تحولات منطقه

۲۵ آذر ۱۴۰۴ - ۰۳:۴۷
کد خبر: ۱۱۱۷۴۹۱

وطن گمشده

زینب بیات

مادرک با چهره‌ آفتاب‌سوخته و چادر سیاه که رنج در خطوط صورتش حسابی خودنمایی می‌کند و دختر جوان هم با چشم و ابرویی قشنگ و جذاب. از همان چشم و ابروهایی که شاعر را دست به قلم می‌کند، دندان پیشین‌اش اما به خرابی می‌زند و حکایت از یک پایان زودرس دارد.

وطن گمشده
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

آدرس دفتر کفالت را از من می‌پرسند. مادر و دختری هستند دور میدان تلویزیون. مادرک با چهره‌ آفتاب‌سوخته و چادر سیاه که رنج در خطوط صورتش حسابی خودنمایی می‌کند و دختر جوان هم با چشم و ابرویی قشنگ و جذاب. از همان چشم و ابروهایی که شاعر را دست به قلم می‌کند، دندان پیشین‌اش اما به خرابی می‌زند و حکایت از یک پایان زودرس دارد. نشانی را برایشان می‌گویم، می‌پرسند: «پیاده می‌شود رفت؟»
می‌گویم: «نه دور است» و به راهم ادامه می‌دهم. باز کمی برمی‌گردم، می‌بینم که همچنان ایستاده‌اند، می‌گویم: «یک دفتر کفالت دیگر هم هست که نزدیک‌تر است، ولی لازم است که ماشین سوار شوید».
با تردید نگاه می‌کنند. انگار که حرف‌های من را باور ندارند.
می‌پرسم: «شما از افغانستان هستید؟»
-آره
- منم از افغانستان هستم. دفاتر کفالت را بلدم، خودم رفته‌ام... نشانی‌ها درست است نگران نباشید.
شما خیلی خوش‌تیپ هستید. نمی‌خورد افغانی باشید!
شما هم خوش‌تیپ هستید و زیبا.
دخترم مدرک دارد، ولی دامادم ندارد، به نظر شما به او مدرک می‌دهند؟
شاید دادند... هرچند بعید می‌دانم.
نگرانی را در چشم‌هایشان می‌خوانم و باز تکرار می‌کنند که به شما نمی‌خورد افغانی باشید!
از آن‌ها خداحافظی‌ می‌کنم. سرولباس من یک مانتو ساده اداری است با مقنعه و عینک آفتابی و بس. در دلم نفرین می‌فرستم به کسانی که باعث و بانی جنگ شده‌اند و ملت ما را آواره کرده‌اند. حالا کسی که سال‌ها دربه‌دری و خانه به دوشی را تحمل کرده، کارگری کرده و اهانت و تحقیر دیده، اعتماد به نفسش آن‌قدر پایین آمده که باورش شده افغانی یعنی کسی که دربه‌در است. در ذهنش نهادینه شده افغانی یعنی کسی که سرو لباس مرتبی ندارد و ‌آراسته و خوش‌پوش نیست!
یاد عکس‌هایی می‌افتم از جوانان کاکه (خوش‌پوش) کابلی و پدران و مادران با لباس‌های خامه‌دوزی شده و رنگین وطنی و سر و روی مرتب و آراسته و شاد. یاد کوچه خرابات و اهالی موسیقی و هنرمندان برازنده وطن، استاد سرآهنگ و احمدظاهر و فرهاد دریا، رادیو تلویزیون کابل و هنرپیشه‌های توانا و آراسته و پیراسته و کلی برنامه‌های زیبای هنری و ادبی. یاد «اوغایتا» (آن وقت‌ها) و آه است که از نهادم برمی‌خیزد. نفرین به جنگ و بانیان جنگ که به زشتی تمام آن تصویر را از مردم افغانستان گرفتند و به جایش نوشتند «افغانی: آوارگی، دربه‌دری و سرگردانی، تحقیر و اهانت، رنج و درد و مشقت، جیب‌های خالی، سر و رو و لباس آشفته و بی‌وطنی!» آن زیبایی را از ما ستاندند و این آشفتگی را به جایش فرونهادند.
حالا چند دهه یا قرن زمان ببرد که این شرایط تغییر کند. مردم افغانستان دوباره از خود، مملکت و خانه‌ امن و آرام داشته باشند، مدرسه و نظام آموزشی به جریان بیفتد، جیب‌ها خالی نباشد و همه بتوانند به نیازهای اولیه زندگیشان برسند، به سر و لباس بهتر و خوش‌تیپی فکر کنند و خود و هویت ملی خود را زیبا ببینند و دوباره در چهره‌های آفتاب‌سوخته و رنج‌کشیده مادران، رنگ شادی رخ بنماید و از چشم‌های زیبای دختر افغانستانی شادی ببارد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha