۳ به این نتیجه رسیدند که برای مخاطب ایرانی از زندگی عادی مردم غزه بگویند. ساعتها بحث و بررسی و چکشکاری ایدهها منجر شد به تولد «غزه تودی». «غزه تودی» کار واحد رسانه گروه شهیدالقدس است که اسفندماه گذشته با شعار «زندگی در غزه» ایجاد شد. برای این کار حدود ۴۰ نفر از بلاگرهای اهل غزه رصد شدند و کارهایشان بررسی شد. از میان آنها حدود ۱۰ نفر انتخاب شدند؛ دو نفر آقا، دو نفر خانم و دو کودک. ما سعی میکنیم از میان تولیدات آنها در موضوعات مختلف ناظر به زندگی روزمره در غزه کشکول زیبایی برای مخاطب ایرانی داشته باشیم. البته تولیدات چندرسانهای آنها طبیعتاً به زبان عربی و برای مخاطب عربزبان است و ما باید ضمن رصد تولیداتشان، موارد جذاب را انتخاب و زیرنویس کنیم تا بتوان منتشر کرد.




نظر شما