برخی شخصیتها نه در طول تاریخ، که در عرض آن حرکت میکنند و تأثیرشان در هر عصری جاری است. حضرت امالبنین(س) یکی از آن شخصیتهاست. امروز در سالروز رحلت او که به نام مادران و همسران شهدا مزین است، به بازخوانی مکتبی میپردازیم که محصول یک عمر زیست مؤمنانه و یک انتخاب آگاهانه بود. مکتبی که در آن، مادری به معنای آمادهسازی برای فداکاری است و خانه، نخستین میدان تمرین برای سربازی امام. این بانوی بزرگ با تبدیل سوگ شخصی به یک حماسه عمومی، نشان داد نقش زن در بزنگاههای تاریخ، نقشی بنیادین و بیجایگزین است. برای تحلیل ابعاد این مکتب تاریخساز، پای صحبتهای دکتر عفت عربزاده، استاد و محقق برجسته جامعهالزهرا(س) و پژوهشگر مطالعات زن و خانواده نشستهایم.
مادری استراتژیک؛ پیوند عاطفه و رسالت
دکتر عربزاده در تبیین نقش حضرت امالبنین(س)، با عبور از دوگانه مادر فداکار و شریک استراتژیک، این دو مفهوم را در یکدیگر ذوب کرده و یکپارچه میداند. او با اشاره به اینکه این تفکیک، اجحاف در حق آن بانوی بزرگ است، تصریح میکند: نقش حضرت امالبنین(س) نیاز به بازتعریف ندارد. اینکه بخواهیم ایشان را از جایگاه یک مادر فداکار و اسوه وفا به یک شریک استراتژیک در پروژه حفظ امامت ارتقا دهیم، یک تفکیک نادرست است. ایشان دقیقاً با همان الگوی عاطفی-مادری، یک مهره کلیدی و شریک راهبردی در این پروژه الهی بود. در حقیقت، این دو نقش در شخصیت ایشان کاملاً بر هم منطبق بوده و جدا کردن آنها از یکدیگر، کوچک شمردن مقام ایشان است.
وی سپس به بازتعریف مفهوم مادری به مثابه یک کنش راهبردی و متعالی پرداخته و این الگو را به جامعه امروز پیوند میزند: ما مادری را نهایت رسالت یک زن میدانیم اما نه به معنای صرفاً بیولوژیک آن. مادری یک جایگاه مستقل در نظام آفرینش است که به معنای به ثمر رساندن اهداف بزرگ و متعالی است. یک زن زمانی به مقام حقیقی مادری میرسد که بتواند دیگری را در انجام رسالت الهیاش یاری کند. رسالت حضرت امالبنین(س) همین نوع مادری بود: تربیت و آمادهسازی فرزندانی که میدانستند سعادت حقیقیشان در گرو سربازی برای امام زمانشان است. بر همین اساس، بانوان ما در هر جایگاه و موقعیتی که هستند، زمانی میتوانند مثمر ثمر باشند که اولویت اولشان مادری، با همین تعریف متعالی باشد. ما موظفیم هر جایی که میتوانیم به انجام رسالت دیگری یاری برسانیم، حضورمان را پررنگتر کنیم، ولو این حضور کیفی باشد.
معماری شخصیت عباس(ع)؛ راز مهندسی تربیتی امالبنین(س)
اما این رویکرد راهبردی در مادری چگونه به خلق شخصیتی بیبدیل همچون حضرت عباس(ع) انجامید؟ شخصیتی که به فرموده امام سجاد(ع)، تمام شهدا به مقام او غبطه میخورند. این پژوهشگر حوزه زن و خانواده پاسخ میدهد: حضرت عباس(ع) با اینکه جنگاوری بیرقیب و فقیهی بیبدیل بود، اما آنچه او را به صحنهگردان اصلی واقعه عاشورا تبدیل و نامش را در کنار امام حسین(ع) در تاریخ سرآمد کرد، ادب و ولایتپذیری او نسبت به امام زمانش بود. این، همان راز تربیتی امالبنین(س) است.
عربزاده با استناد به قاعده فلسفی «الفاقدُ لا یُعطی» (آن که چیزی را ندارد، نمیتواند آن را ببخشد)، ریشه این فضائل را مستقیماً در وجود خود مادر دانسته و تشریح میکند: آنچه حضرت عباس(ع) و برادران بزرگوارش داشتند و نثار عالم بشریت کردند را از مادرشان دریافت کرده بودند. ادب، خضوع و خشوع خود حضرت امالبنین(س) در برابر امام زمانش و فرزندان ایشان، الگوی زنده و دائمی این پسران بود. آنها از طفولیت تا شهادت، همواره ناظر این باور قلبی و منش رفتاری مادر خود بودند. امروز نیز امام زمانمان(عج) زمانی لشکری از سربازان مطیع و باایمان خواهد داشت که پیش از آن، لشکری از مادران ولایتمدار داشته باشد. مادری در تراز حضرت امالبنین(س) است که فرزندانی در محور شخصیت عباس(ع) پرورش میدهد. مادران امروز هم تا خود رشد نکنند و به بلوغ مادری نرسند، نمیتوانند صرفاً با حرف و سخنرانی، فرزندانی ولاییباور و ولاییمحور تربیت کنند.
مدیریت بحران؛ محصول یک عمر زیست مؤمنانه
اوج این زیست مؤمنانه، در یکی از تکاندهندهترین لحظات تاریخ به نمایش درآمد: واکنش حضرت امالبنین(س) به خبر شهادت چهار فرزندش و اولویت دادن به سلامت امام حسین(ع). این استاد حوزه و دانشگاه در پاسخ به این پرسش که این مدیریت متعالی عواطف از کجا نشأت میگیرد، این رفتار را محصول سبک زندگی ایشان میداند و میگوید: از کوزه همان برون تراود که در اوست. فرد در ابتلائات و مواقع حساس زندگی، آنگونه بروز و ظهور خواهد داشت که عمری بر همان منوال زیست کرده است. اهمیت سبک زندگی دقیقاً همینجاست. ما در بزنگاهها نشان میدهیم واقعاً به چه چیزی باور داریم؛ وگرنه در آسایش و آرامش، همه خداپرست و امامدوست هستیم. سؤال اساسی این است آیا این رفتارها از سر باور عمیق ماست یا صرفاً عادت؟ آیا حاضریم خواستههای اصلی خود را با خواستههای دیگرمان روبهرو کنیم و ببینیم حقیقتاً کدام را به نفع دیگری کنار خواهیم گذاشت؟
دکتر عربزاده با تأکید بر اینکه این واکنش، نتیجه یک عمر تمرین اولویتبندی ارزشها بوده است، مصادیق عینی این تمرین را برمیشمرد: حضرت امالبنین(س) عمری این لحظه را تمرین کرده بود؛ با چرخاندن قنداقه پسرانش دور سر امام حسین(ع)، با راهی کردن فرزندانش به میدان جنگ در نوجوانی برای یاری امام علی(ع)، با امر کردنشان به اطاعت محض از امام حسن(ع) و با تکتک رفتارها و تمایلاتش در خدمت به اهلبیت(ع). بنابراین، رفتار ایشان در لحظه شنیدن خبر شهادت پسرانش، از منظر یک سرباز که وظیفه اصلیاش یاری رساندن به امام زمانش بوده، کاملاً طبیعی و قابل درک است. این الگو، نسخه عملی برای انسان امروز است. باید برای فدا شدن در راه امام تمرین کنیم. این تمرین، همان زیستن بر مبنای ارزشهاست که جز در خانه امکانپذیر نیست؛ چرا که میدان سربازی ما از خانه شروع میشود و به خانه هم ختم خواهد شد.
هنر تبدیل سوگ شخصی به حماسه عمومی
این زیست مؤمنانه که در کربلا به اوج خود رسید، پس از آن نیز در عرصه اجتماعی ادامه یافت. حضرت امالبنین(س) با کنشگری هوشمندانه خود پس از عاشورا، یک تراژدی خانوادگی را به یک رسانه قدرتمند برای جهاد تبیین تبدیل کرد. دکتر عربزاده در تحلیل چگونگی استفاده ایشان از این ابزار تأثیرگذار اجتماعی یعنی دو عنصر اشک و مرثیه، ابتدا به تبیین جایگاه عواطف زنانه در نظام هستی پرداخته و بیان میکند: اشک ریختن و گریه کردن، امری انسانی و فراجنسیتی است اما تجلی آن در زنان به دلیل لطافت و رقت قلب ذاتیشان، عمق و وسعت بیشتری دارد. همانطور که لبخند و نشاط یک بانو میتواند رنگ محیط را تغییر دهد و غمهایی به سنگینی یک کوه را جابهجا کند، اشک و اندوه او نیز این ظرفیت را دارد که یک دنیا را دگرگون کند. این قدرت عاطفی، صرفاً یک ویژگی فردی نیست، بلکه یک ظرفیت استراتژیک است.
این پژوهشگر دینی برای اثبات کارکرد اجتماعی و راهبردی سوگواری زنان، به یک نمونه تاریخی از سیره پیامبر اکرم(ص) اشاره کرده و میگوید: اینکه حضرت رسول(ص) پس از جنگ احد، به زنان انصار دستور دادند پیش از گریه بر شهدای خود، برای عمویشان حضرت حمزه سیدالشهدا(ع) سوگواری کنند، نمایانگر همین واقعیت است. این دستور نشان میدهد کاربرد این تجلی زنانه، فراتر از دغدغههای فردی و خانوادگی است و میتواند استحکامبخش پایههایی باشد که با جدالی سخت بنا شدهاند. بنابراین، حرکت حضرت امالبنین(س) در بقیع، یک سوگواری منفعلانه نبود، بلکه ادامه همان سنت نبوی در استفاده از ظرفیت حماسی اشک بود.
او با استناد به حدیثی از امام رضا(ع)، این کنش را به عنوان یک راهبرد دائمی برای حفظ اسلام معرفی میکند: گریه بر شهدا و مظلومیت خاندان نبوت، فینفسه زندهکننده اسلام است، چه فرد گریهکننده به این کارکرد آگاه باشد و چه نباشد. تمرین و ممارست بر توصیه امام رضا(ع) که فرمودند: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ» (ای پسر شبیب، اگر برای چیزی گریه میکنی، پس برای حسین(ع) گریه کن) خود به معنای زنده نگه داشتن اسلام و تأثیرگذاری عمیق در جامعه اسلامی است.
امالبنین(س) به مثابه یک کهنالگوی جهانی
در نهایت چگونه میتوان این الگوی بیبدیل را از دایره مخاطبان شیعه فراتر برد و پیام او را جهانی کرد؟ و برای معرفی حضرت امالبنین(س) به عنوان نماد وفاداری و قدرت زنانه به انسان امروز، باید بر کدام ابعاد وجودی او تأکید کرد؟ این استاد حوزه و دانشگاه کلید این معرفی جهانی را شخصیت خود خانم پیش از ورود به خانه امیرالمؤمنین(ع) میداند: آنچه مادری حضرت امالبنین(س) را خاص کرده و به آن ابعادی جهانی میبخشد، شخصیت ایشان پیش از ازدواج با حضرت امیرالمؤمنین(ع) است. در تاریخ نقل شده ایشان بانویی باایمان، عفیف و شجاع بود که دلاوری را از پدرانش به ارث برده بود. چنین شخصیتی با این زیربنای مستحکم، در پرتو علم امیرالمؤمنین(ع) به مقام یک عالمه رسید و با خلوص نیت در خدمت به اهل بیت(ع)، امین و مورد اعتماد این خاندان شد.
وی این فرایند رشد را به یک اصل بنیادین و قابل درک برای تمام انسانها پیوند زده و تشریح میکند: همه افراد، فارغ از دین و فرهنگ، برای کمال بیتاباند، حتی اگر تعریفشان از کمال متفاوت باشد. اما همه متوجه این اصل کلیدی نیستند که برای کسب یک موقعیت بهتر، ابتدا باید خود را برای آن جایگاه آماده کنند. زنی که میخواهد دنیا را با مادری کردنش تکان دهد، باید ابتدا خودش را برای این نقش عظیم آماده کند. مادری به سبک امالبنین(س) یعنی بتوانی همهچیزت را فدای تحقق یک آرمان الهی کنی و این، کاری نیست که از عهده هر کسی برآید.
دکتر عربزاده در پایان با اشاره به نقش منحصر به فرد زنان در تاریخسازی تصریح میکند: تاریخ پر است از مردانی که جانشان را فدای اسلام کردند، اما جایی در تاریخ ننوشته پیش از آنها، زنی بوده که تمام هستیاش را برای این فدا شدن بزرگ آماده کرده بوده است. این همان نقش پنهان اما بنیادین است. تنها زنان میتوانند انقلاب جهانی را رقم بزنند؛ آنهم با مادری کردن برای اسلام.




نظر شما