هوبره، پرندهای است که رتبه نخست قاچاق حیاتوحش را به خود اختصاص داده و سالانه تعداد زیادی از این پرنده به صورت غیرقانونی از کشور خارج میشود. کشورهای عربی؛ به ویژه امارات، قطر و عربستان سعودی مهمترین مقاصد قاچاق هوبره به شمار میآیند.
قاچاقچیان معمولاً با استفاده از روشهای مخفیانه مانند زندهگیری و انتقال هوبره در جعبههای مخصوص، این پرنده را از ایران به کشورهای عربی منتقل میکنند.
اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت(IUCN) وضعیت حفاظتی هوبره را آسیبپذیر طبقهبندی کرده است. کاهش جمعیت این گونه در سراسر زیستگاههایش به دلیل تخریب زیستگاه، شکار غیرقانونی و قاچاق، زنگ خطری برای بقای آن به شمار میرود.
تخمین دقیقی از جمعیت جهانی هوبره در دست نیست؛ اما بر اساس گزارشهای آییوسیان، تعداد این پرنده به طور پیوسته در حال کاهش است. کشورهایی مانند ایران، پاکستان، افغانستان و کشورهای شمال آفریقا زیستگاههای اصلی آن محسوب میشوند و بخش قابل توجهی از زیستگاههای هوبره در فلات مرکزی ایران واقع شده است.
نظر به اینکه هوبره پرندهای مهاجر است، بیشتر در شهرستانهای زیرکوه، درمیان و نهبندان یافت میشود. از این رو قاچاقچیان این پرنده از فروش آن به اعراب به منظور تفریح قوشبازی پولهای خوبی به جیب میزنند.
با وجود اینکه در راستای حمایت و حفاظت از این پرنده به ازای صید جوجه هوبره، هوبره بالغ و حتی تخم آن ۲۰ میلیون تومان جریمه در نظر گرفته شده؛ اما قیمت فروش آن و پولهای پرداختی توسط اعراب حاشیه خلیجفارس باز هم از انگیزه قاچاقچیان برای صید و زندهگیری این پرنده نکاسته است.
چرا هوبره؟
ماجرا از این قرار است که صیادان به ویژه اتباع کشورهای عربی علاقهمند به صید این پرنده هستند و به ایران میآیند، چادر میزنند، شاهین و دیگر پرندگان شکاریشان را که اغلب این پرندگان نیز به صورت قاچاق از ایران برای آنها برده شده با خود میآورند. آنها شاهینهایشان را که با روشهای مختلف مانند دوختن چشم دستآموز کردهاند، پرواز میدهند تا بالای سر هوبره در حال پرواز در آسمان پرواز کند. سپس شاهین روی هوبره مینشیند و در حالی که هوبره جثهای حدود ۶ برابر شاهین دارد، شاهین شروع به کندن پرهای او کرده و این پرنده را مجبور میکند روی زمین بنشیند و اینگونه صیادان هوبره را شکار میکنند. همچنین هوبره با توجه به سیستم دفاعی که دارد، شاهین را در آسمان میبیند و با پرتاب کردن فضلههای گرد و چسبناکش سعی میکند به او آسیب بزند.
همه داستان شکار هوبره این است که اگر شاهین نتواند هوبره را شکار کند، سبب سرشکستگی صاحبش میشود و بقیه صیادان به او میخندند و تحقیرش میکنند؛ اما شاهینی که توانسته هوبره را به زمین بیاورد، موجب افتخار صاحبش میشود و اینگونه این بازی برای صیادان جذاب است و از این کار لذت میبرند و تفریحی برای آنها به حساب میآید. در نهایت نیز هوبره شکار شده را میخورند و با وجود آنکه این تفریح هزینه گزافی برای آنها دارد؛ اما حاضرند این هزینه را بپردازند تا با از بین بردن و آسیب زدن به این گونه در معرض انقراض و همچنین پرندگان شکاری تفریح کنند.
صید چرخ
بومیان جنوب کشور به بالابان به زبان محلی«چرخ» میگویند. از این رو همین صید «چرخ»هاست که چرخ زندگی خیلی از افراد بومی را میچرخاند!
بومیان جنوب معتقدند صید پرندگان شکاری ازجمله بحری، شاهین و بالابانهای بومی میتواند زندگی یک خانواده را متحول کند. به همین خاطر خیلی از افراد حتی جریمه و دستگیری را به جان میخرند چون با صید یکی از این پرندگان میتوانند تا ماهها بلکه یک سال خرج زندگی خود را تأمین کنند.
صید این پرندگان نان بسیاری از خانوادهها ازجمله صیاد، رانندههای وانت، قایقهای موتوری که این محموله را به لنجها میرسانند و حتی برخی لنجداران را تأمین میکند. از این رو افراد بسیاری از این طریق به امرار معاش میپردازند.
قطر بازار بزرگ صیدهای کوخهداران ایرانی است و بندر عسلویه، دیر و کنگان به دلیل نزدیکی به قطر به بارانداز قاچاقچیان پرنده حتی از کشورهای افغانستان، پاکستان و هند تبدیل شده است.
با وجود قوانین و محدودیتهای جدی، شبکههای قاچاق همچنان فعالاند و به دلیل ارتباطات فرامرزی، مقابله با آنها دشوار است. تا وقتی عربهای خلیجفارس برای هر پرنده میلیونها تومان پرداخت میکنند، شکارچیان ایرانی هم انگیزه دارند که حتی با خطر جریمه و زندان، این تجارت سیاه را ادامه دهند. اینجا جایی است که فقط اقدامهای داخلی کافی نیست؛ نیاز به همکاریهای بینالمللی برای کنترل تقاضا و قاچاق وجود دارد. بدون قطع کردن تقاضا در مقصد، نمیتوان عرضه را متوقف کرد.
بزرگترین دشمن محیط زیست، فقر است
معاون دفتر حفاظت و مدیریت حیاتوحش سازمان محیط زیست در پاسخ به پرسش ما در خصوص اینکه نقش سازمانهای بینالمللی برای حفاظت از گونههای در حال انقراض چیست، میگوید: کنوانسیون بینالمللی CITES بر تجارت غیرقانونی گونههای در معرض خطر نظارت دارد و ایران عضو کنوانسیون سایتیس- کنوانسیون بینالمللی تجارت گونههای جانوری و گیاهی وحشی در حال انقراض است. از این رو در بخش انتقال مجاز اعم از ورود یا خروج گونههای جانوری، تمامی ضوابط کنوانسیون سایتیس رعایت و مجوزها طبق قوانین صادر میشود. متأسفانه ما با پدیده قاچاق هم مواجه هستیم و نمیتوان منکر آن شد.
معصومه صفایی بیان میکند: یک شعار محیط زیستی هست که میگوید بزرگترین دشمن محیط زیست فقر است. در سالهای اخیر به دلایل مختلف ازجمله خشکسالی، از بین رفتن اراضی کشاورزی، خالی شدن مراتع و افزایش هزینههای دامداری شرایط اقتصادی جوامع محلی سختتر شده و قاچاق حیاتوحش افزایش یافته است به شکلی که هر سال اواخر تابستان درگیر قاچاق پرندگان شکاری به خصوص در شرق و شمالشرق کشور هستیم و قاچاق هوبره و تخم آن به کشورهای حوزه خلیجفارس را داریم.
وی عنوان میکند: قاچاق اساساً یک جرم سازمان یافته است؛ یعنی یک فرد این کار را انجام نمیدهد؛ بلکه تشکیلاتی این جریان را هدایت میکنند. ما در آخرین کمیته درونسازمانیای که در زمینه قاچاق حیاتوحش داشتیم، قرار شد از طریق مراجع نظارتی بالادستی به این مهم بپردازند تا زنجیره این جرم سازمانیافته شناسایی و دستگیر شوند؛ چراکه مقابله با قاچاق حیاتوحش نیازمند عزم ملی است.
صفایی اظهار میکند: همانطور که در حال حاضر کمیته ملی مبارزه با قاچاق گونههای جانوری و گیاهی تشکیل شده و بیش از ۲۰ دستگاه و مرجع مرتبط عضو آن هستند، نیروی انتظامی و گمرک نیز با سازمان محیط زیست همکاری میکنند؛ زیرا حفظ گونههای در معرض خطر، نه تنها مسئولیت سازمان محیط زیست؛ بلکه امانت نسلهای آینده و ثروت ملی است و برای موفقیت در این مسیر، نیازمند تعامل ملی و همکاری میان دستگاهها و مشارکت فعال جامعه هستیم.
قوانین کافی نیست
معاون دفتر حفاظت و مدیریت حیاتوحش سازمان محیط زیست در پاسخ به پرسش ما مبنی بر اینکه چه حمایتها و قوانین حفاظتی برای حفاظت از گونههای در معرض خطر انقراض داریم و آیا این حمایتها و قوانین کافی است، میافزاید: برای تمام گونهها در جدول ضرر و زیان بها تعیین شده که در صورت صدمه به جانوران وحشی، متخلفان باید هزینه آن را بپردازند. به عنوان نمونه جرایم در نظر گرفته شده در جدول ضرر و زیان به این صورت است که اگر کسی اقدام به کشتن، زندهگیری و یا خروج یوزپلنگ از طبیعت کند، باید ۲ میلیارد تومان خسارت بپردازد.
صفایی میگوید: افزون بر جرایم تعیین شده در جدول مذکور، بر اساس ماده ۱۰ تا ۱۳ قانون شکار و صید نیز جرایمی در نظر گرفته شده که مشمول حبس هم میشود به طوری که طبق ماده ۱۰ تا ۱۳ این قانون، برای آسیب زدن و یا خارج کردن گونههای در معرض خطر انقراض از طبیعت، تا سه سال حبس پیشبینی شده است.
وی با اشاره به اینکه این قوانین و جرایم کافی نیست، ادامه میدهد: قوانین مذکور زمانی قابلیت اجرا دارند که متخلفان شناسایی و دستگیر شوند و با توجه به اینکه قاچاق و بهرهبرداری غیرمجاز غالباً جرایمی سازمان یافته هستند، بیتردید فراتر از توان ۴ هزار نیروی اجرایی سازمان محیط زیست است.
بنابراین حمایت مردم و آگاهی عمومی، مهمترین عامل برای حفاظت از گونههای در معرض خطر به شمار میآید.
وی یادآور میشود: سازمان حفاظت محیط زیست نمیتواند بدون همکاری جامعه و نهادهای دولتی، از گستره وسیع کشور و گونههای در معرض خطر در برابر عوامل فراوان آسیبزا حفاظت کند.
جمعیت در حال انقراض
هوبره تیرهای از راسته درناسانان و از جمله پرندگانی است که در نیمه سرد سال از مناطقی همچون سیبری به استانهای جنوبی ایران مهاجرت میکند. افزون بر این پرندگان مهاجر، هوبرههایی نیز وجود دارند که در تمامی سال در کشور ما زندگی و در همینجا تخمگذاری میکنند.
جمعیت هوبره در محدوده جغرافیای کوچکی از کره زمین وجود دارد و این گونه پرنده تنها در کشورهای قزاقستان، ترکمنستان، پاکستان، روسیه و در برخی نقاط افغانستان دیده شده که در مجموع تعدادشان قابل توجه نیست. در کشور ما گستره محل زندگی این پرنده زیاد است و از خراسان جنوبی تا سیستان و بلوچستان، فارس، کرمان، هرمزگان و بوشهر را در بر میگیرد.
هوبره از جمله گونههای در حال انقراض است که مورد حمایت بینالمللی قرار دارد و البته یکی از پرندگان مورد علاقه افراد به ویژه ساکنان کشورهای شیخنشین حاشیه خلیج فارس برای صید محسوب میشود و همین مسئله وضعیت هوبره را به خطر انداخته است.
با وجود اینکه این پرنده حلال گوشت است؛ اما تاکنون از طرف سازمان محیط زیست هیچ گونه پروانه صید و شکاری برای اتباع ایرانی و خارجی صادر نشده است.




نظر شما