شاید باورتان نشود ولی همین چند سال پیش یکی از کارگاه های پخت سمنو را که با قاطی کردن آب و حجم بسیاری آرد گندم سعی در پختن سمنوی شب عید داشته است را پلمپ نمودند و فرد خاطی با خونسردی تمام در دادگاه گفت: حدود 2-3 سال است با درآمدی که با پختن چند دیگ سمنو آن هم فقط در ایام یک هفته ی آخر سال دارم، بقیه ی سال را در تعطیلی سپری می کنم و درآمدی که داشتم بقیه ی ماه های سال را نیز برایم کفاف می داده، در این کش و قوس با خود گفتم ای دل غافل، با یک هفته کار می شود یک سالِ خود را ضمانت کرد و تا حدودی یاد آن قدیم ها افتادم که مردم به چه سختی آن هم با تعدادی زیاد از اهالی محل شروع به پختن سمنو می کردند و حاصل کارشان فقط می شد نفری چند ظرف! ولی این آقا یک هفته ای به تنهایی چند دیگ سمنو روانه ی بازار می کرده و از آن طرف نیز اسکناس های مردمی زحمت کش را روانه ی جیب مبارک خویش، از این رو شاید اگر به نحوه ی درست کردن این محصول باستانی و تا حدودی مذهبی کشور عزیزمان اشاره ای بکنیم، خالی از لطف نباشد؛ شاید هم ملاکی شود برای تشخیص سمنوی مرغوب از غیرمرغوب و همچنین ملاکی برای شناخت فروشندگان این محصول!
سمنو غذای باستانی و نذری
سمنو غذایی باستانی و از جهتی ملی ایران است که معمولاً برای نذر و حاجت نیز پخته می شود و معمولاً نیز در ایام آخر سال و به ویژه برای سفره ی هفت سین پخته می گردد و هرگاه نیز به قصد برآمدن حاجتی تهیه شود عموماً آن را به نام حضرت فاطمه زهرا (س) نذر و تقسیم می کنند ولی به هر حال چه برای نذر و چه برای سفره ی عید، به صورتی شبیه به هم طبخ و آماده می گردد و هرگاه نیت آماده کردن سمنو اجرایِ سنن و آداب باستانی باشد آن را در ایام عید نوروز می پزند و بین اهل خانه تقسیم می کنند و مقداری از آن را نیز در ظرفی قرار می دهند و تا نوروز سال دیگر در محل محفوظی نگه می دارند، زیرا عقیده دارند که سمنو برکت خانه است. (ایرانیان از قدیم الایام به ارزش غذایی آرد و گندم پی برده و همواره نان و آرد را گرامی و محترم می داشته اند و چون سمنو از شیره ی گندم تازه رسته (خوید) درست می شود، مردم ایران آن را نیز محترم و گرامی داشته و موجب برکت خانه می دانسته اند.)
طرز تهیه سمنوی اصیل!
باید توجه نمود که دستور زیر طرز تهیه ی سمنوی اصیل است نه آن آب و آردهایی که آن دوست گرامی به بازار شب عید تزریق می نموده، از این رو دکتر ابراهیم شکورزاده می نویسد: برای تهیه سمنو ابتدا مقداری گندم در آب خیس می کنند (اگر سمنو در ایام عید و ویژه سفره هفت سین باشد، معمولاً آن را با آب باران خیس می کنند) و دو سه روز که گذشت گندم ها را در پارچه ای پیچیده در چاهی می آویزند تا گندم ها نیش و در واقع جوانه بزند. سپس گندم ها را از چاه بیرون می کشند و در یک سینی بزرگ مسین (مَجمَعِه) می گسترانند و در زیر آفتاب و هوای آزاد قرار می دهند. وقتی علف گندم رویید و ساقه های سبز آن به اندازه ی یک یا دو بند انگشت بزرگ شد، گندم را با ساقه های نورسته و سبز آن سه بار در آب شستشو می دهند، آن وقت روی تخته یا سنگ مسطح و بزرگی می ریزند و با کارد خورد می کنند.
پس از انجام این مقدمات علف ها را در هاون بزرگی می ریزند و خوب می کوبند و شیره ی آن را می گیرند، بعد شیره ی گندم را با مقدار معینی آب (دقت کنید شیره گندم، نه آرد گندم که آن کلاهبردار شب عیدی با آب مخلوط می کند!) مخلوط می کنند و در دیگی می ریزند و دیگ را روی آتش می گذارند و پس از آنکه آتش افزایش یافت دیگ را مرتب هم می زنند تا جوش بیاید.
وقتی مایع درون دیگ سِفت شد، مجدداً قدری آب به آن می افزایند و از نو دیگر را هم می زنند و این عمل را سه نوبت تکرار می کنند و دفعه ی سوم پس از افزودن آب و هم زدن دیگ، یک سینی پر آتش روی ظرف می گذارند و به اصطلاح سمنو را «دم می کنند».
نقشِ سمنو
به طور معمول در سمنوهایی که جنبه ی نذری دارد، پس از خواندن نماز حاجتی در پای دیگ، در موقع برداشتن سرِ دیگ غالباً جوش ها و فرورفتگی هایی شبیه به جای مهر و تسبیح بر سطح سمنو مشاهده می شود و اکثر زنان عقیده دارند که این فرورفتگی ها اثر مُهر و تسبیح حضرت فاطمه ی زهرا (س) و نشانه ی آن است که سمنو نظر کرده شده است و بی شک حاجتِ صاحب نذر برآورده خواهد شد.
ورود آقایان ممنوع!
بنا بر اعتقاد تهیه کنندگان این محصول و غذای اصیل ایرانی، یکی از نکات مهمی که درباره ی سمنو باید دانست و رعایت آن مخصوصاً برای مردان واجب و لازم است، آن است که مردان و پسران بالغ حق ندارند در سر دیگ سمنو حاضر شوند و معروف است که شیخ اشرف الدین (مقصود اشرف الدین حسینی، مدیر روزنامه ی نسیم شمال) بیان کرده است که هر مردی که پای دیگ سمنو بیاید و به سمنو نگاه کند، بزودی کور خواهد شد!؟ و همین فرد نیز تشریفات و مراسم سمنو پختن را در یک شعر عامیانه چنین بیان کرده است:
اولا دیگ بزرگی باید گندم سبز و سترگی باید
جمع باید بکنی مردم را آب باید بکشی گندم را
ذره ای خاک نریزد در دیگ چشمِ ناپاک نیفتد بر دیگ
جمع گردند ز نسوان و بنات دورِ دیگ سمنو با صلوات
بنشینند همه سبحه به کف پیشِ دیگِ سمنو صف در صف
هی بخوانند چو شیخ و طلبه کته کات و کته و کوت و کته که (مقصود کتبا و کتبوا و کتب است)
تا که دیگ سمنو جوش کند عَم قزی، خاله قزی نوش کند!
نویسنده: مصطفی لعل شاطری
نظر شما