از خاک به عنوان یکی از سه عنصر اصلی برای حفظ زندگی انسان یاد میشود، با این تفاسیر اگرچه درباره آب و غذا سخنان زیادی گفته میشود اما از عنصر حیاتی خاک که ۹۵ درصد غذای انسان به صورت مستقیم از این عنصر حیاتی بدست میآید و همچنین ۲۵ درصد گونههای زنده کره زمین در خاک زندگی میکنند غفلت صورت گرفته است. این در حالی است که محدودیت در حوزه خاک کشاورزی که بستر رشد و تولید و اساس امنیت غذایی است، اگر از محدودیت منابع آبی بیشتر نباشد، کمتر نیست.
این موضوع و بیتوجهی به خاک در حاشیه رودخانههای بزرگی نظیر زایندهرود به اوج خود رسیده است، به طوری که رئیس مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان از خاکهای این محدوده به عنوان مهمترین سرمایه خاکی استان نام برده و میگوید: این خاکها دارای ظرفیت تبادل کاتیونی بسیار بالا، بافت عالی و ماده آلی مناسب است اما متأسفانه امروز این خاکهای درجه یک را به فراموشی سپردهایم و به جای حفاظت از آنها، آب را به مناطقی میبریم که خاک ضعیف، شوری بالا و درصد جذب بسیار پایینی دارد.
مسعود ترابی با بیان اینکه متأسفانه بهترین خاکهای استان را فدای خاکهای ضعیف میکنیم و این فاجعهای است که در سکوت کامل در حال رخ دادن است، تصریح میکند: شوری و قلیایی شدن ناشی از آبهای نامتعارف، کاهش شدید مواد آلی و ورود میکروپلاستیک و میکرولاستیک بزرگترین تهدیداتی هستند که منابع خاکی ما را تهدید میکنند. مالچهای پلاستیکی در اراضی کشاورزی بخش حنای سمیرم در حال خرد شدن و نفوذ به عمق خاک هستند و اگر همین امروز جلو این روند را نگیریم، ۱۰سال دیگر باید از فاجعه میکروپلاستیک در خاک حرف بزنیم.
دفن آبرفتهای زایندهرود
عضو هیئت علمی گروه محیط زیست دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی دانشگاه یزد نیز در گفتوگو با خبرنگار قدس در این باره میگوید: خاک از منظر واژهشناسی و از جوانب مختلف قابل تعریف بوده و فلاسفه قدیم از خاک در کنار عناصر آب، آتش و باد به عنوان عناصر اصلی دنیا یاد کردهاند و اغلب تمدنهای دنیا نیز در کنار خاکهای حاصلخیز رودخانهها شکل گرفته است و نکته جالب آنکه این تمدنها زمانی روال زوال و نابودی را در پیش گرفتند و خاکهای حاصلخیز خود را از دست داده و یا نسبت به آن بیتوجهی کردند.
دکتر حمیدرضا عظیمزاده در پاسخ به این پرسش که اهمیت آبرفتهای حاشیه رودخانه زایندهرود چه میزان و از چه ارزشی برخوردار هستند، نیز خاطرنشان میکند: در حاشیه این رودخانه آبرفتهای ارزشمندی وجود دارد که در برخی مواقع ضخامت آنها افزون بر چندین متر است و بدون اغراق میتوان گفت خاک این محدوده از جمله خاکهای حاصلخیز و مرغوب حتی در سطح دنیا محسوب میشود زیرا برای تشکیل این آبرفتها زمان زیادی صرف شده است اما متأسفانه در دهههای گذشته به دلیل توسعه شهر اصفهان و افزایش ساخت و سازهای با مجوز و بدون مجوز، بخش عمدهای از آنها زیر ساختمانها دفن و از دسترس خارج شده و زمینه محرومیت از استعداد بزرگ آنها در تأمین امنیت غذایی فراهم شده است. این در حالی است که برای توسعه شهری این امکان وجود داشت که از زمینهای کوهپایهای و بیابانی که در حاشیه شهر اصفهان وجود دارد استفاده شود.
تأثیر تلفات خاک بر اکوسیستم
وی در پاسخ به این پرسش که تلفات خاک حاشیه زایندهرود چه تأثیری بر اکوسیستم این منطقه بر جای میگذارد نیز اظهار میکند: خاک منبع اصلی تأمینکننده امنیت غذایی و خدمات اکوسیستمی است که از جمله آنها حمایت از رشد گیاهان، مهمترین ذخیره آبهای شیرین و نگهداری تنوع گونههای میکروبی و ماکروسکوپی محسوب میشود. خاک بسیار ارزشمند حاشیه زایندهرود که در دسته خاکهای بالغ قرار میگیرد، اما سوءمدیریتها، ایجاد فرسایش خاکی و آلوده کردن آنها با انواع مواد شیمیایی، معدنی و آلی سبب وارد شدن خسارتهای جبرانناپذیری شده است و باید به این نکته توجه داشت که برخی از این خسارتها قابلیت برگشت را ندارند که نظیر این موارد در حاشیه شهرکها و نواحی صنعتی، پالایشگاهها، نیروگاهها و معادن نیز وجود دارد و برای عنصر حیاتی مثل آب، راهکارهای انتقال و جایگزین برای شهر اصفهان قابل برنامهریزی است، اما برای خاک حاصلخیز هیچ گونه راهکار جایگزینی وجود ندارد.
رهاسازی موقتی آب
این محقق حوزه آب و خاک درباره اینکه رهاسازی آب به صورت موقتی چه تأثیری بر زنده بودن اکوسیستم زایندهرود دارد نیز میگوید: اگر بررسی تاریخی روی زایندهرود صورت بگیرد متوجه خواهیم شد شیب هیدرولیک آبهای زیرزمینی در دشتهای اطراف رودخانه زایندهرود از دشت به سمت بستر رودخانه بوده است بنابراین نامگذاری حکیمانهای در مورد زندهرود یا زایندهرود وجود دارد که آبها از کف و بستر آن جوشش داشتند و با توسعه شهری و حفر چاههای مجاز و غیرمجاز در دشتهای اطراف به تدریج شیب هیدرولیک در دشتهای اطراف برعکس شد به طوری که وجود رودخانه سبب شده بود چاههای اطراف دارای آب باشد.
وی ادامه میدهد: با تخلیه سفرههای آب زیرزمینی ناشی از برداشت منابع آب و خشکی زایندهرود و نبود آب برای جایگزین کردن برداشتها، فرونشست شهر اصفهان شدت گرفت. فرونشست تهدیدی جدی و بالفعل برای آثار تاریخی کهن دیار اصفهان است. امانتی که از نسلهای گذشته به ما سپرده شده و میراثی جهانی است. با افت سفره آب زیرزمینی، فرونشست در مناطق شهری اصفهان در حال گسترش است. از این رو رهاسازی موقت آب در زایندهرود به مثابه مُسکن ضعیفی برای درد پیچیده و مزمن شهر اصفهان بوده و راه نجات، جاری شدن دائمی آب رودخانه است. درباره احیای رودخانه زایندهرود مطالعات علمی مختلف و جامعی وجود دارد که زمینه را برای نجات آن فراهم میکند، اما متأسفانه به نظر میرسد ارادهای برای عملیاتی کردن آنها وجود ندارد. عظیمزاده در پاسخ به اینکه خشکسالی و کمبود بارندگی چه تهدیدی برای خاک دارند نیز تصریح میکند: خشکسالی و ترسالی دو روی یک سکه و فرایند طبیعیاند که دارای توالی و دورههای بازگشت هستند اما آنچه عوارض آنها را تشدید میکند سوءمدیریتهایی است که در بهرهبرداری از منابع طبیعی نظیر خاک صورت میگیرد و آثار خود را با ایجاد گردوغبار و طوفانهای خاک و شن در خشکسالیها و سیلاب در ترسالیها نشان میدهد.
استانهای غبارآلود
وی در پاسخ به این پرسش که سالانه چه مقدار تلفات خاک در کشور وجود دارد و سهم کدام استانها در این زمینه بیشتر و وضعیت استان اصفهان در این باره چگونه است، میگوید: مهمترین عامل تلف شدن خاک در ایران ناشی از فرسایش آبی در محدوده دشتها و رشته کوههای البرز و زاگرس که عرصهای افزون بر ۷۵ میلیون هکتار را داراست، معادل ۲۵ تن در هکتار است. در زمینه فرسایش بادی در عرصه ۲۰ میلیون هکتار نیز معادل ۱۵ تن در هکتار است. این تلفات (آبی و بادی) در حدود ۸ تا ۱۲ برابر حد مجاز است و سبب از بین رفتن منابع خاکی کشور میشود.
وی ادامه میدهد: استان اصفهان نیز با پهنه ۱.۸ میلیون هکتاری، مستعد فرسایش بادی است و متوسط تلفات خاک ناشی از فرسایش باد در اراضی غیرزراعی ۱۷ تن در هکتار و در اراضی زراعی ۱۰ تن در هکتار است. پهنه ۵.۴ میلیون هکتار از اراضی این استان غبارخیز است و رتبه چهارم را در میان استانهای کشور دارد. مقدار کل غبارخیزی استان اصفهان ۴۷۰ هزار تن در سال و مقدار متوسط گسیل غبار در واحد سطح آن ۸۶ کیلوگرم در هکتار بوده که دارای رده ششم در میان استانهای کشور است.
راه نجات فلات مرکزی ایران
عظیمزاده معتقد است: راه نجات فلات مرکزی ایران در زمینه مسائل مرتبط با خاک، مثل پیدا کردن سوزن در کاهدان است که شاهکلید این مسئله توسعه مسیر آمایش سرزمینی است و آنچه در دهههای گذشته رخ داده نگاه ظاهری و سطحی به نتایج آمایش سرزمین و ارزیابیهای اکولوژیک است، به طوری که بنا به گزارشهای موجود همیشه در موضوع آمایش سرزمین مسیرهایی برای گریز و دور زدن جنبههای مختلف محیط زیستی باز گذاشته شده است تا امکان ساخت و توسعه صنایع و معادن در مناطقی که ظرفیت آن را ندارند، وجود داشته باشد.
این کار منجر به وارد شدن خسارتهایی بسیار جبرانناپذیر به منابع طبیعی و محیط زیست کشور شده است و محیط زیست نسبت به این فشارها بازخورد نشان خواهد داد و انتقام خواهد گرفت که خشک شدن رودخانه زایندهرود مثال عینی این انتقام است.




نظر شما