تحولات اخیر در جنوب لبنان، بهویژه تغییرات آرام اما هدفمند در ساختار «کمیته مکانیزم» نشان میدهد این کشور در برههای حساس قرار گرفته است؛ برههای که در آن تصمیمگیریهای پشتپرده با پوشش «مذاکرات فنی» در حال بازطراحی آینده سیاسی و امنیتی لبنان هستند. روندی که بسیاری از کارشناسان، آن را نه گامی به سوی ثبات، بلکه پروژهای خزنده برای کشاندن لبنان به الگوی «وابستگی اقتصادی و امنیتی» تحت مدیریت واشنگتن و تلآویو میدانند.
تغییرات کوچک با پیامدهای بزرگ
انتخاب سیمون کَرَم، دیپلمات باسابقه و منتقد حزبالله بهعنوان رئیس هیئت لبنانی در این کمیته، در ظاهر تصمیمی اداری جلوه داده شد. اما هر ناظر دقیقی میداند در سیاست لبنان، هیچ انتصابی بیمعنا نیست. کرم نه فردی خنثی است و نه چهرهای تکنوکرات؛ او حامل دیدگاهی مشخص درباره نقش مقاومت و آینده روابط با اسرائیل است. این انتصاب، صرفاً یک «تنظیم فنی» نیست؛ پیام آشکار تغییر جهت بخشی از دولت لبنان به سوی پذیرش منطق گفتوگوی سیاسی با تلآویو است.
سیدهادی سیدافقهی، کارشناس مسائل منطقه در گفتوگو با قدس درباره وضعیت کنونی حاکم بر لبنان و تحولات اخیر در این کشور و ساختار و ماهیت «کمیته مکانیزم» و هدف از ایجاد و میزان موفقیت آن در رسیدن به اهداف مورد نظر در لبنان میگوید: «مطلوب واشنگتن و نگاه اصلی ترامپ در رابطه با بسیاری از پدیدهها کاملاً اقتصادی است و موضوع لبنان نیز از این رویکرد مستثنا نیست. درواقع سیاست ترامپ مهار بازیگران مزاحم، برای هموار کردن مسیر غارت منابع منطقه و اشراف بر گذرگاهها، آبراهها، ارتفاعات و فضاهای حیاتی بوده و از این منظر، جنگ مانعی بر سر این مسیر است. با این حال مواضع تلآویو و واشنگتن در این زمینه با یکدیگر یکسان نیست؛ چنانکه در موضوع بازسازی غزه نیز اختلاف نگاههایی وجود دارد؛ با اینکه آمریکا بازسازی را مطلوب میداند اما اسرائیل بازسازی فوری را که به تقویت ساختاری فلسطینی میانجامد به زیان خود میبیند».
به عقیده سیدافقهی در شرایط کنونی، تصمیمگیری برای حزبالله پیچیدهتر از قبل و نیازمند هوشیاری کامل است. حزبالله در شرایط کنونی با یک معادله چندوجهی مواجه است، اینکه چگونه پاسخ بدهد یا ندهد و هر گزینه چه تبعاتی برای لبنان، رژیم اشغالگر و منطقه دارد. از طرفی رژیم صهیونیستی نیز بهسادگی قادر به آغاز یک جنگ گسترده با حزبالله نیست. هدف نخست اسرائیل در لبنان، مهار توان حزبالله است. اگر بتواند میزان ریسک ناشی از توان تسلیحاتی و عملیاتی این جنبش را به حداقل برساند، حتی بدون جنگ هم برایش یک پیروزی راهبردی محسوب میشود. با وجود آنکه ساختار نظامی حزبالله در برخی سطوح فرماندهی آسیب دیده اما این آسیبها با سرعتی حیرتانگیز ترمیم شده است.
این کارشناس معتقد است درواقع کمیته مکانیزم همان کمیته نظارت بر آتشبس سابق است که تحت فشار آمریکا به دولت لبنان ایجاد شد و بهتدریج از رویکرد صرفاً نظامی به یک چارچوب سیاسی در پوشش امنیتی تغییر ماهیت داد.
این تغییر رویه نیز به پیشنهاد و طراحی «مورگان اورتگاس» معاون فرستاده آمریکا به خاورمیانه که خواستار حضور غیرنظامیان (چهرههای سیاسی لبنانی) در کمیته نظارت بر آتشبس بود، صورت گرفت. به نظر میرسد این پیشنهاد که به عنوان یک گام فنی ارائه شده است، درها را به روی مجموعهای از تغییرات ازجمله بازتعریف قواعد مذاکرات میان لبنان و رژیم صهیونیستی و ساختار امنیتی جنوب باز میکند.
چرا حزب الله کاری نمیکند
سید افقهی همچنین مهمترین مانع حزبالله برای ورود به یک جنگ فراگیر را مواضع دولت لبنان میداند و میگوید: «در واقع حزبالله به دنبال اتمام حجت سیاسی است. در مجموع، باید گفت معادلات لبنان اکنون پیچیدهتر از هر زمان دیگری است. نمیتوان با قطعیت گفت آمریکا از تمام اقدامات اسرائیل حمایت میکند؛ چرا که در این میان سقفهایی از تضاد منافع وجود دارد.
تشکیل کمیته موسوم به کمیته مکانیزم نیز به نظر میرسد بیشتر در راستای برآورده کردن امیال و خواستههای واشنگتن و شخص ترامپ است؛ چنانکه گفته شد آمریکا میخواهد منطقه را به نوعی در چارچوب مدیریتپذیر اقتصادی حفظ کرده و از مسیرهای آسانتر، مواضع دو طرف را برای رسیدن به اشتراک در مورد مسائل سختتر نزدیک کند. این در حالی است که اسرائیل به دنبال اجرای پروژه مهار حزبالله و تسلط بر لبنان است. به نظر میرسد درست است که هم واشنگتن و هم تلآویو به دنبال خلع سلاح حزبالله هستند اما شیوهها و وسیلههای متفاوتی را برای رسیدن به این هدف دنبال میکنند. همین اختلاف رویکردها کلاف لبنان را سردرگمتر از قبل کرده و تشکیل کمیته مکانیزم و به کارگرفتن افرادی همچون سیمون کرم هم باوجود حمایت نیمبند مقامات دولتی از آن به همین دلیل راه به جایی نخواهد برد».




نظر شما