در سالهایی که اقتصاد ایران میان دو قطب رکود و تورم در نوسان است، آنچه کمتر دیده میشود اما بیش از همه زندگی مردم را تحتتأثیر قرار میدهد، افت آرام و خزنده کیفیت زندگی است؛ افتی که نه در جداول رسمی تورم ثبت میشود و نه در گزارشهای سیاستگذار، اما در تجربه روزمره شهروندان کاملاً قابل لمس است.
رکود تورمی طولانی، بنگاهها را وادار میکند برای بقا سطح استاندارد تولید را پایین بیاورند. حاصل این فشار، همان چیزی است که امروز به شکل کاهش حجم و وزن کالاها، افت کیفیت مواد اولیه و جایگزینی متریال ارزانتر دیده میشود. اما مسئله فقط کوچکتر شدن بستههای خوراکی نیست؛ کیفیت کالاهای بهداشتی، آرایشی و حتی دارویی نیز نزول کرده و سلامتی مردم را بهصورت مستقیم تهدید میکند.
برآوردهای غیررسمی نشان میدهد سهم محصولات آرایشی تقلبی یا فاقد استاندارد در بازار ایران به ۳۰ تا ۴۰ درصد رسیده است. بخشی از هزینه رکود تورمی در همینجا انباشته میشود؛ جایی که کاهش کیفیت به تهدید سلامت بدل میشود.
از سوی دیگر، کاهش ارزش پول ملی ذهن مردم را فرسوده کرده است. نوسانات یکماهه دلار و تتر و جهشهای طلا پیام روشنی برای جامعه ارسال میکند، قدرت خرید ریال با سرعتی بالا در حال کاهش است. دلار آزاد از حدود ۱۱۴ هزار تومان به نزدیکی ۱۲۴ هزار رسیده و طلا از ۱۱ میلیون و ۹۰۰ به حدود ۱۲ میلیون و ۵۷۰ افزایش یافته است. چنین نوسانهایی، ذهن را به سمت رفتار هیجانی سوق میدهد. کسی که هر روز آبشدن ارزش داراییاش را میبیند، طبیعی است که تصمیمهای خطادار و عجولانه بگیرد.
در همین فضاست که طرحهای کلاهبرداری و پروژههای پانزی رشد میکنند. فشار اقتصادی باعث میشود سودهای غیرعادی و وعدههای «تضمینی» نه بهعنوان هشدار، بلکه بهعنوان راه نجات دیده شوند. حال آنکه هیچ بازار سالمی نه ارز، نه طلا، نه ملک، نه بورس، نه کریپتو سود تضمینی ندارد. قاعده اقتصاد ساده است، بازده بالا همیشه ریسک بالا دارد. پنهانکاری درباره ریسک، یعنی وجود یک اشکال بنیادی.
رشد اخیر طلا و دلار نیز صرفاً واکنش هیجانی نیست؛ ترکیبی از عوامل واقعی پشت آن ایستاده است که شامل کسری بودجه فراتر از ۹۰۰ همت، رشد پایه پولی و نقدینگی، محدودیت عرضه ارز، ابهام در مسیر مذاکرات و تورم ساختاری ثابت در محدوده ۳۰ تا ۴۵ درصد می شود.
خبر اخیر درباره «آمادگی برای مذاکره با آمریکا» نیز اگرچه سروصدای زیادی ایجاد کرد، اما در عمل نشانهای از تغییر واقعی در مسیر سیاست خارجی نبود. بررسی منبع، متن و زمان انتشار آن خبر نشان میدهد بیشتر شبیه یک اقدام کوتاهمدت رسانهای برای مدیریت جو بازار بوده است. بنابراین حتی اگر بازار یکیدو روز آرام شود یا طلا اصلاح مختصری حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تومانتجربه کند، این باید بهعنوان یک توقف موقت در یک روند صعودی در نظر گرفته شود، نه چرخش کامل جهت.
محدوده فعلی طلا (۱۲ میلیون و ۲۰۰ تا ۱۲ میلیون و ۳۰۰) برای کسانی که در موج قبلی جا ماندند شاید نقطه ورود قابل بررسی باشد، اما بدیهی است هرچه قیمت بالاتر میرود، ریسک ورود نیز افزایش مییابد و مدیریت سرمایه اهمیت بیشتری پیدا میکند. دلار نیز در کوتاهمدت احتمالاً میان ۱۲۴ تا ۱۲۶ هزار نوسان خواهد کرد، و جهتگیریهای بعدی بیش از همه تابع سیاستهای بودجهای و نتایج نشستهای شورای حکام است.
تصویر کلی اما فراتر از بازارهاست، رکود تورمی ایران تنها یک چالش اقتصادی نیست؛ بر رفتار مصرفکننده، رفتار سرمایهگذار، کیفیت کالاها و امنیت مالی خانوار اثر میگذارد. در چنین دورهای مهمترین سرمایه مردم «آگاهی» است؛ چه در خرید روزمره، چه در انتخاب خدمات، و چه در سرمایهگذاری. تصمیمی که بر مبنای تحلیل گرفته شود حتی اگر سودش کمتر باشد پایدارتر و کمخطرتر از تصمیمی است که از ترس، فشار یا شتاب شکل بگیرد.



نظر شما